به گزارش ایراف، افغانستان کشوری است محصور در خشکی که منابع آب آن از بارشهایی تامین می شود که توزیع زمانی و مکانی یکنواختی ندارند. به همین دلیل توزیع منابع آب بین مردم این کشور نیز یکنواخت نیست. از آنجا که این سرزمین با کشور ایران داراي حوضه های مشترک آبی است و حیات تالاب هامون که گویا حیات شرق ایران نیز به آن وابسته است به هیرمندي می رسد که از همین سرزمین سرچشمه میگیرد.
با توجه بـه نقشـۀ سـالانه هواشناسی بین المللی میـانگین بـارش در افغانسـتان 256 میلیمتـر اسـت، کـه ایـن سرزمین را در زمره مناطق خشک جهان قرار می دهد.
این سرزمین از نظـر میـزان بـارش دریـافتی دارای دو بخـش بیشـینه است که یکی در ناحیه شرقی و دیگري در ناحیه شمال شرقی است که به ترتیب 450 و 800 میلیمتر بارش دریافت مـی کننـد. از نظر فصلی نیز بیشترین بارش در زمستان رخ می دهد.
این بارش ها با سیل همراه است و در همین اوایل سال جاری نیز وقوع سیل در این مناطق موجب شد تا تعدادی از شهروندان افغانستان دچار آسیب مالی و جانی شوند.
حکومت طالبان مدعی است که با برنامه ریزی مشخصی به دنبال استفاده از این آب ها است که برنامه خود را نیز در گزارشهای رسانه ای و اطلاعیه های وزارتخانه ای منتشر کرده است.
براساس این اطلاعیه ها مدیریت منابع آب در افغانستان از ابتدای دهه 90 شمسی به طور جد مدنظر دولتمردان این کشور قرار گرفته و برنامههای جامعی به منظور استفاده حداکثری از منابع آب این کشور در دستور کار است. بر اساس اطلاعات اعلام شده توسط اداره ملی تنظیم امور آب افغانستان، همه میزان بارش در این کشور قابل استفاده نیست و تنها می توان از 163 میلیارد متر مکعب آب حاصل از بارندگی که زمینه دسترسی به 57 میلیارد متر مکعب آب جاری قابل دسترسی را مهیا میکند استفاده کرد.
از سوی دیگر میزان ذخایر آب زیرزمینی قابل دسترسی در افغانستان به 18 میلیارد متر مکعب میرسد.
موسسه مطالعاتی لاهه که در شهر لاهه هلند واقع شده است در گزارشی که در خصوص آب افغانستان منتشر کرده می گوید این موارد نشان می دهد که افغانستان برای سالها با یک بحران شدید آب دست و پنجه نرم کرده است و سوء مدیریت در بخش آب موجب شده است تا چالشهای اقتصادی، مدیریت ضعیف آب روی اقتصادی این کشور تاثیر گذارد.
با این حال این کشور برای مدیریت ذخایر آب مسائل همسایگان را نیز پیش رو دارد با توجه به ماهیت وجودی آب جاری از افغانستان به ایران، پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان و این واقعیت که ناتوانی طالبان در مدیریت پایدار آب بر کشورهای همسایه نیز تأثیر میگذارد، بحران آب افغانستان برای روابط منطقهای مخاطرهآمیز است به طوریکه مسئله ساخت سد توسط چینی ها بر روابط با پاکستان اثر گذاشته است و ساخت سد توسط ترکیه و آذربایجان روی روابط با ایران تاثیر منفی گذاشته است.
از سمت شمال نیز کانال قوش تپه روی روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای همسایه شمالی موثر بوده است.
در طول 20 سال گذشته، نقش برنامه ای توسعه در بخش آب قابل توجه بود، به طوری که افغانستان بیش از 4 میلیارد دلار برای بهبود دسترسی به آب آشامیدنی سالم، افزایش ظرفیت آبیاری و ارتقای مدیریت و حکمرانی آب دریافت کرده است، اما نتیجه درستی نداشته و هنوز بخش اعظم مردم افغانستان با نبود آب مناسب آشامیدنی مواجه هستند.
