به گزارش ایراف، فرست پست در یادداشتی تحلیلی نوشته است که چگونه گسترش طالبان و هند میتواند تسلط چین و پاکستان بر افغانستان را خنثی کند.
در این تحلیل آمده است که روابط در حال تحول دهلی نو با طالبان نشانگر رویکرد واقع گرایانه سیاست خارجی هند است که آغازگر دوره جدیدی از توسعه روابط بین دو کشور است.
در حالی که عقب نشینی ایالات متحده و بازگشت طالبان به قدرت در سال 2021 برای مدت کوتاهی روابط هند با افغانستان را تیره کرد، تعامل اخیر هند در سطح بالا با طالبان روابط خفته آنها را احیا کرده و نشان از یک تغییر ژئوپلیتیکی بزرگ در منطقه میدهد.
فرست پست در ادامه میافزاید از منظر ژئواستراتژیک، روابط عمیق بین هند و افغانستان، در بحبوحه افزایش تنشهای مرزی بین افغانستان و پاکستان، موفقیتی برای سیاست خارجی در حال تحول هند بوده است. گفتگوهای موفق در سطح عالی میان ویکرام مصری، وزیر امور خارجه هند و مولوی امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان، از آینده احتمالی افزایش گفتگوهای دوجانبه خبر می دهد.
این درحالی است که پس از تسلط طالبان بر افغانستان در اوت 2021، هند تقریباً امیدهای خود را برای برقراری مجدد حضور قوی در افغانستان رها کرده بود. با این حال، گفتگوهای اخیر بین مصری وزیر امور خارجه و متقی امید را برای احیای پروژه های راهبردی دیرینه هند در این کشور زنده کرده است.
متقی در دیدار خود از کمک های بشردوستانه قابل توجه هند تشکر کرد و از هند خواست تا سرمایه گذاری خود را در توسعه افغانستان گسترش دهد.
این تحلیل مینویسد در حالی که هند در زمینه سرمایه گذاری در منطقه از چین عقب است، این درخواست باید به عنوان فرصتی برای هند برای افزایش حضور و سرمایه گذاری خود در افغانستان، دروازه آسیای مرکزی، تلقی شود.
اگر هند این موضوع را نادیده بگیرد، چین می تواند از این فرصت استفاده کند و روابط اقتصادی خود را با پاکستان، به ویژه از طریق کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) بیشتر تقویت کند.
در بخش دیگری از این تحلیل آمده است که برنامه های سرمایه گذاری و توسعه هند در افغانستان می تواند جایگزینی برای دهلیز حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب (INSTC) باشد و این منطقه را به عنوان یک مسیر تجاری حیاتی که هند را به آسیای مرکزی، اروپا و روسیه متصل می کند، قرار دهد.
عامل چین
تحلیل میافزاید این درحالی است که سی پک به تدریج درخشش خود را از دست می دهد، زیرا با مقاومت قابل توجهی از سوی مردم محلی مناطق سند و بلوچستان مواجه شده است (این دو استان 44 درصد از کل خشکی پاکستان را تشکیل می دهند). مقاومت به حدی عمیقتر شده که کارگران و مهندسان چینی را هدف قرار دادهاند. به طوری که اخیراً شاهد حملات به برخی مهندسان ژاپنی شاغل در محل پروژه CPEC بوده ایم. این به خوبی عمق نفرت و مقاومت در برابر این پروژه را در منطقه نشان می دهد. بنابراین، چین ممکن است به دنبال جایگزینی برای CPEC و بندر گوادر خود باشد، در حالی که هند با کمک بندر چابهار در این منطقه خلیج فارس از چین پیشی گرفته است.
باتوجه به این مساله چین ممکن است به دنبال راهی جایگزین برای دور زدن مناطق ناآرام پاکستان باشد. کریدور واخان که از افغانستان و کشمیر تحت اشغال پاکستان (POK) می گذرد، می تواند یک حلقه کلیدی در استراتژی چین برای اتصال به خلیج فارس باشد. با این حال، چنین اقدامی می تواند نفوذ چین را در افغانستان افزایش دهد و حضور هند را تحت الشعاع قرار دهد، به ویژه اگر چین با موفقیت از پروژه های زیربنایی در منطقه حمایت افغانستان را جلب کند.
