تحلیل گذشتهنگرانه دولت اول ترامپ نشان میدهد که همکاری آمریکا با پاکستان، در حوزه تغییرات آب و هوایی و انرژی پاک، به دلیل اولویت بیشتر مسائل ژئواستراتژیکی، کاهش خواهد یافت. علاوه بر این، اقتصاد رو به زوال پاکستان ممکن است دولت ترامپ را تا آنجا که به کمک های اقتصادی و بسته های وام مربوط می شود، کمتر دلسوز بداند. دولت اول ترامپ نسبت به منافع اصلی پاکستان، مانند کشمیر، حساسیت کمتری داشت و بیشتر بر نقش پاکستان در مسئله افغانستان متمرکز بود.
وزارت امور خارجه آمریکا در زمان ترامپ احتمالاً مجموعه محدودی از اولویت ها را به ویژه در حوزه امنیت و مبارزه با تروریسم دنبال خواهد کرد. روابط ایالات متحده و پاکستان به طور سنتی با رویدادهایی در افغانستان مشخص می شود. این از حمله شوروی به افغانستان تا جنگ با تروریسم صادق بود. با کاهش مشارکت آمریکا در افغانستان، پاکستان در میان بدتر شدن روابط با طالبان و افزایش تروریسم در پاکستان، خود را درگیر یک ماتریس امنیتی پیچیده میبیند.
انتقال مسئولیت به پاکستان برای شکست سیاست آمریکا استراتژی مناسب دولت بایدن بود. پاکستان ممکن است دولت جدید را در خواسته های خود برای ایجاد ثبات در افغانستان تهاجمی تر بداند. شعار «بیشتر انجام دهید» دیگر برای پاکستان جواب نمی دهد و به رویکرد عملی تری از سوی ایالات متحده نیاز دارد.
از طرفی، با خروج آمریکا، ناتو و در کل غرب از افغانستان خلأ امنیتی به وجود آمد و شورشیان عملا اداره کشور را بهدست گرفتند. این خلأ به دلیل سیاستهای ناشفاف اداره بایدن همچنان پابرجا است و هیچ طرفی تا هنوز نتوانسته آن را از طریق مکانیسمهای امنیتی منطقهای و یا بینالمللی پر کند.
پاکستان از همسایگان مهم و موثر افغانستان و حامی اصلی طالبان بود؛ اما وضع در مرحله پساخروج-سقوط و پیروزی دست پروردگان پاکستان در افغانستان فرق میکند. پاکستانیها با فراهمسازی عمق استراتژیک، عقبه نظامی-حمایتی، مراکز آموزشی، سلاح، نیروی بشری و… برای طالبان در ناکامی امریکا، متحدان غربی این کشور و سقوط جمهوریت در افغانستان نقش بنیادین داشتند؛ اما با برگشت طالبان برخلاف محاسبات نظامیهای پاکستان وضع طور دیگری رقم خورد.
تحریک طالبان پاکستان با به قدرت رسیدن طالبان و به دست آوردن عمق استراتژیک، عقبه نظامی-حمایتی حملات خود را علیه پاکستان تشدید بخشید و طالبان مطالبات پاکستان را در اخراج تحریک طالبان پاکستان از افغانستان، دستگیری رهبران این گروه، قطع حمایت و… نپذیرفت.
بنابراین، روابط میان دو طرف به تیرگی گراییده و دچار تنش و بحران شده است. پاکستانیها که از مدیریت بحران افغانستان از طریق این کشور چون سالیان جهاد علیه شوروی و دریافت کمکهای سخاوتمندانه غرب محروم شدهاند، در تلاش اند با تأکید براینکه افغانستان مرکز تروریسم جهانی است و پاکستان قربانی تروریسم، بار دیگر حمایت غرب به ويژه امریکای تحت رهبری ترامپ را برای مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در مناطق قبائلی پاکستان و افغانستان به دست بیاورند و مرکز ثقل فعالیتهای سیاسی-اقتصادی برای افغانستان از قطر به اسلام آباد منتقل شود.
اما غرب به دلیل شناخت و تجربه تلخی که از عملکردهای پاکستان در حمایت از طالبان دارد به این درخواستهای پاکستان تا هنوز روی خوش نشان نداده است. از طرف دیگر بحرانهای سیاسی-اقتصادی داخلی در پاکستان این کشور را در مقابله با طالبان و تهدیدهای امینتی در وضعیت دشواری قرار داده است.
از طرف دیگر، اقدامات دیپلماتیک شخصیت محور ترامپ، به جای سازوکارهای نهادینه شده، برای پاکستان خوب نیست. ترامپ با عمران خان تعامل سازنده داشت، اما او دیگر بر سر کار نیست. ممکن است از تیم ترامپ در مورد سرکوب جنبش تحریک انصاف پاکستان (PTI) به رهبری خان انتقاد شود.
تعامل وزارت امور خارجه و پنتاگون با دستگاه دیپلماتیک و نهاد امنیتی پاکستان به جای یک چارچوب سیاستی مستمر، به هوس های ترامپ بستگی دارد. عدم منافع متقابل بین ایالات متحده و پاکستان همچنان یک مانع است.
روزهای جالبی برای دیپلمات های پاکستان است. از یک طرف، آنها سعی خواهند کرد در برابر استراتژی فشارمحور رئیس جمهور ترامپ در قبال پاکستان مقاومت کنند. از سوی دیگر، آنها تلاش خواهند کرد تا مقامات وزارت خارجه را متقاعد کنند که رویکردهای عملی تری را در رابطه با ایالات متحده و پاکستان دنبال کنند. اینکه چقدر این اثبات سخت است هنوز مشخص نیست.
در هر صورت، پاکستان با آمریکا رابطه مشروط و معاملاتی بیشتری خواهد داشت. این به جای مسائل اقتصادی به نگرانی های امنیتی بستگی دارد. نزدیک بودن به چین از نظر دیپلماتیک و استراتژیک، دریچه ای منحصر به فرد را برای پاکستان باز می کند. اگر دولت ترامپ به دنبال آن باشد، پاکستان میتواند نقش پل ارتباطی بین چین و ایالات متحده را ایفا کند، همانطور که در طول تاریخ انجام داده است.