این موسسه در گزارش خود اعلام کرده است دستیابی به تاب آوری اقتصادی از طریق تاب آوری آب در افغانستان تنها از طریق جامعه بین المللی امکان پذیر است. این امر مستلزم یک رویکرد هماهنگ و جامع است که علل ریشه ای ناامنی آب و شکنندگی اقتصادی در کشور افغانستان را مورد ارزیابی قرار دهد.
ایجاد صندوق اضطراری آب و اقلیم افغانستان تحت مدیریت صندوق ویژه سازمان ملل متحد، سرمایهگذاری در ساخت و بازسازی زیرساختهای آب، و بهبود آگاهی عمومی برای ارتقای حفاظت از آب، راههای توصیهشده ای است که باید هرچه سریعتر در افغانستان تشکیل شود. تشکیل این سازمان فراملی می تواند منجر به عدم درگیریهای حقوقی و سیاسی بین افغانستان و کشورهای همسایه شود.
خودکرده را تدبیر نیست؟!
بررسی ها نشان می دهد دعوای آبی که بین ایران و افغانستان از سال ها قبل وجود داشت با ساخت سد کمال خان شدت گرفت سدی که سیمان آن توسط ایران تامین شد.
انگلیسی ها ضرب المثلی دارند که می گوید: همانطور که تخت خود را مرتب می کنید باید روی آن دراز بکشید. در زبان فارسی نیز معادل این ضرب المثل وجود دارد که می گوید خود کرده را تدبیر نیست.
این ضرب المثل زمانی به کار برده می شود که ایران با دستان خودش کارخانه سیمانی آنهم در منطقه زابل احداث می کند تا محصول تولیدی به افغانستان صادر شود. مسئولان حکومت افغانستان هم با سیمان تولید شده در ایران سدی را روی هیرمند احداث کنند به نام کمال خان تا مانع ارسال آب به منطقه سیستان ایران شود.
چالش آبی ایران و افغانستان
ایران و افغانستان، دو کشور همسایه آسیای جنوبی، هیچ مناقشه ارضی عمده ای ندارند، اما اختلافات شدید بر سر تخصیص منابع آبی مشترک، روابط آنها را برای دو قرن آزار داده است.
اخیراً این مشکل در میان دوره های طولانی خشکسالی در جنوب شرقی ایران بیشتر شده است و مسئولان ایرانی را وادار کرده است تا به دنبال گرفتن حق آبه رودخانه هیرمند باشند.
اختلافات بر سر آب بین ایران و افغانستان به دهه 1870 میلادی برمی گردد که افغانستان تحت کنترل بریتانیا بود. یک افسر بریتانیایی مرز ایران و افغانستان را در امتداد شاخه اصلی رودخانه هیرمند ترسیم کرد که هرات را نیز از ایران جدا کرد.
در سال 1939، دولتهای ایران و افغانستان معاهدهای را برای تقسیم آب رودخانه امضا کردند، اما افغانها نتوانستند آن را تصویب کنند.
در سال 1973، دوطرف در نهایت قراردادی را امضا کردند که بر اساس آن، جریان آب به ایران با سرعت 22 متر مکعب در ثانیه یا 820 میلیون متر مکعب آب در سال را می پذیرفت و ایران خرید چهار متر مکعب در ثانیه را در حالت عادی می پذیرفت. ”
سالهای آبی
با این حال، به دلیل تحولات سیاسی، از جمله کودتای 1973 در افغانستان، اشغال افغانستان توسط شوروی در همان سال و در نهایت ظهور طالبان در سال 1995، این توافقنامه نه تصویب شد و نه به طور کامل اجرا شد.
در حالی که افغانستان در 40 سال گذشته در جنگ بوده، عرضه نامنظم بوده است. خشکسالی شدید در بخش اعظم افغانستان به برنامه ریزی برای ساخت سدهای جدید دامن زده و تنش ها با ایران را تشدید می کند. تهران قبلاً ابراز نگرانی کرده بود که بند بزرگ سلما با تمویل هند در غرب هرات که در سال 2016 افتتاح شد، شاهد کاهش ذخایر آب باشد.
اما در مرکز این مناقشه، رودخانه هیرمند است که از سرچشمه خود در کوههای شمال کابل از بخش زیادی از افغانستان میگذرد و تالابهای سیستان در مناطق مرزی دو کشور را تغذیه میکند.
