پرونده جنگ افغانستان روی میز دولت ترامپ؛ چه کسی «قربانی» می‌شود؟

به گزارش ایراف، به نقل از نشریه Task & Purpose، خروج آشفته و پرهزینه نیروهای آمریکایی از افغانستان، که با حمله انتحاری در ۲۶ آگوست ۲۰۲۱ در فرودگاه کابل و کشته شدن ۱۳ نظامی آمریکایی و حدود ۱۷۰ شهروند افغان به نقطه اوج رسید، تنها واپسین پرده از جنگی بود که از همان ابتدا با اهداف مبهم، گسترش بی‌پایان مأموریت‌ها و فقدان راهبرد خروج شفاف، دچار بحران ساختاری بود.

این جنگ بیش از دو دهه ادامه یافت و بیش از ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی در آن جان باختند. اکنون نیز مشخص نیست که بررسی تازه پنتاگون تا چه اندازه می‌تواند فراتر از حادثه فرودگاه کابل برود و کل جنگ را در دایره تحلیل و پاسخ‌ گویی قرار دهد.

جان سوپکو، بازرس ویژه دولت آمریکا در امور بازسازی افغانستان، پیشتر در سال ۲۰۲۰ در کنگره شهادت داده بود که مقام‌ های آمریکایی «انگیزه» داشتند که درباره پیشرفت‌های افغانستان دروغ بگویند. او تصریح کرد که گزارش‌های پیشرفت اغلب به‌صورت غیرواقعی تنظیم می‌شد تا تصویری موفق از مأموریت نشان دهد. با این‌حال، هیچ مقام بلندپایه‌ای بابت این تحریف‌ها مورد بازخواست قرار نگرفت.

مسئله اساسی آن است که پاسخ‌گویی واقعی مستلزم بررسی کل دوره جنگ افغانستان است، نه صرفا عملیات خروج. اما بسیاری از تصمیم‌گیران اصلی این جنگ، از جمله رؤسای‌جمهور، ژنرال‌ها و مقام‌های وزارت خارجه و دفاع، یا بازنشسته شده‌اند یا دیگر در مناصب دولتی نیستند. حتی اگر اراده‌ای برای بازخواست وجود داشته باشد، ابزارهای حقوقی و اداری برای آن تا حد زیادی از دست رفته‌ اند.

نکته دیگر اینکه مسئولیت شکست افغانستان تنها متوجه وزارت دفاع نیست. کنگره آمریکا با واگذاری اختیارات جنگ به کاخ سفید، وزارت خارجه با تأخیر در صدور فرمان خروج غیرنظامیان، و دولت‌های هم‌پیمان در ناتو نیز در این ناکامی سهم داشته‌اند. به گفته جاناتان شردن، از پژوهشگران نهاد سی ان ای، این یک شکست سیستماتیک بود که تمامی بازیگران در آن مقصرند.

پیشنهاد:  طرح مدارس دینی طالبان، هر شهرستان سه مدرسه دینی

پیش‌تر نیز کمیسیون‌هایی برای بررسی شکست‌های نظامی تشکیل شده بودند، مانند کمیسیون هالووی پس از عملیات نجات گروگان‌ها در ایران در سال ۱۹۸۰، اما کمیسیون جنگ افغانستان نخستین نهاد مستقلی است که به‌طور فراگیر به بررسی غیرسیاسی یک جنگ پرداخته است.

با این حال، سنت دیرینه در ارتش آمریکا این بوده که به‌ جای پذیرش خطا، فردی را به‌ عنوان قربانی معرفی کرده یا حتی در مواردی با ارتقای مقام، وی را از دایره انتقاد خارج کند؛ چنان‌که در مورد ژنرال ویلیام وستمورلند پس از شکست در ویتنام یا ژنرال جورج کیسی در عراق رخ داد.

شاید بررسی تازه به فرصتی برای بازاندیشی درباره دو دهه جنگ تبدیل شود، اما اگر ارتش و دولت آمریکا همچنان از پذیرش حقایق تلخ شانه خالی کنند، این ارزیابی نیز همچون تلاش‌های پیشین به نتیجه ملموسی نخواهد رسید.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=64400
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x