واکنش ملک ستیز به دفاع همسر خلیلزاد از طالبان: با یک لابی‌گر طالبانیسم مواجهیم

به گزارش ایراف، ملک ستیز نویسنده و پژوهشگر افغانستانی در واکنش به مقاله‌ی شرل بنارد، همسر زلمی خلیل‌زاد در صفحه ایکس خود افزود: این مقاله، که حاصل سفر اخیر بنارد به افغانستان است، در روزنامه The National Interest منتشر شده و شامل مجموعه‌ای از توصیه‌ها به دولت ترامپ درباره مهاجران و پناهجویان افغانستان در ایالات متحده و دولت‌های اروپایی است.

ملک ستیز در ادامه می‌گوید که بنارد، در کنار دشواری‌های عدیده اقتصادی زنان، در کابل زنانی را دیده است که در مراکز تجاری مشغول خرید و فروش هستند. آن‌ها به‌تنهایی و بدون محرم گشت‌وگذار می‌کنند و در خیابان‌ها اشیای خود را به فروش می‌رسانند.

بنارد می گوید: هرچند طــالبان پس از کلاس ششم به دختران اجازه آموزش نمی‌دهند که بسیار بد است، اما مؤسسات خصوصی تحصیلی این فرصت را برای دختران فراهم می‌کنند تا به آموزش ادامه دهند. او می‌گوید رسانه ها در مورد وضعیت زنان مبالغه می‌کنند. اما واقعیت این‌ست که وضعیت زنان بسیار بهتر از آن‌ست که رسانه ها می‌گویند.

در ادامه یادداشت ملک ستیز آمده است که نویسنده از امنیت به خوبی یاد می‌کند و ادعا دارد جان کسی در خطر نیست. نتیجه‌گیری نویسنده، که در تیتر مقاله نیز بازتاب یافته، از همه جالب‌تر است: او تلویحاً می‌گوید افغانستان سرزمینی امن برای بازگشت‌کنندگان است و خطری آن‌ها را تهدید نمی‌کند. به باور نویسنده، بازگشت امن امکان‌پذیر است و کسی نباید از آن اجتناب کند.

باید بگویم که من برخی از آثار خانم بنارد را که در حوزه امنیت و سیاست نوشته شده‌اند، بررسی کرده‌ام. او پژوهشگر و نویسنده جدی به نظر می‌رسید و زمانی که در اتاق فکر «رند» فعالیت داشت، کارهای خوبی از خود به جای گذاشته است.

پیشنهاد:  ساخت ۳۱۸ مرکز درمانی جدید در افغانستان با همکاری جایکا و سازمان بهداشت جهانی

این پژوهشگر در باب نوشته اخیر نویسنده نکات زیر را مطرح کرده است؛

ضعف تخصصی و تکنیکی

بی‌طرفی و رعایت واقع‌گرایی یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های یک پژوهش‌گر است که در این مقاله رعایت نشده است. در این مقاله شما با یک لابی‌گر عادی سازی طـــالبانیسم در افغانستان و جهان مواجه هستید.

او در دفاع از مقاله‌اش در مصاحبه با بی‌بی‌سی می‌گوید: «حالا زمان آن رسیده که جهان به واقعیت افغانستان نزدیک شود و روی به‌رسمیت‌شناختن اداره دوفاکتو طالبان فکر کند.» این سؤال مطرح می‌شود که چگونه یک پژوهشگر حوزه علوم سیاسی به این باور رسیده است که باید به اداره‌ای که مشروعیت ملی ندارد، مشروعیت بین‌المللی بخشید؟

ضعف دوم مقاله، نبود «آنتی‌تز» یا دیدگاه متقابل است. یعنی نویسنده به تحلیل دیدگاه منتقدان و مخالفان سیاسی طالبان نپرداخته است. او در این مقاله تلاش کرده جانبه‌داری خاص طالبانیسم را رعایت کند و بر اساس همین فرهنگ مطلق‌گرایانه نتیجه‌گیری کرده است.

سومین ضعف فنی مقاله، در ضعف مشروعیت داده‌های آن نهفته است. نویسنده داده‌های خود را بر اساس چشم‌دیدهای سطحی و تحت چتر امنیتی نیروهای اطلاعاتی طالبان ارائه کرده و از آن‌ها پیامدهای تحلیلی بیان داشته است. این چشم‌دیدها منحصر به مناطق تحت نظارت نزدیک حاکمیت در کابل بوده است. نویسنده از داده‌های بیرون از پایتخت و وضعیت دردناک زنان در ولایات و روستاها خبری نداده است.

ضعف مفهومی

نویسنده در این مقاله از واژه‌هایی نظیر «امنیت»، «بازگشت امن»، «حاکمیت سیاسی» و دیگر اصطلاحات بنیادی حقوقی و سیاسی استفاده کرده است. به باور این نویسنده و پژوهشگر معروف آمریکایی، امنیت یعنی خاموشی دردناکی که در آن کسی به کسی شلیک نمی‌کند. نویسنده نخواسته است بداند که امنیت برای مردم افغانستان تفاوتی با امنیت برای مردم در ایالات متحده آمریکا ندارد؛ این امنیت شامل امنیت روانی، شغلی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. مشخص نیست چگونه نویسنده به این نتیجه رسیده است که در افغانستان امنیت برقرار است.

پیشنهاد:  انتقاد تند طالبان از عملکرد یوناما: تصویری منفی از افغانستان ارائه می‌کنید

ستیز به تلاش بنارد برای مشروعیت‌بخشی به طالبان اشاره کرده و می‌گوید: «نویسنده می‌کوشد طالبانیسم را حاکمیت سیاسی جلوه دهد و راه را برای پذیرش تفکر “راهی جز این نیست” در ذهن خواننده باز کند.» نویسنده‌ای که زمانی علوم سیاسی در دانشگاه وین تدریس می‌کرد، اکنون یک گروه تروریستی را هم‌ردیف حاکمیت سیاسی می‌شمارد و آن را «بازتولید» می‌کند. این نویسنده و پژوهشگر افغانستانی می‌افزاید:

«این مقاله آزادی انسان برای انتخاب محل زندگی‌اش را که در ماده ۱۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی، و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیان شده، به‌کلی نادیده گرفته و به حقوق بین‌الملل، که وظیفه دولت‌های جهان در حمایت از گروه‌های آسیب‌پذیر را مطرح می‌کند، اصلاً ارج ننهاده است.»

از سوی دیگر، کنوانسیون جهانی مربوط به وضعیت پناهندگان مصوب سال ۱۹۵۱، تعریف مشخصی از پناهجو ارائه کرده است. مطابق این کنوانسیون، شخص پناهنده کسی است که در کشور مبدأ خود به دلایل تبعیض، افکار سیاسی و ایدئولوژیک، مذهبی و قومی مورد پیگرد قرار می‌گیرد.

ملک ستیز گفته است که نویسنده فراموش کرده است شهروندان افغانستان در تمام این موارد سزاوار وضعیت پناهندگی هستند.

حساسیت زمانی

این مقاله در زمانی حساس منتشر می‌شود که هزاران شهروند افغان در کشورهای دوم، سوم و حتی در مسیر ترانزیت، در بلاتکلیفی برای دستیابی به شرایطی آرام در یکی از کشورهای پناه‌پذیر به سر می‌برند.

از سوی دیگر، فرمان‌های جنجالی ترامپ درباره پناهجویان تازه‌وارد به آمریکا با انتشار چنین مقاله‌ای جان می‌گیرد. همچنین، نگاه و سیاست برخی از دولت‌های اروپایی در مورد پناهجویان تحت تأثیر چنین مقالات و پژوهش‌های جانبدارانه‌ای شکل می‌گیرد. پرسش اینجاست که یک نویسنده تا چه حد می‌تواند بداندیش باشد که چنین فضایی را فراهم آورد؟

پیشنهاد:  مبارزه طالبان با غصب زمین؛ حریم ۸۷ مکان تاریخی در هلمند مشخص شد

این پژوهشگر افغانستانی در پایان اظهار می‌کند: «من به عنوان یک پژوهشگر در حوزه حقوق و روابط بین‌الملل، با ساختار، مفاهیم، داده‌ها، تحلیل و توصیه‌های این مقاله مشکل دارم و آن را موجه نمی‌دانم.»

این مقاله شاید برای خوانندگان سایر کشورها، به‌ویژه آمریکایی‌ها، بسیار جالب باشد؛ زیرا از یک دگرگونی بی‌سابقه خبر می‌دهد. این مقاله برای رسانه‌ها نیز “خوراک” پرمغزی فراهم کرده است. دولت ترامپ این مقاله را بسیار خواهد پسندید و پاداشش را به نویسنده و همسر بحث‌برانگیزش، خلیل‌زاد، خواهد داد که هدف اصلی این مقاله را تشکیل می‌دهد.

وی می‌افزاید: «ما باید هوشیار باشیم. لابی‌گران طالبان برای نخستین بار چنین با صراحت سخن می‌گویند. ما باید در برابر آنان استدلال کنیم و فراموش نکنیم که سرزمین ما آماج یک رویکرد تازه است و در این راه باید پیش از پیش آگاهانه عمل کنیم.»

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=64377
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x