سازوکار پناهندگی کانادا؛ نیاز داخلی یا دغدغه‌های حقوق بشری؟

به گزارش ایراف، بحران پناهجویان افغان در تابستان 2021 قرار بود لحظه‌ای برای کانادا باشد تا سیاست خوب خود را به نمایش بگذارد، به ویژه از آنجا که این کشور در افغانستانِ پس از جنگ نقش فعالی داشت و حضور خود را در این کشور حفظ کرد. درعوض، پاسخ کانادا تناقضات در سیاست پناهندگی خود را آشکار کرد که بسیاری از آنها اثراتی دراز مدت و طولانی داشت.

کانادا یکی از اولین کشورهای شمالی بود که سفارت خود را پس از تصرف طالبان تا پایان ماموریت تخلیه خود در روزهای بعد تعطیل کرد که این نشانگر قطع ارتباط کانادا با واقعیت بود؛ هزاران پرونده پناهندگی وجود داشت که حداقل از سال 2014 در جریان بود، و تصمیم برای ایجاد برنامه‌های جدید پناهندگی یا گسترش برنامه‌های موجود یک تقلای بروکراتیک بود، نه یک پاسخ سیاستی خوب فکر شده.

این امر باعث سرگردانی مردم در کشورهای دیگر شد، که به این معنی بود که کانادا باید در مورد توافقنامه های خاصی مذاکره می کرد تا این کشورها به طور موقت پناهندگانی را که به مقصد کانادا می رفتند، در خود جای دهند. اخلاق و نگرش به ویژه زمانی ضعیف بود که کشورهایی مانند پاکستان مرزهای خود را بسته بودند و با پناهجویان افغان دشمنی داشتند.

وضعیت مترجمان و تعمیرکاران افغان که به نیروهای غربی، از جمله کانادا کمک می‌کردند، نشان‌دهنده بزرگترین گسست سیاست با واقعیت است. نقش‌های آن‌ها در رسانه‌ها مستعد رمانتیک‌سازی بود، زیرا آنها کاملاً تصویر ناجی سفیدپوست غربی و افغان مظلوم را که با هم علیه یک شر مشترک کار می‌کنند، به تصویر می‌کشند.

با این حال، افغان ها لزوما به این دلیل به نیروهای غربی کمک نکردند که غرب برای نجات آنها آمده بود. آنها این کار را اساساً برای بقای اقتصادی و همچنین به عنوان راهی برای خروج خانواده هایشان از کشور پس از یک درگیری بی رحمانه می دانستند؛ این حق پناهندگی آنها را نفی نمی کند. اما پیشنهاد پناهندگی در ازای کمک به نیروهای امپراتوری در طول یک اشغال (غیرقانونی) یک فرض ناقص و نامنسجم در زمینه سیاست پناهندگان است.

در واقع، مداخله‌گرایی غربی، لایه‌های متعددی از پناهندگان را در سیستمی ایجاد کرد که هرگز قرار نبود برخی از آنها را سزاوارتر از دیگران بدانند. در مورد کانادا، این امر زندگی افغان‌هایی را که مستقیماً با این کشورکار می‌کردند با تشویق آنها به پناهندگی و سپس شکست در دادن پناهندگی حتی قبل از اینکه خیلی دیر شود، تهدید می‌کند. همه به این دلیل که چنین مواردی مستلزم تناسب اجباری در چارچوب قانونی است که آنها را تنها یکی از بسیاری گروه‌های شایسته می‌شناسد.

پیشنهاد:   ایران خواهان افزایش حمایت‌های ژاپن از پناهندگان افغان شد 

آنچه که وضعیت افغانستان به وضوح نشان می دهد،عدم وجود سازوکارها در سیاست پناهندگان کانادا برای پاسخگویی به شرایط اضطراری پیچیده در محل است. سیستم پناهندگان کانادا، مانند بسیاری دیگر، به برنامه ارجاع کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) نگاه می کند.

پناهندگانی که به طور رسمی نزد سازمان به کشورهای ثالثی که فرصت های اسکان مجدد را ارائه می دهند ثبت نام کرده اند. این کشورهای ثالث، مانند کانادا، سپس با اعمال معیارهای خود برای درخواست های ارجاع شده توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، انتخاب می کنند که چه کسانی را بپذیرند.

