به گزارش ایراف، نشست «وین» که به عنوان یک تلاش برای تشکیل جبههای متحد علیه طالبان شناخته میشود، واکنشهای مختلفی را از سوی تحلیلگران و شخصیتهای سیاسی افغانستان به همراه داشته است. در ادامه به بررسی شماری از دیدگاههای موافق و مخالف این نشست پرداخته شده است.
نصیراحمد اندیشه، نماینده افغانستان در سازمان ملل، با تأکید بر اهمیت دور پنجم روند «وین»، آن را به عنوان مهمترین روند مقاومت سیاسی، مدنی و دفاعی مردم افغانستان توصیف کرده است.
وی سه بُعد اصلی این روند را به شرح زیر بیان کرده است:
پختگی و اجماع: به گفته اندیشه، روند به مرحلهای از پختگی رسیده و در تلاش است تا یک بدیل مشروع و مردمی برای وضعیت کنونی افغانستان ایجاد کند.
جمع شدن نیروهای متعهد: وی بر جمع شدن مؤثرترین نیروهای متعهد برای تغییر وضعیت فعلی تأکید کرده و گسترش طيف اعضا را از جمله نقاط قوت این نشست دانسته است.
ایجاد اجماع بینالمللی: اندیشه به تغییرات بینالمللی و عدم تغییر طالبان اشاره کرده و بر ضرورت اجماع بینالمللی و منطقهای برای تغییر وضعیت حاکم در افغانستان تأکید میکند.
در مقابل، مجیب مهرداد، سردبیر سابق روزنامه هشت صبح، به انتقاد از این نشست پرداخته و پرسشهایی را مطرح کرده است. او بر این باور است که اگر این نشست واقعاً افغانستانشمول است، چرا نامی از چهرههای سیاسی دیگر در اطلاعرسانیها وجود ندارد؟ او این نشست را بیشتر به عنوان یک ملاقات بین دو جبهه نظامی تلقی کرده و از عدم شمولیت سایر گروههای فکری و اجتماعی در این نشست ابراز نگرانی کرده است.
تمیم عاصی معاون وزیر دفاع سابق افغانستان نیز به نقد برخی از شخصیتهای حاضر در نشست پرداخته و اعلام کرده که افغانستان نیاز به یک نسل نو و روایت جدید دارد. او تاکید دارد که کهنهکاران و مفسدین نمیتوانند بدیل طالبان باشند و مردم افغانستان شایسته یک حکومت وسیع و فراگیر هستند که محوریت آن بر عهده نسل جدید باشد.
شاه محمود میاخیل، سرپرست سابق وزارت دفاع افغانستان، نیز نگرانیهای خود را از وضعیت کنونی بیان کرده و خواستار ایجاد وحدت میان افغانها شده است. او بر این باور است که برای جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به میدان جنگهای نیابتی، جنبشهای سیاسی باید بر روی اهداف ملی تمرکز کرده و به جای اختلافات، به سمت گفتوگو و توافق بر روی یک سیستم قانونی، مشروع و دموکراتیک حرکت کنند.
به نظر می رسد نشست «وین» به وضوح نمایانگر تنوع دیدگاهها و چالشهای پیش روی افغانستان در شرایط کنونی است. در یک سو، اظهارات موافقان این نشست نشاندهنده امید به ایجاد یک اجماع ملی و بینالمللی است که میتواند به تغییر وضعیت کنونی منجر شود. این رویکرد، بر اهمیت همکاری و همبستگی در میان گروههای مختلف تأکید دارد و میتواند به عنوان یک سنگ بنای اساسی برای تغییرات سیاسی و اجتماعی در افغانستان عمل کند.
اما در سوی دیگر، انتقادات مطرح شده توسط مخالفان نیز نشاندهنده واقعیتهای عمیقتر و چالشهای ساختاری است که مانع از پیشرفت واقعی میشوند. نگرانیها درباره عدم شمولیت و تمرکز بر چهرههای قدیمی بیانگر این است که هنوز هم در میان بسیاری از افغانها، عدم اعتماد به روندهای سیاسی و شخصیتهای حاضر وجود دارد. این مسئله نشاندهنده نیاز به یک رویکرد نوین و جامعتر برای جذب همه اقشار جامعه به فرآیندهای سیاسی است.
در نهایت، برای رسیدن به یک راهحل پایدار و مؤثر، لازم است که تمامی طرفهای سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج از افغانستان به یکدیگر نزدیک شوند و با ایجاد یک گفتوگوی واقعی و مؤثر، به سمت یک نظام سیاسی فراگیر و دموکراتیک حرکت کنند. این راهی است که میتواند افغانستان را از بحرانهای فعلی نجات دهد و به سوی آیندهای پایدار و آرام هدایت کند.