رهبر نامرئی؛ نخستین «امیرالمومنین» طالبان چه کسی بود؟

دو سال پس از درگذشت پنهانی ملامحمدعمر بنیانگذار طالبان، این گروه در مردادماه 1394 اعلام کرد که او در تاریخ 4 اردیبهشت 1392 درگذشته است. طالبان علت مرگ او را «قضای الهی» عنوان کرده بود. این گروه درحالی مرگ رهبر خود را فاش کردند که هیچ جزئیاتی از علت درگذشت او و مکان دفنش بیان نکردند. گفته می شود او در سال 1960 در روستای چاه همت ولایت قندهار به دنیا آمد و در دهه 1980 ازجمله جهادیانی بوده که در برابر اشغال شوروی جنگیده و از ناحیه چشم راست آسیب دیده است. طالبان در حفظ اطلاعات او و محرمانه نگه داشتن زندگی اش اهتمام ویژه ای داشتند. به‌گونه‌‌‌‌ای که او به رهبر نامرئی طالبان تبدیل شد.

رهبر نامرئی طالبان که بود؟

محمد ملاعمر را به عنوان بنیانگذار طالبان و یکی از مرموزترین و مخوف‌ترین رهبران یکی از گروه‌های مهم سیاسی افغانستان می‌شناسند. او از طایفه هوتکی قبیله غلجائی قوم پشتون است. در ماه مارس 1996 تنها چند روز پیش از سرنگونی دولت ربانی به عنوان «رهبر طالبان» و با لقب «امیرالمومنین» معرفی شد. او که سابقه جنگ در جهاد علیه شوروی را دارد بین سال های 1989 تا 1992 با حضور در حزب اسلامی علیه دولت وقت کمونیستی به رهبری دکتر نجیب الله جنگید. بعدتر با به دست گرفتن قدرت در کابل در سال 1996 «امارت اسلامی افغانستان» را بنیان گذاشت. حکومتی که در تاریخ افغانستان به دلیل اعمال قوانین سختگیرانه به «دوران سیاه» معروف شد. عمر برخلاف دیگر رهبران افغانستان «قندهار» را پایگاه مرکزی حکومت خود انتخاب کرد و با تشکیل شورای ده نفره قندهار و با توسل به ایدئولوژی مذهبی خاص و سفت و سخت خود هدایت امور نظام تئوکراتیکی که در افغانستان بنیان گذاشته بود را هدایت و این کشور را در انزوای جهانی فروبرد.

از رهبر طالبان برخلاف دیگر رهبران افغانستان تصاویر و فیلم‌های کمتردیده شده و به عبارت دقیق‌تر اصلا دیده نشده‌ای وجود دارد. یک عکس تار و سیاه و سفید با یک چشم زخمی که میراث جنگ علیه شوروی است از معدود تصاویری است که بنیانگذار طالبان از خود برجای گذاشته است. ملاعمر پس از حمله آمریکا در سال 2001 به افغانستان و سرنگونی دور نخست حکومت طالبان ناپدید و محل زندگی او هیچگاه مشخص نشد.

توانایی طالبان در حفظ زندگی مخفیانه او به گونه‌ای بود که برخلاف آنکه به دلیل مخفی کردن اسامه بن لادن تحت تعقیب آمریکا قرار داشت اما هیچگاه سرویس‌های اطلاعاتی این کشور موفق به پیدا کردن محل زندگی او نشد. این درحالی است که هرچند گفته می‌شود او در پاکستان بوده اما «بتی دم» نویسنده هلندی در کتاب «در جستجوی یک دشمن» به واسطه گفتگو با با رهبران طالبان و افراد نزدیک به ملاعمر نوشته است که او در مکانی در پنج کیلومتری یکی از پایگاه‌های آمریکایی در ولایت زابل افغانستان زندگی می‌کرده است.

زندگی پنهانی و مرموز او و خودداری از انتشار تصاویر و فیلم از او شخصیت متفاوتی ساخته بود که دسترسی به اطلاعاتی از او را دشوار کرده بود. امری که بعدتر به عنوان یک میراث در میان طالبان تبدیل شد. چنانچه که اکنون هبت الله آخوندزاده، دیگر رهبر طالبان نیز انتشار تصاویر خود و حضور در مکان‌های عمومی را بر خود حرام دانسته است و تنها به پیام‌های صوتی و سخنرانی از مکان‌های نامعلوم اکتفا کرده است. ملاعمر به نظر می‌رسید در تلاش بود به خود چهره‌ای افسانه‌ای و الهی بدهد به طوری که با پوشیدن خرقه شریف حضرت محمد در قندهار به دنبال مشروعیتی دینی و احتمالا آسمانی در جامعه به شدت دین محور افغانستان بود تا از این طریق پایه‌های جنبشی را که در خاکستر جنگ‌های ویرانگر بنا کرده بود را با توسل به دین مستحکم کند. همین امر به او قدرتی معنوی و دنیوی در میان طالبان داده بود که بر انسجام طالبان کمک شایانی کرده بود اما با علنی شدن مرگش طالبان نیز بر سر جانشینی به اختلاف رسید.

