به گزارش ایراف، باب کوسترا، دو دور معاون فرماندار جمهوریخواه ایلینوی و قانونگذار ایالتی آمریکا، با انتشار تحلیلی در نشریه dailygazette به این موضوع پرداخته است.
در این مقاله تحلیلی که باب کوسترا در تاریخ ۱ مه ۲۰۲۵ منتشر کرده، او به شدت از عملکرد دونالد ترامپ در قبال جنگ افغانستان و همچنین وعدههای او درباره پایان دادن به جنگ اوکراین انتقاد میکند.
نویسنده خاطرنشان کرده، وعده کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ مبنی بر پایان دادن به جنگ اوکراین ظرف ۲۴ ساعت پس از انتخاب، حالا با گذشت ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوریاش، پوچ و بیاساس از آب درآمده است. یک روز، او علت جنگ را به گردن اوکراین میاندازد و روز دیگر، پس از حمله موشک بالستیک روسیه به شهر سومی که در روز یکشنبه بیش از ۳۰ کشته و بیش از ۸۰ زخمی بر جای گذاشت، سرانجام ولادیمیر پوتین را مورد انتقاد قرار میدهد.
به گفته کوسترا، پس از انتقاد ترامپ از دوست همیشگیاش، پوتین خواستار آتشبس سهروزه در اوایل ماه مه شد؛ حرکتی که روزنهای از امید برای مذاکرات صلح باز کرد، اما نه به اندازهای که نشانی از آتشبس دائمی باشد؛ و آن هم از سوی رهبری زیرک و فریبکار مانند پوتین که تاکنون ترامپ را مثل یک ساز در دست گرفته و نواخته است.
یکی از شروط ترامپ برای حمایت از استقلال اوکراین و پایان دادن به جنگ، دریافت امتیازی در زمینه منابع معدنی از رئیسجمهور ولادیمیر زلنسکی است. ترامپ حتی با درخواست زلنسکی برای توافق امنیتی با آمریکا در قالب این معامله نیز موافقت نکرد. اینجا شاهد رئیسجمهوری هستیم که تصمیمگیریهایش بیشتر بر اساس منفعت شخصی و نمایش “هنر معاملهگری” استوار است تا اصول اخلاقی یا منافع ملی. کتابی که با عنوان هنر معامله منتشر کرد، ابزاری بود برای فریب رایدهندگان سادهلوح طرفدار “مگا” و رأیدهندگان مستقل، تا باور کنند او چیزی فراتر از یک تاجر ورشکسته است که چندین بار اعلام ورشکستگی کرده است.
این تحلیلگر نگاشته: در تحلیلها و گزارشهای مربوط به خروج آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۲۱، استراتژی ناکام ترامپ و مذاکرهکنندگانش که کاملاً به سود طالبان تمام شد، اغلب نادیده گرفته شده است. او در این مذاکرات مغلوب شد.برای پنهان کردن آن، به سادگی تقصیر را به گردن جو بایدن انداخت؛ کسی که البته مسئولیت زیادی در مدیریت ضعیف و آشوبزده تخلیه نیروها داشت. اما پیش از آنکه بایدن در سال ۲۰۲۱ قدرت را در دست گیرد، ترامپ و تیمش بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ در مذاکرات صلح با طالبان توافقنامه دوحه را تأیید کردند؛ توافقی که چارچوب تعاملات میان آمریکا و طالبان در روند خروج آمریکا از افغانستان پس از یک مأموریت ۲۰ ساله ناموفق را تعیین کرد.
بر بنیاد تحلیل کوسترا؛ لیسا کرتیس، که در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ بهعنوان معاون رئیسجمهور و مدیر ارشد شورای امنیت ملی در امور آسیای جنوبی و مرکزی فعالیت میکرد، در مقالهای برای اندیشکده محافظهکار هوور، خطاهای ترامپ را که خودش هرگز به آنها اعتراف نمیکند، بررسی کرده است. مقالهای با عنوان «چگونه توافقنامه دوحه شکست آمریکا در افغانستان را تضمین کرد» بهوضوح نشان میدهد که ترامپ در سال ۲۰۲۰ مسیر خروج تحقیرآمیز آمریکا و حاکمیت سختگیرانه و مطلق طالبان را هموار کرد.
به گفته کرتیس، نخستین اشتباه دولت ترامپ این بود که دولت افغانستان را از مذاکرات صلح کنار گذاشت؛ اشتباهی که ترامپ اکنون نیز با تلاش برای دور زدن زلنسکی در مذاکرات صلح اوکراین تکرار کرده است.
اشتباه دوم زمانی رخ داد که طالبان در حین مذاکرات صلح، با انفجار خودرو بمبگذاریشده در پایگاه هوایی بگرام، که در آن زمان در اختیار آمریکا بود، دو افغان را کشت و ۸۰ نفر را زخمی کرد. کرتیس میگوید اینجا نقطهای بود که باید مذاکرات متوقف میشد تا طالبان جدیت آمریکا در برابر چنین حملاتی را درک کند. اما ترامپ مذاکرات را متوقف نکرد.
برای بدتر شدن ماجرا، طالبان یک گروگان آمریکایی گرفت؛ موردی که باز هم میبایست مذاکرات را متوقف میکرد. اما ترامپ یک ماه بعد توافق دوحه را امضا کرد ـ کاری که کرتیس آن را “نشانهای نهایی از ضعف و بیعرضگی آمریکا” مینامد. سومین اشتباه، به گفته کرتیس، دادن همه امتیازات به طالبان بدون دریافت هیچگونه امتیازی در مقابل بود. استراتژی دوحه ترامپ، دولت افغانستان را وادار کرد ۵۰۰۰ زندانی طالبان را آزاد کند؛ زندانیانی که به طالبان پیوستند و به خشونت در این کشور جنگزده دامن زدند. یکی از این زندانیان سه سرباز استرالیایی را کشته بود.
نخستوزیر استرالیا از ترامپ درخواست کرد که از آزاد کردن این فرد صرفنظر کند، اما ترامپ این درخواست را نادیده گرفت.
مذاکرهکنندگان ترامپ مدعی شدند که موفق شدهاند طالبان را به قطع ارتباط با القاعده متعهد کنند، اما کرتیس میگوید این تعهد، وعدهای بیاساس و با زبانی مبهم و بیمعنا بود. او معتقد است ترامپ و بایدن هر دو میزان آسیب توافق دوحه به ساختار دولت افغانستان و شکاف در میان نخبگان سیاسی این کشور را دستکم گرفتند. زمانی که بایدن در سال ۲۰۲۱ به قدرت رسید، میتوانست مسیر مذاکرات صلح را تغییر دهد، اما تصمیم گرفت به توافقی که ترامپ بد امضا کرده بود، پایبند بماند.
کوسترا در ادامه افزوده: عملکرد بایدن را به تاریخنگاران واگذار میکنیم، اما ناتوانی ترامپ در مذاکره با طالبان نشان میدهد که او چگونه ممکن است بخواهد به جنگ روسیه علیه اوکراین پایان دهد. با توجه به شکست او در افغانستان، بهتر است امیدوار باشیم که در زمان مذاکرات صلح، ترامپ در زمین گلف مارالاگو باشد؛ جایی که تنها آسیبی که میتواند بزند، به توپ گلف است.