محمد یعقوب یسنا، نویسنده و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه پژوه افغانستانی در گفتگوی اختصاصی با ایراف درباره اهمیت پاسداشت زبان فارسی گفت: زبان فارسی تنها زبان یک قوم و زبان یک کشور نیست، بلکه زبان اقوام متفاوت و زبان مردم چندین کشور است و مهمتر از همه زبان بخشی از معارف، فرهنگ و دانش بشری است. از هزار سال به این سو در این زبان، ادبیات، معرفت و دانش ایجاد شده است. در حقیقت اهمیت و پاسداشت زبان فارسی به محتوا و دستاورد هزار ساله این زبان ارتباط میگیرد. یعنی پاسداشت از زبان فارسی، پاسداشت از معرفت و ادبیات هزار ساله بخشی از معارف بشر است. در ضمن، زبان فارسی هویت فرهنگی و زبانی اقوامی است که در تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان و ایران زندگی میکنند.
جغرافیای شاهنامه
این شاهنامه پژوه افغانستانی در زادروز شاعر و حکیم بزرگ فردوسی، درباره کشورهایی که در جغرافیای شاهنامه قرار می گیرند اظهار کرد: جغرافیای شاهنامه شامل کشورهای ایران، افغانستان، عراق، آذربایجان و بخشهایی از آسیای میانه میشده و از این جغرافیا به نام ایران یا ایرانشهر یاد میشده است. اما در روزگار ما جغرافیای شاهنامه به کشورهای جداگانهای تقسیم شدهاند که هر کدام هویت سیاسی مخصوص به خود را دارند.
وی افزود: جغرافیای شاهنامه خیلی بزرگ بوده و شهرهای مهم روزگار را در منطقهای بزرگ دربر میگرفته است. فکر کنید یکی از این شهرها در شمال افغانستان قرار داشته که بلخ نام دارد و شهری دیگر که تیسفون نام داشته در عراق امروز قرار دارد و پایتخت ساسانیان در شهر تیسفون بوده است.
یسنا در ادامه گفت: در دوران گشتاسب و لهراسب پایتخت ایران در بلخ بوده است. بخشی از شهرهای امروزی افغانستان نیز از شهرهای مهم شاهنامه بودهاند که شامل کابل، زابل، سیستان، فاریاب، بلخ، بامیان، پنجشیر، اندراب، سمنگان و… میشوند. داستان زال و رودابه در کابل رخ میدهد. داستان رستم و تهمینه در سمنگان رخ میدهد. جنگ رستم و اسفندیار در زابل رخ میدهد. همینطور داستانهای دیگر شاهنامه در شهرهای ایران امروز و جاهای دیگر رخ دادهاند.
اصطلاح “ایران فرهنگی”
این نویسنده افغانستانی درباره به وجود آمدن اصطلاح “ایران فرهنگی” گفت که این اصطلاح برای این به وجود آمد که جغرافیای شاهنامه یا کشورهاییکه در گذشته به نام ایران یاد میشدند و امروز از هم جدا شدهاند، با حفظ استقلال و هویت سیاسی بتوانند از هویت فرهنگی و زبانی مشترک خود زیر نام ایران فرهنگی پاسداری نمایند و گذشته مشترکی را که داشتهاند از نظر فرهنگی احیا کنند. این کشورها فعلا شامل تاجیکستان، افغانستان و ایران است.
وی در پاسخ به این پرسش که چهره هایی که در تاریخ دارای هویت ایرانی بودهاند، آیا اکنون همچنان باید با هویت ایرانی شناخته شوند یا بر اساس کشور زادگاهشان، گفت: نزاعهای فرهنگی وجود داشت که مثلا مولانا ایرانی است یا افغانستانی؟ سنایی ایرانی است یا افغانستانی؟ رودکی تاجیکستانی و ازبکستانی است یا ایرانی؟ ابوریحان بیرونی ازبکستانی و ایرانی است یا افغانستانی؟ بر اساس گذشته یا بر اساس جغرافیای شاهنامه که از آن جغرافیا به نام ایران یاد میشد، خارجیان این افراد را معمولا ایرانی میدانند و ایرانی ثبت کردهاند.
این اسطوره شناس افزود: دوارت براون، برتلس، یانریپکا و… در کتابهای تاریخ ادبیات ایران این افراد را ایرانی ثبت کردهاند. این افراد بنابر واقعیت روزگار خود میتوانند هویت ایرانی داشته باشند، اما بنابر واقعیت جغرافیایی امروز میتوانند به کشورهای زادگاه خود نیز تعلق بگیرند و ایرانی و افغانستانی و تاجیکستانی باشند.
به عقیده یسنا یکی از اهمیتهای اصطلاح ایران فرهنگی همین است که افرادی مانند مولانا، فردوسی، سنایی، رودکی، ابوریحان بیرونی، کمال خجندی، ابن سینا و… متعلق به حوزه ایرانی فرهنگی هستند و کشورهایی که شامل حوزه ایران فرهنگی میشوند، این افراد متعلق به آن کشورها هستند، زیرا در روزگار این افراد همه سرزمینهای متعلق به حوزه ایران فرهنگی به سرزمین بزرگی تعلق داشته که ایران بوده است و ایران فعلی کل آن سرزمین نیست، بلکه بخشی از آن سرزمین بزرگ است که آن سرزمین امروز به جغرافیاهای سیاسی جداگانهای تقسیم شدهاند.
