دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در اظهارات اخیر خود در پایگاه العدیده قطر بار دیگر از نحوه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان انتقاد کرد و مدعی شد که حفظ پایگاه بگرام توسط نیروهای آمریکایی می توانست از بروز بحران ها جلوگیری کند. او در بخشی از این اظهارات با استراتژیک خواندن این پایگاه برای امنیت ملی آمریکا تاکید کرد که آمریکا باید این مکان نظامی را حفظ می کردند.
ترامپ در حالی از العدید بار دیگر برای واگذاری بگرام اظهار ندامت میکند که چندی پیش گزارشهایی حاکی از آن بود که یک هواپیمای C-17A آمریکایی در پایگاه هوایی بگرام فرود آمده است. با این حال، این گزارشها توسط طالبان تکذیب شده است.
این نخستین بار نیست که ترامپ از واگذاری پایگاه بگرام ابراز حسرت میکند. او از زمان کارزارهای انتخاباتی تاکنون بارها رها کردن این پایگاه امنیتی توسط نیروهای آمریکایی را یک اشتباه خوانده است؛ اشتباهی که به نظر میرسد اکنون در پی جبران آن برآمده است. بهویژه آنکه ترامپ ادعا میکند بگرام اکنون در اختیار چینیها قرار دارد.
رویای ترامپ چگونه تعبیر میشود؟
در اولین جلسه کابینه ترامپ پس از بازگشت به قدرت، وزیر دفاع او، پیت هگست، در مورد خروج ایالات متحده از افغانستان و متعاقب آن، از دست دادن پایگاه هوایی بگرام بحث کرد. در این جلسه، ترامپ گفت که در طرح قبلی خروج از افغانستان، قصد داشتند بگرام را حفظ کنند، نه به خاطر افغانستان، بلکه به خاطر چین؛ زیرا این پایگاه دقیقاً یک ساعت با مکانی که چین موشکهای هستهای خود را میسازد، فاصله دارد. این اظهارات نشان داد که ترامپ برای موجه ساختن حضور آمریکا در افغانستان، چین را عامل اصلی نشان میدهد و حضور در آن را بیش از هر زمان دیگری ضروری میداند.
تحلیلگران بر این باورند که این پایگاه به دلیل افزایش روزافزون قابلیت هستهای چین و موقعیت مرکزیتر بگرام در دسترسی به آسیای مرکزی برای آمریکا اهمیت دارد. علاوه بر این، حضور خارجی ایالات متحده اساساً برای تعریف و انتقال منافع استراتژیک این کشور به متحدان، شرکا و حتی دشمنانش حیاتی است. این در حالی است که از زمان واگذاری کنترل پایگاه هوایی بگرام در ژوئیه ۲۰۲۱، ایالات متحده فاقد حضور نظامی قابل توجه در آسیای مرکزی یا مناطق نزدیک به آن بوده است. اگر ایالات متحده بتواند کنترل پایگاه هوایی بگرام را مجدداً به دست آورد، احتمالاً قادر خواهد بود نفوذ خود را در این منطقه بار دیگر تثبیت کند.
در واکنش به افزایش حضور هستهای چین، نزدیکترین مناطقی که ایالات متحده در حال حاضر نیروهای خود را در آنها مستقر کرده است، ژاپن، فیلیپین و سایر مناطق هند و اقیانوس آرام هستند. فیلیپین، به عنوان یکی از نزدیکترین پایگاهها به چین، حدود 3000 مایل از سینکیانگ فاصله دارد. این در حالی است که بگرام کمتر از 500 مایل با مرز استان افغانستان و سینکیانگ و کمتر از 1500 مایل با نزدیکترین تأسیسات موشکی در هامیِ چین فاصله دارد.
ناظران آمریکایی میگویند با ادامه گسترش تأسیسات هستهای چین در مناطق غربی این کشور، توانایی ایالات متحده در پاسخ به تهدیدات فوریتر کاهش مییابد و بازپسگیری کنترل پایگاه هوایی بگرام میتواند پاسخ ایالات متحده به تهدیدات را بهموقعتر کند. به عبارت دیگر، بگرام به دلیل موقعیت استراتژیک و اینکه بزرگترین پایگاه هوایی در شمال افغانستان است، منطقهای مهم برای نظارت بر منطقه سینکیانگ چین محسوب میشود. این عامل اما ترامپ را به تغییر رویکرد در قبال طالبان سوق داده است.