افغانستان، کشوری که نزدیک به 20 میلیون نفر در آن به کشاورزی متکی هستند، به دلیل خشکسالی شاهد کاهش شدید تولیدات کشاورزی بوده است. مقامات می گویند که به سدهای اضافی برای تغذیه بخش کشاورزی آن، که پایه اصلی اقتصاد 20 میلیارد دلاری است، نیاز دارند.
منطقه ای که رودخانه هلمند در آن قرار دارد، یک منطقه کم بارش است. همچنین ولایت های همجوار رودخانه یک سری نیاز دارند و چندان پایبندی به تعهدات بین المللی را در مطالبات افکار عمومی آنها نمی بینید. به عنوان مثال می گویند که آب هیرمند نباید از افغانستان خارج شود.
از این رو، دولت های متوالی افغانستان با ایجاد کانال های آبیاری و سدها در دره هلمند به دنبال تقویت زراعت بوده اند.
در سال 1946، دولت افغانستان شرکت آمریکایی Morrison-Knudsen را برای ایجاد سیستم های آبیاری در هلمند وارد کرد.
موریسون- نادسن در نیمه راه بازسازی کانال های قدیمی پیشنهاد کرد که برای استفاده بهینه از آب، یک سد ذخیره و مخزن ساخته شود. طبق مطالعه بعدی آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده، این کار بدون ارزیابی زیستمحیطی انجام شد، که مشخص شد «ضعف مرگبار» پروژه است.
دلگیری ایرانیان
هیرمند طولانی ترین رود افغانستان است که بیش از 40 درصد آب های سطحی افغانستان را تشکیل می دهد. این تالاب به طول ۱۱۵۰ کیلومتر از کوههای هندوکش تا تالابهای هامون امتداد مییابد که روزگاری از تنوع گیاهی و جانوری زیادی در حوزه سیستان ایران برخوردار بوده است.
ساخت سدها و کانال های متعدد در هلمند و نیمروز و قندهار به طور مداوم سطح آب جاری را کاهش داده است که در نتیجه دریاچه های هامون با گیاهان و جانوران عجیب و غریب خود تقریباً ناپدید شده اند.
وضعیت زمانی بدتر شد که مقامات طالبان آب بند کجکی را از سال 1998 تا 2001 در زمان بدترین خشکسالی های منطقه احداث کردند.
طوفان های گرد و غبار ناشی از دریاچه های خشک شده هامون باعث یک بحران جدی بهداشت عمومی در ایران شده است. اقتصاد منطقه به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است و هزاران روستایی برای بقا به شهرها نقل مکان کرده اند. وخامت اوضاع اقتصادی، بیکاری و از دست دادن درآمد حاصل از زراعت در هر دو کشور باعث قاچاق مواد مخدر غیرقانونی با منشأ افغانستان شده است.
گشایش بند کمال خان توسط رئیس جمهور پیشین افغانستان اشرف غنی در مارس ۲۰۲۱ وضعیت را پیچیده تر کرد. این بند بر پایین رود هیرمند در ولایت نیمروز ساخته شده است.
بر اساس معاهده 1973، آب هیرمند در بند کمال خان اندازه گیری و بین ایران و افغانستان مشترک است.
حسن کاظمی قمی، نماینده پیشین رییس جمهور ایران در امور افغانستان می گوید که کمال خان یک سد انحرافی است که با یک مسیر انحرافی تعبیه شده است که آب سرریز را به نمکزار گودزره در افغانستان هدایت می کند. این بدان معناست که جریان آب از هیرمند به ایران اکنون به یک قطره کاهش یافته است.
وی گفت: در یک سال مذاکره با افغانها بهویژه در مذاکرات اخیر و دیدار با وزیر امور خارجه دولت طالبان، آنها از هدر رفت آب ابراز تأسف کردند و آن را ناشی از مشکلات فنی بند کمال خان دانستند.
کاظمی قمی با ابراز امیدواری از اتخاذ تدابیر عملی از سوی طالبان برای جلوگیری از انحراف، گفت: ایران آماده کمک به رفع آن است.
