رشد اقتصادی، عنصری بنیادین در توسعه و پیشرفت هر کشوری محسوب میشود. افغانستان نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی و تاریخ سیاسی پیچیده خود، همواره مسائل اقتصادی را در کانون تحولات اجتماعی و سیاسی تجربه کرده است. پس از بازگشت مجدد طالبان به قدرت، به نظر میرسد نگرش و رویکرد اقتصادی این گروه نسبت به گذشته دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است. طالبان که پیشتر به عنوان یک نیروی نظامی و سیاسی شناخته میشد، اکنون با چالشهای اقتصادی نوینی مواجه است که نیازمند تحولات و تصمیمگیریهای اساسی در راستای رشد اقتصادی است. در این راستا، مصاحبههایی با صاحبنظران اقتصادی انجام شده است که تحلیل و نتایج آنها میتواند ابعاد گوناگون این موضوع را روشنتر سازد.
رشد اقتصادی افغانستان
آقای سلیمان خیل، عضو هیئت رهبری اتاق تجارت در رابطه با گزارش بانک جهانی درباره رشد اقتصادی (دو ونیم درصد) افغانستان میگوید: «نظر من در این مورد مثبت است و من با این گزارش موافق هستم و تایید میکنم. زیرا نسبت به سالهای قبل که مقایسه میکنیم رشد اقتصادی افغانستان بسیار بالاتر از این ارقام است، هم معادن افغانستان وهم زیربنای افغانستان رشد قابل توجهی داشته است.»
طالبی محمدزی، کارشناس حوزه بین الملل و اقتصاد معتقد است: «با وجود فشارهای اقتصادی برخی کشورها بر افغانستان، طالبان گامهای جدی در راستای پیشرفت اقتصادی برداشته است. اجرای پروژههای کلان اقتصادی، ایجاد کارگاههای تولیدی و سیاست حمایت از تولیدات داخلی به منظور جایگزینی واردات، از جمله برنامههای حکومت بوده است. همچنین اقداماتی برای جلوگیری از واردات بیرویه و افزایش صادرات انجام شده که همگی میتوانند به رشد پایدار اقتصاد افغانستان کمک کرده و چشمانداز مثبتی را برای آینده اقتصادی این کشور رقم بزنند.»
علیرغم رشد اقتصادی وضعیت همچنان بحرانی
حالا این سوال پیش میآید که چرا با وجود رشد، وضعیت افغانستان همچنان بحرانی است و آینده آن نگرانکننده به نظر میرسد؟
سلیمان خیل میگوید: «نه، اصلاً اینطور نیست. برعکس، وضعیت افغانستان رو به پیشرفت است. سیاست کلی طالبان اقتصادمحور بوده و در مقایسه با چند سال قبل و از زمان به قدرت رسیدن مجددشان، اقتصاد افغانستان رشد چشمگیری داشته است. این پیشرفت در زمینههای معادن، زیربنا، تجارت و به ویژه امنیت قابل ملاحظه است.»
محمدزی نیز معتقد است: «کشوری که در طول چندین دهه شاهد جنگها و ناآرامیهای مداوم بوده است و همچنان درگیر بحرانهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی است که توسعه پایدار را به چالش کشیده است. راهحل مشکلات افغانستان نه از طریق جنگ، بلکه از طریق گفتگو، مصالحه و توسعه پایدار ممکن است. جنگ مسلحانه در هر حالت و در هر نوع، پیامدهای ویرانگری برای کشور دارد. جنگهای طولانیمدت در افغانستان باعث خسارات گسترده معنوی، انسانی و مادی شده است، زیربناهای حیاتی کشور مانند تعلیم و تربیت، بهداشت و سلامت عمومی، امنیت و اقتصاد به شدت آسیب دیدهاند.»
افغانستان برای خروج از بحرانهای کنونی نیازمند توسعه پایدار و تقویت نهادهای دموکراتیک است. سرمایهگذاری در بخشهای آموزش، بهداشت، زیرساختها و توانمندسازی اقتصادی مردم میتواند زمینه را برای کاهش وابستگی به جنگ و خشونت فراهم کند. همچنین، همکاریهای منطقهای و بینالمللی میتواند در بازسازی کشور و ایجاد فرصتهای اقتصادی نقش مهمی ایفا کند. این اقدامات پایههای مادی برای تغییر ذهنیت مردم و گروههای سیاسی در کشور را مساعد میسازد. افغانستان در حال حاضر با بحرانهای شدید اقتصادی، فقر و بیکاری دستوپنجه نرم میکند.
سیاست خارجی اقتصادمحور طالبان
در ادامه به موضوع برنامه اقتصادی طالبان و اینکه آیا سیاست خارجی اقتصادمحور طالبان موفقیت آمیز بوده پرداخته شد.
