به گزارش ایراف، این جریان جدا از وجوه اعتقادی و فکری خود که در مقابل مذاهب اسلامی قرار گرفته است، به لحاظ سیاسی عملاً الهامبخش گروههای تروریستی مانند داعش قرار گرفته و نظم را در برخی از سرزمینهای اسلامی ازهم گسیخته است.
در مقطعی از زمان، روابط طالبان با برخی از جریانهای سلفی همسویانه و همدستانه بود. اما در چند سال گذشته و به خصوص پس از حاکمیت مجدد طالبان بر افغانستان نگاه و استراتژی طالبان در قبال سلفیت کاملاً متفاوت شده است.
طالبان که پایه مذهبی آنان را حنفیت شکل میدهد، در نقطه مقابل سلفیت قرار دارند. موضوع مهمتر دیگر، نگاه و تعامل مثبتی است که بین پیروان دو مذهب حنفی و شیعه در افغانستان وجود دارد و این موضوع باعث شده که به رغم وجود تضادهای قومی و زبانی در افغانستان، مذهب عامل و منبعی برای درگیری و بحران قرار نگیرد.
با توجه به این بحث در نگاه طالبان گسترش افکار سلفیت اولاً علیه مذهب حنفی تلقی شده و ثانیاً با توجه به ضدیت سلفیها با اهل تشیع، تفکر سلفیت زمینه برخوردهای مذهبی را در افغانستان سبب خواهد شد.
همچنین آسیب دیگری که گسترش سلفیت میتواند بر افغانستان وارد کند، پیوند بسیار نزدیک افکار سلفی و اقدامات تروریستی است.
داعش به عنوان دشمن اصلی و درجه یک فکری و سیاسی طالبان از ایدئولوژی سلفیت تغذیه شده و سربازگیری میکند و هر قدر که این ایدئولوژی در افغانستان فرصت گسترش یابد به همان میزان خطر داعش علیه حکومت طالبان بیشتر میشود.
گفتنی است از بدو تشکیل حکومت طالبان، داعش به عنوان مهمترین تهدید امنیتی تلقی شد و در طول یک سال و ده ماه حکومت طالبان، تمرکز این حکومت بر دفع این تهدید امنیتی بوده است.
منبع: بررسی تحولات افغانستان