سد کمال خان
رود هیرمند و هریرود، بهعنوان دو شریان حیاتی در منطقهی شرق ایران و غرب افغانستان از دیرباز نقش تعیینکنندهای در حیات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی مناطق مرزی دو کشور ایفا کردهاند. این رودخانهها نه تنها منبع اصلی تأمین آب برای کشاورزی، شرب و صنعت در مناطق خشک و نیمهخشک سیستان و بلوچستان هستند، بلکه بهعنوان شریانهای حیاتی، حیات جوامع محلی و اکوسیستمهای وابسته به آنها را تضمین میکنند، با این حال در سالهای اخیر اختلافات بر سر تقسیم آب این رودخانهها میان ایران و افغانستان به یکی از چالشهای جدی دو کشور تبدیل شده است.
افغانستان با ساخت سدها و بندهای متعدد بر روی رودهای هیرمند و هریرود، جریان طبیعی آب را به سمت ایران محدود کرده است، این اقدامات که در برخی موارد بدون توجه به توافقهای تاریخی و حقوق بینالمللی صورت گرفته است، موجب کاهش شدید حقابه ایران شده است، بهویژه پس از تسلط طالبان بر افغانستان در ۱۴۰۰، این روند تشدید شده و ایران با بحران کمآبی بیسابقهای در منطقهی سیستان مواجه شده، این وضعیت نه تنها زندگی هزاران کشاورز و ساکنان محلی را تحت تأثیر قرار داده، بلکه تالاب بینالمللی هامون را نیز با خطر خشکی کامل مواجه کرده است.
کار ساخت بند کمالخان در سال ۱۳۴۵ ه. ش خورشیدی آغاز شده بود، اما به پایان نرسید. کار اصلی آن در سال ۱۳۹۰ خورشیدی دوباره آغاز و قرار شد در سه مرحله به پایان برسد، که سومین و آخرین مرحلهٔ آن در ماه آوریل سال ۲۰۱۷ توسط محمد اشرف غنی رئیس جمهور پیشین افغانستان افتتاح شد.
این بند با بودجهٔ ۷۸ میلیون دلاری از سوی دولت افغانستان ساخته شد. به گفتهٔ وزیر انرژی و آب افغانستان، این بند میتواند که بیش از ۸۰ هزار هکتار زمین را آبیاری و بیش از ۹ مگاوات انرژی برق تولید کند.
مصرف سیمان تولید زابل در سدسازی افغانستان
طبق اطلاعیه روزنامه رسمی کارخانه سیمان زابل در تاریخ 8 شهریور ماه سال 83 در منطقه زابل متولد شد که هدفش ایجاد و تاسیس کارخانجات تولید سیمان و صنایع جنبی وابسته به آن – تهیه و تامین همه مواد وسایل دستگاهها و ماشین آلات مورد نیاز این صنایع از داخل و خارج کشور – اکتشافات و استخراج و بهره برداری از کلیه معادن مورد نیاز این صنعت از قبیل سنگ آهک و خاک و رس و خاک گچ – سنگ آهن سیلیس – سهیم شدن در شرکتهای موجود در جهت تعقیب اهداف شرکت انجام کلیه معاملات و عملیات مجاز صنعتی و تولیدی و بازرگانی اعم از داخل و خارج (صادرات و واردات) منجمله صدور خدمات فنی و مهندسی و نیز صدور کالاهای تولیدی کارخانجات سیمان و شرکتهایی که به نحوی از انحاء در آنها سهیم بوده و یا مشارکت داشته_باشد به خارج از کشور فراهم شود.
دو سال بعد یعنی در تاریخ 17 مهر ماه سال 85 اعضای هیئت مدیره جدید این کارخانه معرفی شدند که یکی از این اعضا فداحسین مالکی به نمایندگی از شرکت همیار فولاد سیستان و بلوچستان بود. در تاریخ 26 اسفند ماه همان سال نامبرده به عنوان نایب رئیس هیئت مدیره کارخانه سیمان منصوب شد.
فدا حسین مالکی در سال 90 به عنوان سفیر ایران در افغانستان انتخاب می شود. سال 90 همان سالی است که کار ساخت بند کمال خان با سیمان زابل آغاز شده و خدمات فنی مهندسی این سد نیز همانطور توسط مهندسان ایرانی ارائه شده است.