بحران جانشینی: مساله که تاکنون حل نشده

به موازات انتشار خبر درگذشت ملاعمر، یکی از پرسش‌هایی که مطرح شد و بعدتر به یک مساله در میان طالبان مبدل شد، بحث جانشینی ملاعمر بود. فردی که باید به اندازه او در میان طالبان محبوب بود و به همان میزان قدرتمند و مشروع باشد. در آن زمان گزارش ها حاکی از آن بود که سه جریان عمده در میان طالبان بر سر مساله جانشینی وجود دارند:  گزینه نخست ملامحمد یعقوب، پسر ملاعمر و فردی که تازه در آن از یکی از مدارس دینی پاکستان فارغ التحصیل شده، بود. بسیاری از اعضای طالبان او را جانشین مشروع پدرش می دانستند.

جریان دیگر، ملااختر منصور،معاون ملاعمر بود.فردی که بعدتر هیاتی را برای مذاکرات به قطر فرستاد. تصمیمی که اختلافات درون گروهی طالبان را شدت بخشید. جریان سوم، ملابرادر، معاون ملاعمر بود.در نهایت، ملااختر منصور توانست زمام رهبری را به دست بگیرد.

در میانه بحران جانشینی برای بنیانگذار طالبان مساله مطرح شده دیگر در آن زمان، انتخاب جانشین او که تاثیر مهمی بر جریان جنگ و صلح افغانستان می گذاشت بود. ملامحمد عمر که توانسته بود که جنبش طالبان را واسطه حفظ آن از معدود جریان های سیاسی افغانستان بدون انشعاب و چندپارچگی نگه دارد به دلیل شخصیت اسطوره ای در میان طالبان و اطاعت بی چون و چرا از او به این گروه قدرت بخشد طبیعتا جانشین او نیز باید توانایی حفظ طالبان و جلوگیری از تکه تکه شدن او را می داشت.

اما مرگ او بر جنبش یکپارچه طالبان نیز تاثیر گذاشت به مانند بسیاری از گروه‌ها، جریان‌ها و سلسله‌هایی که مرگ رهبر نزاع بر سر قدرت و اختلافات بر سر جانشینی را برجسته می‌کند. اما برای طالبان یک نکته قابل توجه این است که مرگ رهبر این گروه تاثیری بر هدف نهایی آنها یعنی بازپس گیری قدرت در افغانستان نگذاشت.به طوری که پس از بیست سال جنگ در افغانستان رویای رهبر طالبان دوباره محقق شد و افغانستان به سیطره بی چون و چرای طالبان درآمد و چتر حکمرانی مطلقه خود را با حذف سایر رقبا بر افغانستان گستراند. اما به موازات این بازگشت مساله رهبری و نزاع بر سر قدرت دامن این گروه را نیز گرفت و حتی به مراتب شدیدتر شد.

اختلافات درون گروهی طالبان میان قندهارنشینان و شبکه حقانی و نارضایتی از رهبری طالبان به یک «بحران» در دور دوم حکومت طالبان بدل شده است. جنگ و دعوای طالبان بر سر قدرت و نگرانی از قدرتمند شدن دیگری به بهای انزوای گروه مقابل اختلافات را علنی تر کرده است و خود را در قالب قهر و آشتی و سفرهای بهانه دار نشان داده است. هبت الله آخوندزاده که حالا زمام طالبان را برعهده گرفته است به نظر می رسد به دنبال احیای جایگاهی مشابه آنچه است که عمر در میان طالبان داشته است اما به نظر می رسد که نسل های جوانتر طالبان به مانند سلف خود به دنبال اطاعات بی چون و چرا از رهبر نیستند. اما در نهایت،این اختلافات که ریشه آن به بعداز ملاعمر برمیگردد در سالگرد درگذشت او این سوال را مطرح می کند که آیا «ملا محمد عمر تنها رهبر افسانه ای طالبان باقی خواهد ماند که اجماعی همه شمول بر سر او وجود داشت؟»

 

 

 

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=59947
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x