به گزارش ایراف؛ افغانستان همچنان یکی از نقاط محوری در ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی است. سیاستهای آمریکا در قبال این کشور، بهویژه در دوران رؤسای جمهور مختلف، تفاوتهای اساسی داشته است. خروج آمریکا از افغانستان در دوره بایدن، با وجود انتقادات گسترده،با این هدف صورت گرفت که واشنگتن هزینههای مستقیم خود را در منطقه کاهش دهد، اما همچنان بتواند از طریق کمکهای مالی و ابزارهای فشار، بر تحولات این کشور و منطقه اثر بگذارد. از سوی دیگر، ترامپ با بازگشت به قدرت، به دنبال استفاده از افغانستان بهعنوان یک ابزار فشار علیه رقبای ژئوپلیتیکی آمریکا بهویژه چین، ایران و روسیه است. این مقاله به بررسی راهبردهای اعلانی و احتمالی ترامپ در قبال طالبان و گزینههای این گروه در برابر فشارهای جدید میپردازد.
سیاست آمریکا در دوره بایدن: وابستگی طالبان به کمکهای غرب
دولت بایدن، با وجود خروج نظامی از افغانستان، مسیر وابستگی مالی طالبان را تداوم بخشید.واشنگتن با ادامه ارسال کمکهای «بشردوستانه» و آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکهشده افغانستان، دو هدف اصلی را دنبال میکرد:
• کنترل غیرمستقیم طالبان: آمریکا نمیخواست که این گروه کاملاً از نفوذ غرب خارج شده و به سمت همکاری کامل با چین و روسیه برود. ادامه کمکها، ابزاری برای حفظ حداقلی از تأثیرگذاری بر طالبان بود.
• جلوگیری از فروپاشی اقتصادی و بحران داخلی: سقوط سریع حکومت جمهوری در کابل، واشنگتن را نگران کرد که ناتوانی طالبان در مدیریت کشور، میتواند به آشوب داخلی و مهاجرت گسترده منجر شود. این وضعیت نهتنها چالشی برای منطقه؛ بلکه یک رسوایی سیاسی دیگر برای دولت بایدن محسوب میشد.
اما این سیاست، طالبان را در یک موقعیت دوگانه قرار داد. از یک سو، این گروه برای بقای اقتصادی خود به کمکهای غرب وابسته شد، اما از سوی دیگر، این وابستگی مشروعیت ایدئولوژیک آن را در میان نیروهای تندرو به چالش کشید.
راهبرد ترامپ در قبال طالبان: فشار اقتصادی و استفاده از اهرمهای منطقهای
ترامپ با پیروزی در انتخابات امریکا سیاستی کاملاً متفاوت از بایدن در قبال افغانستان در پیش گرفته است.برخلاف بایدن که در صدد حفظ حداقلی از ثبات بود، ترامپ نگاه ابزاریتری به افغانستان خواهد داشت. گزینههای او شامل موارد زیر است که برخی از آنها را مانند تعلیق کمک ها عملا روی دست گرفته است:
• تعلیق یا قطع کمکهای مالی: مهمترین ابزار ترامپ، اعمال فشار اقتصادی بر طالبان از طریق متوقف کردن یا کاهش شدید کمکهای مالی است. این اقدام میتواند به بحران اقتصادی شدیدی در افغانستان منجر شود و طالبان را مجبور به پذیرش برخی شروط آمریکا کند.
• ایجاد تنشهای داخلی در طالبان: وابستگی اقتصادی طالبان به غرب، در میان رهبران این گروه اختلاف ایجاد کرده است. برخی چهرههای عملگرا در کابل، طرفدار حفظ تعامل با غرب هستند، اما جناح تندرو که در قندهار مستقر است، هرگونه وابستگی به آمریکا را خیانت میداند. ترامپ میتواند از این اختلافات برای تضعیف انسجام داخلی طالبان استفاده کند.
• فشار بر طالبان برای همکاریهای اطلاعاتی: یکی از اهداف ترامپ، بازگرداندن حضور اطلاعاتی آمریکا در افغانستان خواهد بود. این شامل استفاده از پایگاههایی مانند بگرام، شیندند یا شورابک برای عملیات نظارتی و حتی انجام مأموریتهای ویژه علیه گروههای مخالف آمریکا در منطقه خواهد بود.
• تقویت اپوزیسیون مسلح: در صورت عدم همکاری طالبان، ترامپ احتمالاً حمایت از گروههای مخالف این گروه را در دستور کار قرار خواهد داد. این گروهها شامل «جبهه ملی مقاومت»، «شورای عالی مقاومت» و حتی داعش شاخه خراسان خواهند بود.