ایران به دنبال حق آبه هامون
سال ها از ساخت این سد که با سیمان ایران و پول هندوستان احداث شده است می گذرد و این روزها مسئولان سیاسی ایران دنبال گرفتن حق آبه هامون هستند.
مسئله اینجا است که چرا در آن زمان که آقای مالکی سفیر ایران در افغانستان بود و کار احداث این سد را می دید واکنشی نسبت به این موضوع نداشت؟ شاید نمی خواست سیمان زابل که در سالیان نه چندان دور خودش در آن کارخانه مسئولیت داشت جای دیگری به غیر از افغانستان برود؟ به هر حال امروز آنچه گریبانگیر ایران شده دستپخت سیاستی است که سفیر سابق ایران آشپزش بوده است.
ایراد کمال خان در چیست؟
بند انحرافی کمالخان دارای طولی حدود دو کیلومتر و ارتفاعی معادل ۲۰ متر است. در ساحل سمت چپ آن سد کنترلی دیگری بهطول ۵۴۰ متر احداث شده است که اختلاف ارتفاع آن نسبت به تاج سد ۱۰ متر پایینتر است که در عمل این سازه نقش انحراف آب از مسیر رودخانهٔ هیرمند را دارد و بخش قابلتوجهی از سیلابهای رودخانهٔ «هلمند» یا «هیرمند» از طریق این دروازهٔ بزرگ سمت چپ رود به «بیابان» گسیل میشود.
این آب پس از طی مسیری بالغ بر ۱۰ کیلومتر، دوباره در سدی که بهنام «قلعه افضل» احداث شده است، وارد میشود. تاج سد قلعه افضل پنج متر از تاج سرریز کنار بند انحرافی کمالخان بالاتر است که به باور کارشناسان ابعاد پنهانی از طراحی این سیستم بزرگ طراحیشده و به اجرا درآمدهٔ کنونی را آشکار میکند. این سازهها درنهایت جریانهای اصلی آبی و سیلابی را پس از گذر از یک حوضچهٔ وسیع که میتواند خود در حکم سامانهٔ تغذیهٔ مصنوعی این اراضی باشد، هدایت میکند.
ابعاد تقریبی این سامانهٔ آبگیر پنج کیلومتر در ۱۰ کیلومتر است که عملاً حجم آبگیری و تغذیهٔ آن به بیش از ۵۰۰ میلیون مترمکعب میرسد. مهمتر این است که سیلابها درنهایت از انتهای این قسمت بهطرف رود خشک هدایت میشوند و در پایان مسیر، روان آبهای از طریق این رود به شورهزار «گودزره» که سطحی معادل ۲۴۰ هزار هکتار و عمقی حدود ۱۰ متر دارد، تحویل میشود.
محمد رضا علیمرادی کارشناس محیط زیست در این باره می گوید تقریبا ۲ سال پیش یک انحراف آبی در افغانستان رخ داد که آب از هیرمند به منطقه گودزره در افغانستان هدایت شد، اما آبی به تالاب هامون نرسید؛ در واقع ایران حقابه خود را در این مدت دریافت نکرده است.
وی در پاسخ به آخرین وضعیت مطالباتی که با کشور همسایه افغانستان در باره حق آبه ایران انجام شده است گفت: تاکنون چند نشست با مسوولان افغانستان در تهران انجام شده، مقامات این کشور قول مساعد دادهاند که اگر وضعیت بارشها بهتر شود حقابه هیرمند پابرجاست و این کشور آمادگی هر گونه همکاری را با ایران دارد.
وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر تمام پهنه تالاب بین المللی هامون کاملا خشک شده و هیچ گونه آبی در آن وجود ندارد به همین دلیل در حوزه سیستان و این تالاب شرایط خوب نیست.
وی درباره پرندگان مهاجری که روزگاری از تالاب بین المللی هامون عبور میکردند بیان کرد: مهاجرت پرندگان به این منطقه به شدت کاهش یافته، براساس آخرین سرشماری ۲۱ هزار پرنده به سیستان و بلوچستان آمدهاند، پرندههایی که برای زمستانگذرانی از سیبری به منطقه سیستان مهاجرت میکردند مسیر خود را از تالاب بین المللی هامون به عنوان بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران به سمت گودزره تغییر دادهاند.