ظرفیت های زبان فارسی
یسنا درباره ظرفیت های زبان فارسی اظهار کرد: زبانها معمولا از چند نظر میتوانند ظرفیت داشته باشند یا ایجاد ظرفیت کنند. یکی از نظر پیشینه تاریخی و ادبی و معرفتی. یعنی یک زبان چقدر پیشینه تاریخی دارد و در آن تولیدهای ادبی و علمی چقدر است. زبان فارسی از این نظر یکی از زبانهای با پیشینه و کلاسیک جهان است.
وی مورد دوم را چنین عنوان کرد: اینکه یک زبان چقدر گویشور دارد. شمار گویشوران در گسترش و ظرفیت یک زبان تاثیرگذار است. از نظر گویشور نیز زبان فارسی بیشتر از صد میلیون گویشور در کشورهای منطقه دارد که نسبتا قابل ملاحظه است.
وی افزود: مورد سوم ارتباط یک زبان با قدرت، تکنولوژی، اقتصاد و علم امروزی است، اما زبان فارسی آنچنانکه لازم است در قلمرو خود هژمونیای از قدرت جهانی را ندارد. مثلا آنچنانکه زبان انگلیسی، روسی، چینی و… به قدرتهای خاص جهانی تعلق دارند، در قلمرو زبان فارسی قدرت نظامی و سیاسیای که با چین، روس، آمریکا و… برابری کند، وجود ندارد. از نظر تکنولوژی، اقتصاد و علم امروزی نیز زبان فارسی در قلمرو خود خیلی ظرفیت تکنولوژیک، علمی و اقتصادی ندارد که در قلمرو زبان فارسی وسایل و ابزارهایی ساخته شوند و به خارج صادر شوند.
تهدیدات علیه زبان فارسی
دکتر یعقوب یسنا، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی درباره تهدیداتی که متوجه زبان فارسی است خاطرنشان کرد: زبان فارسی توسط دو عامل معمولا تهدید میشود: یکی عامل مستقیم خارجی است. کشورهای قدرتمندی مانند انگلیس در دوره امپراتوری خود بیشترین تهدید را متوجه زبان فارسی کرد، زیرا توانست زبان فارسی را در بخشی از قلمرو رواج زبان فارسی از جمله در هند و پاکستان حذف کند. صد سال پیش زبان رسمی هند (پاکستان متعلق به هند میشد) زبان فارسی بود.
وی در ادامه افزود: حکومت روسیه و شوروی از حکومتهای منطقهای دیگر بود که به زبان فارسی در کشورهای آسیای میانه از جمله در تاجیکستان و ازبکستان آسیب وارد کرد. زبان رسمی اکثر کشورهای آسیای میانه را به زبان روسی تبدیل کرد. اگرچه تاجیکها در تاجیکستان به فارسی صحبت میکنند، اما خط و کتابت شان به روسی است. سمرقند و بخارا در ازبکستان از مراکز ادبی و فرهنگی زبان فارسی بودند، روسها زبان فارسی را در آنجا به روسی تبدیل کردند و فعلا زبان فارسی روز بهروز رواج خود را در سمرقند و بخارا از دست میدهد.
تهدیدهای داخلی علیه زبان فارسی
استاد دانشگاه البیرونی کاپیسا با بیان اینکه عامل دیگری که زبان فارسی را تهدید میکند عامل داخلی است، اما پشتوانه خارجی دارد گفت: خارجیها زیر نام کثرتگرایی زبانی میخواهند لهجههای محلی را در درون قلمرو رواج زبان فارسی برجستهسازی کنند و به هر قوم وانمود کنند که شما زبان ویژه خود را دارید و به زبان خود درس بخوانید و در پی رسمیتبخشیدن به زبان خود باشید.
وی پیامد این ترغیب و تشویق را چنین عنوان کرد: میخواهند تهدیدهای محلی برای زبان فارسی به وجود آورند. خارجیها میدانند که لهجههای محلی امکان و فرصت رواج را ندارند، اما میتوانند تهدیدی برای زبان فارسی شوند و سرانجام نزاع زبانی ایجاد میشود و برای رفع این نزاع زبانی پیشنهاد میشود که زبان رسمی، انگلیسی باشد. با این کار میخواهند زبان فارسی را از عمومیت و رسمیت کنار بگذارند.
زبان فارسی نیازمند توجه حکومتهای منطقه
پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی با ذکر مثالی در مورد تهدیداتی که متوجه زبان فارسی در منطقه است گفت که زبان فارسی در دو قلمرو بومی خود که افغانستان و تاجیکستان است از ثبات لازم برخوردار نیست. زبان روسی همچنان زبان فارسی را در تاجیکستان تهدید میکند. زبان انگلیسی و یک زبان محلی که زبان پشتو است، زبان فارسی را در افغانستان تهدید میکند و این تهدید با آمدن طالبان بیشتر شده است.
یعقوب یسنا در پایان صحبت هایش درباره حفظ و گسترش زبان فارسی ضمن اینکه گفت زبان فارسی نیازمند توجه حکومتهای منطقه از جمله حکومت ایران است اذعان نمود که باید نخست به ثبات زبان فارسی در کشورهای منطقه توجه شود تا بتواند در جغرافیای سیاسیای که در منطقه وجود دارد، ثبات خود را حفظ کند و بعد از تثبیت ثبات زبان فارسی در منطقه رواج آن میتوان به رواج و گسترش زبان فارسی فکر کرد.