به گزارش ایراف، نشست استفاده از میراث دانش بومی-تمدنی ایران در حل بحران کم آبی با سخنرانی دکتر مجید لباف خانیکی عضو هیات علمی دانشگاه نیزوا صورت مجازی برگزار گردید.
لباف خانیکی در این نشست گفت: سوالی وجود دارد آن هم این است که آیا استفاده از میراث گذشته در زمینه آب محدود است به مرده ریگ فردی ما مانند قنات ها و سایر سازههای آبی و …. یا نه ما میتوانیم از ساختارها و نظم مدیریتی گذشته هم استفاده کنیم.این یک بحث نظری است که مخالفان خاص خود را نیز دارد. منتقدان میگویند شرایط تغییر کرده و زمانی که ما میخواهیم از یک نظم مدیریتی الگو بگیریم باید در یک چارچوب مشترک باشد و این امکان ندارد زیرا روابط ژئوپلیتیکی ما با همسایگانمان تغییر کرده آمایش سرزمینی دگرگون شده زیرساختهای تکنولوژیکی تغییر کرده و در واقع رابطهای بین شهر و روستا دگرگون شده است بنابراین ما چگونه میتوانیم از ساختارهای گذشته الهام بگیریم؟ آیا این امکان پذیر است؟
وی افزود: من فکر میکنم با جستجو در تاریخ ایران بتوانیم درسها و نمونههای خوبی را پیدا کنیم. زمانی که از مشکل آب صحبت میکنیم اصل مشکل در تامین آب نیست زیرا کشور ما چیزی حدود ۱۰۰ میلیارد متر مکعب آب توسط یکل هیدرولیک دریافت میکند و مجموع مصرف شهرها هم کمتر از ۸ درصد این آب است اما از هم ما میگوییم آب نداریم.
عضو هیات علمی دانشگاه نیزوا تاکید داشت: ما در بخش تامین آب مشکل نداریم در بخش مصرف مشکل داریم یعنی در چگونگی تخصیص آب به بحران میخوریم.باید ببینیم در گذشته چگونه با این مشکل برخورد میشود آیا در گذشته هم مردم فلات مرکزی ایران اصرار به کشاورزی داشتند.بیشترین مصرف آب ما در بخش کشاورزی اتفاق میافتد و در حال حاضر صنایع پرمصرف آب دیگری نیز به آن اضافه شدهاند. آیا این اتفاق در گذشته نیز میافتاده ؟ در واقع ما به دنبال الگو هستیم مهم نیست در آن ساختار عناصر و روابط آنها چقدر تغییر کرده است میخواهیم ببینیم چه الگویی در گذشته غالب بوده است.
وی افزود: کارل مارکس شیوه تولید آسیایی و تمدنهای هیدرولیک صحبت میکند مارکس این موضوع را مطرح میکند و میگوید شیوه تولید آسیایی وابستگی شدیدی به نظامهای بوروکراتیک مدیریت آب داشتند.بعد از مارکس این نظریه بارها باز تولید میشود.
