به گزارش ایراف، علیرغم مشابهتهای شگفتانگیز میان طالبان و تحریرالشام؛ دو نیرویی که نه تنها با القاعده نسبتهای مشترک دارند؛ بلکه حتی از پرچمهای همسان نیز استفاده میکنند و پیش از این بارها به مناسبتهای گوناگون از همدیگر تمجید کردهاند، اما فرمانده شورشیان سوری عملا میخواهد فاصله معنادار خود از طالبان را حفظ کند. او به تازگی در گفتوگویی رسانهای مدعی شده که مایل نیست سوریه به افغانستانی دیگر تبدیل شود. او حتی از سنت فرهنگی و قوانین ایدئولوژیک طالبان نیز فاصله گرفته و ادعا کرده که «من به تحصیل زنان معتقدم»؛ چیزی که در افغانستان زیر سیطره طالبان، ممنوع است و در حال حاضر، بزرگترین مانع در مسیر شناسایی رسمی هیات حاکمه افغانستان از سوی جامعه جهانی محسوب میشود.
جولانی همچنین در اظهار نظری آشکارا توهینآمیز، ادعا کرده که سوریه و افغانستان بسیار متفاوت هستند و استدلال کرده که «افغانستان یک جامعه قبیلهای است!»؛ تعبیری که عمران خان؛ نخستوزیر اسبق پاکستان نیز در توجیه ممنوعیت تحصیل دختران از سوی طالبان آن را مطرح کرده و با واکنشهای گسترده مردم افغانستان روبهرو شده بود؛ کشوری که تا پیش از تسلط دوباره طالبان، در آن صدها هزار دختر به مدرسه و دانشگاه میرفتند و دختران در آزمونهای علمی، مدارج عالی و افتخارات بزرگی کسب میکردند.
فرمانده شورشیان سوری همچنین مدعی شده که تحریرالشام هرگز یک گروه «تروریستی» نبوده است؛ معنای تلویحی این ادعا این است که طالبان پیش از این، یک گروه «تروریستی» بودند و این از دید او، دیگر وجه تفاوت این دو نیروی ستیزهجو خواهد بود.
چه کسی ادعای جولانی را میپذیرد؟
پاسخ به این پرسش، ساده و صریح است: هیچکس! شورشیان تحریرالشام پیش از سقوط دولت بشار اسد، سالها بر استان ادلب سوریه مسلط بودند و رژیم ایدئولوژيک و قوانین سختگیرانه منبعث از تفکرات افراطگرایانه و خوانش رادیکال خود از اسلام را بر مردم تحمیل میکردند؛ چیزی که بسیار شبیه همان نسخهای بود که طالبان در افغانستان اعمال میکنند.
تحریرالشام به دنبال چیست؟
تحریرالشام برای استمرار حاکمیت خود بر سوریه، نیازمند مشروعیت بینالمللی است؛ چیزی که طالبان نیز به شدت به دنبال آن هستند؛ اما تعارض ایدئولوژیک و قوانین مبتنی بر قرائت تندروانه از اسلام، مانع تحقق این آرمان شده است؛ بنابراین، تحریرالشام که با تسلط طالبان بر افغانستان، آرزو کرده بود که روزی آنها در سوریه نیز به دستاوردی مشابه دست یابند، در حوزه سیاست و حکومت اما هرگز نمیخواهد راه طالبان را در پیش بگیرد؛ بنابراین، احمدالشرع به طور مذبوحانهای تلاش میکند از طالبان فاصله بگیرد، مدرن و متمدن و مترقی و دموکرات به نظر برسد و برای نیل به این هدف حتی چشم خود را به روی جنایات رژيم صهیونیستی هم بسته است. در حوزه زنان نیز او برخلاف طالبان، نه تنها دستور بازگشایی مدارس و دانشگاهها را صادر کرده؛ بلکه به زنان، آزادی پوشش داده و حتی کلوبهای شبانه را نیز باز کرده؛ چیزی که پیش از این در ادلب ممنوع بود!
با این حال، همه اینها ممکن است یک نمایش ریاکارانه برای فریب جامعه جهانی به منظور کسب مشروعیت برای شورشیان مسلط باشد؛ شورشیانی که همچنان «تروریستی» شناخته میشوند و آماج تحریمهای بینالمللی هستند.
نگرانی دیگر این است که این رویکردهای دراماتیک نیز بیشباهت به اوایل قدرتگیری طالبان در افغانستان نیست؛ اما در نهایت، مادامی که تلاش طالبان برای جلب حمایت جهانی ناکام ماند، سیاستهای پیشین برگشت، قوانین ایدئولوژیک احیا شد و آزادیهای اجتماعی روز به روز محدودتر گشت. آیا تضمینی وجود دارد که احتراز جولانی از قوانین طالبانی، مستمر و پایدار باشد؟ پاسخ به این ابهام را البته نه از او و تحریرالشام؛ بلکه از ترکیه و اسراییل و سایر نسخهپردازان تروریستهای مسلط بر سوریه باید جست که چه ایده و آیندهای را در این گروه شورشی، طراحی و هدفگذاری کردهاند.