• بهرهگیری از کشورهای همسایه افغانستان: ترامپ ممکن است تلاش کند کشورهای همسایه افغانستان مانند تاجیکستان و ازبکستان را در برنامههای ضد طالبان با خود همراه کند. همچنین اگر روابط او با روسیه در پرونده اوکراین بهبود یابد، احتمال همکاری مسکو با برنامههای ضد طالبان نیز وجود خواهد داشت.
گزینههای طالبان در برابر فشارهای ترامپ
طالبان در برابر فشارهای ترامپ گزینههای محدودی خواهند داشت:
• مقاومت در برابر درخواستهای آمریکا: طالبان ممکن است در برابر فشارهای ترامپ ایستادگی کنند، اما در این صورت، بحران اقتصادی داخلی و احتمالاً افزایش نارضایتی در میان نیروهای وفادارشان، این گروه را با چالشهای بزرگی مواجه خواهد کرد.
• توافق پنهانی و اطلاعاتی با آمریکا: یکی از سناریوهای محتمل، همکاریهای مخفی اطلاعاتی میان طالبان و آمریکا برای کنترل داعش و سایر تهدیدهای مشترک است؛ اما این گزینه، بهشدت خطرناک خواهد بود، زیرا در صورت افشا شدن، میتواند طالبان را در برابر حملات داخلی قرار دهد.
• چرخش بهسوی چین و روسیه: طالبان ممکن است برای کاهش فشارهای آمریکا، به سمت همکاری بیشتر با چین و روسیه متمایل شوند؛ اما مشکل اینجاست که پکن و مسکو هنوز به طالبان اعتماد کامل ندارند و همکاری آنها عمدتاً به دلایل اقتصادی و امنیتی محدود شده است.
• تقویت سرکوب داخلی: اگر طالبان احساس کنند که موقعیت آنها در خطر است، احتمالاً سرکوب داخلی را افزایش خواهند داد، اما این اقدام میتواند به شورشهای داخلی و گسترش نارضایتی منجر شود.
نتایج احتمالی سیاست ترامپ در قبال افغانستان
اگر ترامپ سیاست سختگیرانهای را علیه طالبان اتخاذ کند، چند سناریوی احتمالی میتوان تصور کرد:
• افزایش بحران اقتصادی و بیثباتی داخلی در افغانستان: در صورت تعلیق کمکها، افغانستان بهسرعت با بحران اقتصادی و کمبود منابع ارزی مواجه خواهد شد. این وضعیت میتواند نارضایتی عمومی را افزایش داده و طالبان را به اتخاذ تصمیمات سخت وادار کند.
• افزایش درگیریهای داخلی در طالبان: فشارهای اقتصادی و سیاسی ممکن است به افزایش اختلافات درونگروهی در طالبان منجر شود. برخی رهبران عملگرا ممکن است به تعامل با غرب تمایل نشان دهند، درحالیکه جناح تندرو هرگونه تعامل را رد خواهد کرد.
• فعال شدن گروههای اپوزیسیون مسلح: اگر ترامپ تصمیم به حمایت از مخالفان طالبان بگیرد، ممکن است شاهد تشدید حملات گروههایی مانند داعش شاخه خراسان و جبهه مقاومت ملی باشیم.
• افزایش رقابت میان قدرتهای منطقهای: بیثباتی افغانستان ممکن است چین، روسیه، ایران و پاکستان را وادار کند تا حضور خود را در این کشور افزایش دهند. این رقابتها میتواند افغانستان را به صحنه جدیدی از تنشهای ژئوپلیتیکی تبدیل کند.
جمعبندی
افغانستان در دوره بایدن به دلیل حمایتهای مالی گسترده، توانست ثبات نسبی خود را حفظ کند، اما به نظر میرسد ترامپ سیاستی کاملاً متفاوت در پیش گرفته است. او میتواند کمکها را متوقف کند کما اینکه این کار را به صورت موقت آغاز کرده است، بر طالبان فشار بیاورد، از گروههای اپوزیسیون حمایت کند و افغانستان را به ابزاری برای فشار بر چین، روسیه و ایران تبدیل نماید. در این میان، طالبان گزینههای سختی پیش رو دارند و باید میان پذیرش برخی خواستههای آمریکا یا تلاش برای ایجاد ائتلافهای جدید با قدرتهای منطقهای یکی را انتخاب کنند. آینده افغانستان در دوران ترامپ، به میزان انعطافپذیری طالبان و نحوه پاسخ آمریکا به چالشهای منطقهای بستگی دارد.