این عضو هیات علمی دانشگاه نیزوا در ادامه گفت: این نظریه میگوید آب در تمدنهای شرقی از جمله ایران به دو شکل در نظامهای سیاسی نقش ایفا میکند به دلیل اینکه آب ود است و زیستگاهها و مراکز جمعیتی اطراف منابع آب تشکیل میشدند و امکان گستردگی جغرافیایی نداشتند این موضوع باعث میشده مدیریت منابع آب به مثابه مهمترین موضوع منجر به تمرکز قدرت در آن بدنه مدیریتی شود.دوم اینکه سازههای آبی به دلیل گستردگیشان به نیروی انسانی وابسته هستند و بسیج کردن این نیروهای انسانی خود یک سازمان سیاسی ایجاد میکند به این نتیجه میرسند تمرکز قدرت ریشه در نظامهای آبیاری و مدیریت منابع آب در این منطقه دارد به همین دلیل است استبداد یک ویژگی ساختاری است امکان جداسازی آن از نظامهای سیاسی وجود دارد.تعداد زیادی از دانشمندان با این دیدگاه مخالفت کردند اما باید پرسید تا چه حد این دیدگاه درست است؟
لباف خانیکی در ادامه بیان داشت: با اینکه این دیدگاه کهنه شده است حدود ۱۵ سال اخیر مجدداً طرفدارانی پیدا کرده است خیلی از دانشمندان این نظریه را برای فهم مناطق خشک تمام جهان از جمله آمریکا در نظر میگیرند و تمرکز قدرت را به سازههای آبی عظیم در یک منطقه نسبت میدهند.در ایران اگر بخواهیم بگوییم ما همیشه یک تمدن آبی بودیم و در تمام سرزمین ما همین اتفاق میافتاد باید سرنوشت محتوم خود را بپذیریم و بگوییم برای اینکه شالوده اقتصادی کشور خود را حفظ کنیم به آب نیاز داریم به توسعه کشاورزی نیاز داریم و همه اینها توسط هسته قدرت مدیریت و هدایت میشود و اگر آب نباشد منجر به متلاشی شدن هیدرولیکی میشود در حالی که در طول تاریخ اینگونه نبوده نیاکان ما بعد از حمله مغول به سمت توسعه صنایع محلی کوچک کم آب خواه رفتند زیرا با مشکل آب و تراکم جمعیت روبرو شدند.
وی توضیح داد: مغولها صنعتگران را اعدام نمیکردند و تعداد زیادی از صنعتگران مشهد به یزد مهاجرت کردند و با خود صنعت نساجی را وارد یزد کردند ر یزد کارگاههای بافندگی و ریسندگی شکل گرفت و ادامه پیدا کرد و بعد آرام آرام قناتهای شهری افتتاح شدند یعنی قناتی که فقط برای مصرف شهری میباشد.در صنعت نساجی هم به آب زیادی نیاز بود و چون برای
نساجی به آبهای جاری نیاز بود قناتها را با استفاده از کانالهایی در زیر شهر به هم متصل کردند و این آب زیر کارگاههای نساجی در حرکت بود.
این عضو هیات علمی دانشگاه نیزوا تصریح کرد: در بیابان و شهر یزد در حال حاضر صنایع ریسندگی به فراموشی سپرده شده است و اثری از تولید ارزش افزوده و وارد کردن آب مجازی تقریباً وجود ندارد بلکه برعکس شده است و آبهای مجازی از شهر یزد صادر میشود.شهر یزد که زمانی وارد کننده آب مجازی بود در حال حاضر صادر کننده آب مجازی است .
لیاف خانیکی اظهار کرد: نیاکان ما به ما این درس بزرگ را دادند که مشکل آب کشور ما یک مشکل هیدرولوژیکی ، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.آب مشکلی است که در انسداد اجتماعی و سیاسی تنیده شده است یعنی اینکه تا زمانی که این انسداد وجود داشته باشد امکان حل بحران آب را نخواهیم داشت یعنی تمام راهکارهای حاضر صرفاً فنی و مدیریتی است که بیشتر از اینکه مسئله را حل کند نوعی پوپولیسم ایجاد میکند.
وی ابراز کرد: وقتی این انسداد ایجاد میشود دو اتفاق میافتد ی بر خودکفایی کشاورزی اصرار میشود یعنی اینکه دولت به جهان اعتماد ندارد و میگوید باید از لحاظ کشاورزی خودکفا باشد دوم اینکه باید صنایع پر آب استراتژیک را به جاهای وسط بیابان منتقل کنم .این دو کار آب زیادی نیاز دارد.
این عضو هیات علمی دانشگاه نیزوا در پایان عنوان کرد: انسداد منجر به بحران آب و تشدید آن میشود و ما باز هم بحران را به سمت سوء مدیریت، تغییرات اقلیم و بهرهوران سوق میدهیم، این سوق دادن عوامل درجه دوم و سوم ما را از اصل قضیه غافل میکند و اصل قضیه این است که این انسداد باید برطرف شود.