سلیمان خیل معتقد است که برنامه طالبان کاملا اقتصاد محور است و تمام شرایطی که برای تجارت و رشد اقتصادی در افغانستان به خصوص برای سرمایهگذاران خارجی و همینطور تاجران افغان نیاز است را حکومت طالبان مهیا ساخته و هیچ مشکل و نگرانی وجود ندارد.
او میگوید: «با ارزیابی عملکرد سه سال و نیم اخیر طالبان و مقایسه وضعیت اقتصادی با بیست سال حکومت پیشین، هم رشد قابل توجهی مشاهده میشود و هم رضایت کامل تاجران و مردم افغانستان جلب شده است.»
محمدزی نیز افزود: «حکومت طالبان در حوزه اقتصاد، گامهای مثبتی در تعامل با برخی کشورهای منطقه برداشته است. این گروه مذاکراتی با کشورهای همسایه با هدف تشویق و جذب سرمایهگذاری خارجی در افغانستان انجام داده و از آنها برای مشارکت در پروژههای بزرگ در حال اجرا دعوت کرده است. در طول این مدت، توافقنامههای مهمی در زمینه اقتصاد کلان با کشورهایی از جمله جمهوری اسلامی ایران، کشورهای آسیای مرکزی (ترکمنستان و ازبکستان)، روسیه و چین به امضا رسیده است که میتواند به توسعه پایدار در افغانستان کمک کند.»
تراز تجاری افغانستان در حال ارزیابی است تا بتواند به چشماندازی در حوزه اقتصاد محور در افغانستان حرکت کند و در سایر زیرساختها نیز کشورهای خارجی در افغانستان سرمایهگذاری کرده و میتوانند در حوزه های معادن، زراعت و انرژی با حکومت کنونی افغانستان مشارکت داشته باشند.
در حوزه ترانزیت هم طالبان پروژههای خوبی را آغاز کرده است که افغانستان را به شاهراه منطقهای تبدیل میکند، افغانستان در زمینه خطوط ریلی وجادهای در شاهراه حیاتی قرار دارد و میتواند غرب و شرق را از طریق جنوب به آب های خلیج فارس و آسیای میانه وصل کند.
طالبان با چین نیز روابط خیلی خوبی برقرار کرده و تجارت جهانی هم از این شاهراه حیاتی در زمینه ترانزیت میتواند استفاده کند که برای افغانستان مهم است.
مسئله بعد ترانزیت انرژی است که خطوط انتقال لوله گاز (تاپی) از مبدا ترکمنستان واز طریق افغانستان به سمت پاکستان و هند میرود و همینطور تامین بخشی از انرژی و حق ترانزیت به نفع افغانستان خواهد بود.
همچنین طالبان در مورد کریدور واخان با چین توانسته تبادل نظر کند که این مساله هم برای افغانستان و هم کشورهای منطقه بخاطر تبادل تجارتشان با چین بسیار حائز اهمیت است. در نتیجه این اقدام از نظر سیاسی به مشروعیت طالبان کمک میکند و همینطور پروژههای اقتصادی در بلند مدت میتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی افغانستان را حل و فصل کند.
تحریمهای مالی و قطع کمکهای خارجی
مورد آخر اینکه تحریمهای مالی و بانکی و قطع کمکهای خارجی چه تأثیری بر وضعیت اقتصادی افغانستان دارد و سهم طالبان از این بنبست و پیامدهای آن چیست؟
سلیمان خیل در این باره میگوید: «بدون شک هرکشوری که کمکهای اقتصادی دریافت میکند اثرات مثبت دارد، ولی اگر کمکها قطع شود هیچگونه تغییری در وضعیت تجارت و اقتصاد افغانستان به وجود نخواهد آمد.»
محمدزی نیز معتقد است: «قطع کمکهای بینالمللی، کمبود نقدینگی شدیدی را در افغانستان به وجود آورد و مشکلات متعددی از جمله تأخیر در پرداخت حقوق کارکنان و خروج شرکتهای تجاری و کشورهایی که از طریق سیستم بانکی با افغانستان کار میکردند را به همراه داشت. طالبان با دریافت حق ترانزیت و درآمدهای گمرکی توانستند تا حدودی این چالشها را مدیریت کنند. با این حال، ایالات متحده برای کنترل نقدینگی و جلوگیری از فروپاشی کامل اقتصادی، به انتقال هفتگی مبالغی به بانک مرکزی افغانستان ادامه میداد که این کمکها برای حفظ ثبات نسبی اقتصاد این کشور حیاتی بود.»
حکومت طالبان برای رشد و ترقی افغانستان و اشتغالزایی، باید با برنامهریزی منسجم از متخصصان متعهد به این کشور بهره ببرد. حکومت کنونی افغانستان لازم است از نخبگان موجود در حوزههای روابط بینالملل، اقتصاد و سایر زمینهها استفاده کند و از طریق رایزنیهای دیپلماتیک، بهویژه با قطر، برای بازگرداندن داراییهای مسدود شده افغانستان اقدام نماید. همچنین، ایجاد انگیزه برای نخبگان اقتصادی افغانستان ضروری است.