بگرام و تغییر رویکرد 180 درجه ترامپ به طالبان
نشریه فرست پست در یادداشتی تحلیلی نوشته است که به نظر میرسد ایالات متحده در حال بازنگری در رویکرد خود نسبت به طالبان است و این نشاندهنده علاقه جدید به تعامل با حکومتی است که اکنون بر افغانستان حاکم است. آمریکا در تاریخ ۲۰ مارس هیأتی را به رهبری آدام بویلر به کابل فرستاد. این اتفاق، همراه با انتشار گزارشهایی مبنی بر برنامهریزی ایالات متحده برای بازگشایی سفارت خود در افغانستان، نشاندهنده درک واشنگتن از پویاییهای ژئوپلیتیکی به سرعت در حال تحول و بهویژه گسترش نفوذ استراتژیک چین در منطقه است.
برخلاف ایالات متحده، چین از همان آغاز بازگشت طالبان در رویکردی عملگرایانه به دنبال نفوذ در افغانستان بود. این گسترش منجر به آن شده است که اکنون ایالات متحده در استراتژی خود در قبال افغانستان تجدیدنظر کند. چرا که نمیخواهد این رقیب ژئواستراتژیک به طور کامل بر چشم انداز ژئوپلتیکی افغانستان تسلط یابد.
اما واگذاری بگرام به آمریکا، که طالبان کنترل آن را نشاندهنده حاکمیت مطلق خود میدانند، تأثیر مستقیمی بر پویاییهای منطقهای و محاسبات استراتژیک خواهد گذاشت. به عبارت دیگر، کنترل بگرام به دست آمریکا، افغانستان را دوباره به صحنه شطرنجی تبدیل خواهد کرد که در آن هر یک از قدرتهای بزرگ به دنبال کیش و مات کردن دیگری از روی صحنه هستند. برای چین که حداقل در نزدیک به چهار سال گذشته با کمترین مانعی به نفوذ در افغانستان پرداخته است، بازگشت آمریکا در بیخ گوشش خوشایند نخواهد بود.
روسها نیز نگران از کنترل دوباره آمریکا بر افغانستان خواهند بود. برای پاکستان نیز که سالها در صحنه سیاسی افغانستان هم نقش آتشافروز و هم نقش آتشنشان را بازی کرده است، حضور ایالات متحده ممکن است عمق استراتژیک پاکستان را کاهش دهد، بهویژه آنکه طالبان روز به روز در حال کاهش وابستگی خود از اسلامآباد است. این تحولات در شرایطی رخ خواهد داد که این بار آمریکا برای بازگشت خود به افغانستان نه با تجهیزات نظامی و نمایش جنگی برخواهد گشت، بلکه تمرکز خود را بر ایجاد پایگاه اطلاعاتی در افغانستان متمرکز کرده است.
از سوی دیگر، طالبان اکنون نیز در آزمون مهمی قرار گرفته است. واگذاری این پایگاه به آمریکا، ضمن آنکه میتواند نشانهای از ثبات در افغانستان تلقی شود، مدیریت همزمان خواستههای قدرتهای منطقهای و جهانی را نیز سختتر خواهد کرد. این در حالی است که این سناریو نیز شاخصهای قوی برای تحقق دارد و برخلاف ژست استقلالطلبانهی طالبان، این گروه ممکن است در ازای دریافت مشوقهای سیاسی و اقتصادی، مسیر بازگشت رسمی آمریکا به بگرام را هموار کند؛ چنانچه که از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، سیگنالهای مثبتی از سوی حکومت طالبان ارسال شده است. در نتیجه، حضور رسمی آمریکا در بگرام، علیرغم دریافت امتیازات سیاسی، اقتصادی و حتی اطلاعاتی و امنیتی، میتواند این کشور را بار دیگر با بحران چندبعدی، از بیثباتی داخلی گرفته تا رقابتهای خارجی، فعال کند. این در حالی است که طالبان هنوز به یک ثبات داخلی پایدار نرسیده است و تحولات منطقهای نیز چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسند.