رییس جمهور اوکراین که ظاهرا به منظور امضای قرارداد واگذاری معادن ارزشمند اوکراین با ترامپ در قبال دریافت یک تضمین امنیتی، راهی واشنگتن شده و به همین دلیل، از طرف ترامپ مورد تمجید قرار گرفته بود، پیشتر در پاسخ به همین درخواست ترامپ گفته بود که کشورش را نمیفروشد! بنابراین، کاملا قابل انتظار بود که سفر به آمریکا هرگز برای او مطلوب نباشد و شاید او نمیخواست که به عنوان یک خاین ملی در امضای قراردادی استعماری به آمریکا برود که نتیجه آن، تقدیم خاک اوکراین به روسیه و زیرخاکیهای آن به آمریکا بود.
به همین دلیل، رییس جمهور اوکراین به جای امضای یک توافقنامه استعماری، با تردستی بازی با ترامپ را به مقابل دوربینها کشاند تا هم ترامپ و تیم او را مجبور به عقبنشینی کرده و از واشنگتن تضمین امنیتی دریافت کند و هم جنگ را ادامه دهد، بدون آنکه امتیاز بزرگی بدهد.
این نقشه اما به سرعت شکست خورد؛ زیرا ترامپ و معاون او جیدی ونس، بیتوجه به حضور رسانهها شروع به تحقیر زلنسکی کردند، او را با موج کلمات توهینآمیز، آماج قرار دادند بدون اینکه فرصت دفاع داشته باشد.
نقشهای که نقش بر آب شد
ترامپ نتوانست طرح خود برای تصاحب معادن کمیاب اوکراین را عملیاتی کند؛ زیرا برخلاف انتظار، زلنسکی زیر بار نرفت و به این ترتیب، نقشه رییس جمهور تجارتپیشه آمریکا برای دستیابی به ۵۰۰ میلیارد دلار از معادن اوکراین، نقش بر آب شد، دستکم فعلا! زلنسکی در کاخ سفید مورد حملات لفظی ترامپ و معاونش قرار گرفت و در نهایت از سوی وزیر خارجه و مشاور امنیت ترامپ، با حقارت از کاخ طرد شد تا نتواند با ترامپ یا به تنهایی در برابر خبرنگاران ظاهر شود و از خود دفاع کند؛ اما همزمان موفق شد کام ترامپ را تلخ کند، نقشه او را نقش بر آب سازد و رویاپردازی او برای تقسیم خاک و زیرخاکیهای اوکراین میان آمریکا و روسیه، بدون در نظر گرفتن اروپا و دولت کییف را حداقل در حال حاضر، ناتمام بگذارد.
کشتی شکسته ناتو
حالا ناتو بیش از هر زمان دیگری به یک کشتی شکسته شبیه است که هیچ ناخدایی مایل یا قادر به نجات آن از میانه آبهای متلاظم در اقیانوس طوفانزده امنیت شکننده یک جهان بیثبات نیست. اروپا و آمریکا رویاروی هم قرار گرفتهاند و سایه فروپاشی، ناتو را که ترامپ پیشتر آن را «سازمانی منسوخ» و حربهای از کارافتاده توصیف کرده بود، سنگینی میکند.
ترامپ تنها به اوکراین، تضمین امنیتی نداد؛ بلکه در عین حال، تضمین امنیتی آمریکا به اروپا که از جنگ جهانی دوم تا امروز، نظم جهانی را رقم زده را نیز با خطر فروپاشی روبهرو کرد. به همین دلیل اروپاییها در نخستین واکنشها به تقابل تکاندهنده ترامپ – زلنسکی در کاخ سفید، تاکید کردند که «جهان آزاد به یک رهبر تازه نیاز دارد!»
پیامی فراتر از اروپا برای طالبان، برای ایران
مواجهه توهینآمیز، تنشآلود و حقارتبار ترامپ با زلنسکی در کاخ سفید، تنها اروپا را نگران نکردهاست؛ بلکه پیامی فراتر از روابط دوسوی آتلانتیک، برای طالبان و ایران هم دارد. طالبان که سالها منتظر بازگشت ترامپ بود و به روایتی برای پیروزی او «دعا» میکرد، در دوره دوم، با نسخهای متفاوت از ترامپ روبهرو شد. کمکهای نقدی، تعلیق شده، فقر و فقدان پشتوانههای مالی بر اقتصاد بحرانزده افغانستان، سایه افکنده و واشنگتن هر روز طالبان را تهدید به بازپسگیری تسلیحات باقیمانده و به طور ضمنی تصاحب پایگاه راهبردی بگرام میکند.
علیرغم تقلای طالبان، میانجیگران سنتی هم تاکنون نتوانستهاند میان ترامپ و طالبان، پادرمیانی کنند و رویای دیرینه سران طالبان برای «روابط نیک» با آمریکا را محقق سازند.
در این میان، ایران به یک بازیگر فعالتر در معادلات افغانستان و منطقه تبدیل شده است. در شرایطی که آمریکا روز به روز منزویتر میشود، شکاف میان اروپا و آمریکا به دوران پیش از جنگ جهانی، شباهت دارد و دولتهای درماندهای مانند طالبان، دیگر نمیتوانند به آمریکا تکیه کنند، قدرتهای نوظهوری مانند ایران، گزینهای برای توزیع قدرت و ظهور اتحادهای کوچک تازه برای مواجهه با فروپاشی نظم جهانی در غیاب یک فرمانده مرکزی و پیامدهای ویرانگر آن محسوب میشوند.
این وضعیت، نه تنها فرصتی در اختیار طالبان قرار میدهد که روابط منطقهای خود را از جمله با ایران به مثابه یک بازیگر محوری، ثابت قدم و قابل اعتماد، تقویت کنند؛ بلکه چه بسا زمینهای تازه برای نزدیکتر شدن اروپا به سایر قطبهای قدرت در دیگر نقاط جهان از جمله ایران در مسایل اوکراین، خاورمیانه، افغانستان و… قرار میدهد تا از وابستگی شکننده و ناپایدار خود به آمریکا و تضمینهای غیرقابل اطمینان آن، رهایی یابد و در برابر عواقب احتمالا فاجعهبار یکجانبهگرایی منعفتاندیشانه و اقتدارگرایانه ترامپ و متحدان راست افراطی او در واشنگتن بربنیاد سیاست هژمونیک «اول آمریکا» مقاومت کند.