علیرغم این چالش ها، درگیری مرزی بین طالبان و پاکستان یک مزیت استراتژیک برای هند به ارمغان می آورد. این تنش ها ممکن است چین را از گسترش پروژه های CPEC به افغانستان باز دارد، که به نوبه خود می تواند به هند اجازه دهد تا نفوذ خود را در منطقه حفظ و گسترش دهد.
حمایت دو فاکتو و دستاوردهای منطقهای هند
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است که ثروت معدنی افغانستان به ارزش حدود یک تریلیون دلار، توجه چینی ها را به ویژه در ذخایر نفت و لیتیوم جلب کرده است. با این حال، هند بر توسعه زیرساختها، جادهها و ارتباطات متمرکز شده است و خود را از چین جدا کرده است. رویکرد هند بر توسعه بلندمدت بر استخراج کوتاه مدت مواد معدنی تاکید دارد، که برخلاف استراتژی منبع محوری چین است.
ظهور داعش، یک گروه شبه نظامی که مخالف همکاری طالبان با چین است، به طور غیرمستقیم به نفع هند بوده است.حملات مداوم داعش به پرسنل و پروژه های چینی در افغانستان با ممانعت از عملیات چین در منطقه، با منافع هند هماهنگ است. برخلاف چین، هند درگیر ارائه کمکهای بشردوستانه و تمرکز بر توسعه زیرساختها بوده است که نقش هند را به عنوان یک شریک منطقهای مسئول تقویت میکند.
هند با قرار گرفتن خود به عنوان یک شریک توسعه، نفوذ خود را در میان مردم افغانستان افزایش می دهد و در عین حال با سلطه منطقه ای پاکستان و چین مقابله می کند.
تعمیق روابط هند با طالبان نیز با تصمیم اخیر روسیه برای حذف طالبان از فهرست سازمان های تروریستی همسو است. این تغییر منعکس کننده منافع مشترک ژئوپلیتیکی بین روسیه و هند، تقویت روابط دوجانبه و تشویق همکاری بیشتر در منطقه است
در حالی که ممکن است هند به دلیل تعامل با طالبان که توسط بسیاری از کشورهای غربی در فهرست سازمان های تروریستی قرار دارد، از سوی غرب مورد انتقاد قرار گیرد، حضور ژئوپلیتیکی هند در منطقه می تواند نفوذ چین را متعادل کند. منافع استراتژیک هند در منطقه ممکن است به هند اجازه دهد تا از واکنش شدید اجتناب کند، زیرا نفوذ فزاینده آن برای مهار گسترش چین در آسیای مرکزی ضروری است.
با این حال، هند باید نسبت به مواضع تاریخی طالبان در مورد کشمیر که اغلب خصمانه با منافع هند بوده، محتاط بماند. تعهد گذشته طالبان به حمایت از “آزادی” کشمیر و نابودی بودای بامیان – نماد فرهنگی هند باستان – را نباید فراموش کرد. تعامل مستقیم هند با طالبان ممکن است برخی از احساسات ضد هند را از سوی دیگر جناحهای شبهنظامی خنثی کند، اما هند باید مراقب این روابط حساس باشد
در پایان یادداشت مینویسد تعمیق روابط هند با افغانستان، علیرغم چالش ها، مزایای استراتژیک قابل توجهی را ارائه می دهد. هند با تعامل با طالبان و پیگیری تلاشهای توسعه و بشردوستانه، خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه معرفی میکند که میتواند با نفوذ پاکستان مقابله کند و در عین حال جای پای چین را در افغانستان محدود کند. در نهایت، هند ممکن است نیاز به اتخاذ تصمیمات دشوار داشته باشد، اما مزایای یک رابطه قوی و استراتژیک با افغانستان می تواند از خطرات آن بیشتر باشد.