 این گونه بود که کانادا به بحران پناهجویان سوری در سال 2015 پاسخ داد. با این حال، در مورد افغانستان، این سیستم اضافی بود، زیرا فوریت ایجاد شده توسط طالبان برای خارج کردن افغان ها از داخل افغانستان بود، نه از کمپ های پناهندگان در جاهای دیگر. پیش بینی نکردن این موضوع و همچنین راکد ماندن درخواست های موجود افغان ها در سیستم پناهجویان، شاید بدترین شکست کانادا در این بحران بود.

بنابراین کانادا باید سیاست پناهندگی خود را به گونه‌ای طراحی میکرد که به جای واکنش‌گرایانه، فعالانه عمل کند. برای این کار، کانادا باید چند مورد مهم را در دستور کار خود قرار دهد:

طراحی مکانیسم های بهتر برای پیش بینی و درک جابجایی ناشی از تعارض

غرب با وسواس، جابجایی در مقیاس بزرگ مربوط به تغییرات آب و هوا و گرسنگی را پیش‌بینی می‌کند. اما در مورد پیش‌بینی یا درک اینکه چگونه درگیری‌های مسلحانه یا عدم توازن قدرت سیاسی می‌تواند مردم-به ویژه در جنوب جهانی را وادار به فرار کند، کار چندانی نمی‌کند.

این شامل نادیده گرفتن صداهایی در جنوب جهانی است که بهتر می توانند تنش و آوارگی در کشورهایشان را قضاوت کنند. از زمانی که طالبان وجود داشته اند، افغانستان محل درگیری بوده است. قضاوت نادرست؛ یک خطای تاکتیکی بود که بی توجهی کانادا به نظرات خود پناهندگان احتمالی را آشکار کرد.

پیشنهاد:   انتقاد کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد از اقدامات خودسرانه استرالیا در قبال پناهجویان

سیاست پناهندگان باید در درک بیشتر جنوب از چگونگی تجلی درگیری در طول زمان و تأثیرگذاری بر زندگی مردم از جمله صدای پناهندگان سرمایه گذاری کند.

ادغام تلاش های بین بخشی برای پاسخ به پناهندگان و آوارگان

کانادا در افغانستان قبل و بعد از جنگ نه تنها از نظر نظامی، بلکه از طریق برنامه های توسعه و حمایت های بشردوستانه نیز درگیر بود. اطلاعات جمع‌آوری‌شده توسط کانال‌های مختلف برای ایجاد یک پاسخ یکپارچه به جابجایی بالقوه انسان در سراسر دولت کانادا حیاتی است. هماهنگی بهتر بین دولتی، سیستم های پاسخگویی به پناهندگان را بهبود می بخشد، به ویژه در کشورهایی که کانادا از نظر دیپلماتیک در آن حضور دارد.

اتخاذ تدابیر اضطراری برای پاسخگویی به بحران ها

کانادا نسبتاً با افتخار اعلام می‌کند که با مقابله مؤثر با چالش‌های زمینی به بحران افغانستان پاسخ داد. این شامل دور زدن و تغییر الزامات غربالگری و مستندسازی بود. اما این تنها پس از درک این امر انجام شد که اقدامات منظم و در زمان صلح کارساز نبود. زمان گرانبها در روند رسیدن به این درک از دست رفت. اگر چنین اقداماتی از قبل انجام می شد، پاسخ فوری بود. بنابراین، ضروری است که تمایز بین و نیاز به مکانیسم‌های رسیدگی به پناهندگان در زمان صلح و درگیری را درک کند.

یکی از مقامات دولت کانادا اخیراً در مورد امتناع کانادا از آوردن بستگان متقاضیان پناهنده افغان که غیرقابل پذیرش تشخیص داده شده اند، اظهار نظر کرد و گفت: «بخش سخت کار این بود که به مردم بگوییم: متاسفم، این سیاست است.»

این اظهار نظر به طور خلاصه قطع ارتباط کانادا با واقعیت را در ارتباط با پاسخ آن به پناهندگان خلاصه می کند. قضیه افغانستان نشان داد که کانادا بروکراسی و مداخلات خود را بر خطراتی که مردم افغانستان با آن روبرو هستند اولویت داد و سیستم فوریت کشوری را که در آستانه فروپاشی قرار داشت نادیده گرفت. اگر سیستم پناهندگان کانادا بر اساس این موضوع ساخته شده است، به وضوح در جهت کمک به کانادا است و نه به افراد آسیب پذیر.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=48969
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x