دو دهه جنگ در افغانستان و سه سال از تصرف کابل توسط طالبان میگذرد. پس از آن که مشخص شد اشرف غنی، از کشور فرار کرده است طالبان به طور کامل قدرت را به دست گرفتند.
در میان این هرجومرج و آشفتگی، کشورهای منطقه و درگیر در مسائل افغانستان فرصت را غنیمت شمردند و با طالبان و شاخه های دیگر این گروه روابط پیشین خود را تازه کردند.برای مثال می توان به کشورهایی همچون امارات متحده عربی، قطر و پاکستان اشاره کرد که فرصت را غنیمت شمردند و مجددا روابط خود را با این گروه برقرار ساخته و وارد میدان سیاست افغانستان شدند.
در این نوشته به روابط گروه طالبان علی الخصوص (گروه حقانی) همراه با کشورهای نامبرده که از حامیان اصلی این گروه در دوره اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی بودند خواهیم پرداخت و مسئله اصلی ما این خواهد بود که روابط گروه حقانی پس از سال 2021 همراه با کشورهای مذکور چگونه بوده و خواهد بود؟
معرفی مختصر گروه حقانی
گروه حقانی که در حال حاضر به رهبری سراج الدین حقانی شناخته می شود در دو دهه گذشته نامی آشنا برای مردم افغانستان و کشورهای منطقه بوده است تا جایی که اگر نام گروه حقانی را به زبان می آوردند و یا می شنیدند، این موضوع با ترس و نگرانی برایشان همراه بود.
تا پیش از به قدرت رسیدن مجدد طالبان، رهبر این گروه سراج الدین حقانی از سوی پلیس فدرال ایالات متحده به عنوان یک تروریست با مشخصاتی همچون «متولد حدود ۱۹۷۳، موهای سیاه، چشمان سیاه یا قهوهای، قد حدود ۱۷۵ سانتیمتر، وزن ۷۵ کیلو، ساخت بدن متوسط، چهره با چین و چروک، زبان عربی و شهروندی نامعلوم.» تحت تعقیب قرار گرفته بود و تا ده میلیون دلار برای دستگیری و یا کشتن وی جایزه تعیین کرده بودند.
سراجالدین حقانی متولد سال 1979 در منطقه میران شاه (پناهگاهی برای پناهجویان افغان در آن سوی مرز پاکستان) فرزند ارشد جلالالدین حقانی، بنیانگذار شبکه حقانی و از چهرههای شناخته شده جهاد افغانستان در دهه ۸۰ میلادی در برابر تهاجم شوروی است. جلالالدین حقانی که از او به عنوان «مرشد اشباح مرگ» و فرزند چشمآبی سازمان سیا نیز نام برده میشود، پس از فروپاشی دولت نخست طالبان، به میرانشاه پاکستان رفت و در آنجا بنیان سازوکارهای جدیدی را زیر نام شبکه حقانی ریخت. پس از سال 1979، فرماندهان مجاهدی مانند محمد یونس خالص و برهان الدین ربانی از این گروه جدا شدند و سازمان دیگری را تأسیس کردند که بعدها به نام حزب اسلامی خالص شناخته شد. جلال الدین که نفوذ گستردهای در مناطق شرق افغانستان و در میان قبایل پشتون ساکن در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان دارد از میان جوانان و مردان سربازگیری کرد و شبکه حقانی را به یکی از موثرترین شاخههای عملیاتی طالبان تبدیل نمود همچنین توانست با حامیان قدرتمند در سراسر منطقه آسیای جنوبی و خلیج فارس ارتباط برقرار کند.
قابل ذکر است که جلالالدین پس از ملاعمر، به عنوان نفر دوم در رده رهبری طالبان نام برده می شود. وی در دوران جهاد علیه شوروی، به خلاقیت در شیوه جنگ و تاکتیک حملات چریکی شهرت داشت. حقانی رابطه نزدیکی با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای منطقه، از جمله با سازمان اطلاعات پاکستان، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی برخی از کشورهای خاورمیانه داشت. براساس گزارش نیویورک تایمز، جلال الدین حقانی در طول جنگ علیه شوروی، حامیانی را در میان سازمان های استخباراتی پاکستان و عربستان سعودی برای خود پرورش داد. او روابط نزدیکی با اداره اطلاعاتی امریکا (CIA) برقرار کرد که صدها هزار دلار پول نقد و اسلحه برای او ارسال داشتند. او همچنین به اسامه بن لادن نزدیک شد و با حمایت آنها القاعده را تأسیس کرد.
در تمام این مدت، حقانی پسرش سراج الدین را آماده می ساخت تا شبکه جهادی گسترده ای را ایجاد کند تا یک امپراتوری بسیار سودآور را در اختیار بگیرد. حتی زمانی که سراج الدین کودک بود، همسایگان، اقوام و نزدیکانش او را «خلیفه» می نامیدند.
جلالالدین حقانی از قبیله غلجایی است و دو بار ازدواج کرده است. همسر نخست او از قبیله غلجایی، و همسر دومش یک زن عرب شهروند یمن است که از سالها پیش بدینسو در امارات متحده عربی زندگی میکند. جلالالدین حقانی در سال ۲۰۱۴ در اثر بیماری در پاکستان فوت کرد و تا کنون محل دفن او عمومی نشده است.
- ریشه یابی تاسیس گروه حقانی
ریشه شبکه حقانی به کودتای سال 1973 در افغانستان برمی گردد که نخست وزیر داوودخان به قدرت رسید. زمانی که داوودخان به شورشیان بلوچ و ملی گرایان پشتون پاکستان «سرپناه، آموزش و اسلحه» ارائه می داد، استخبارات پاکستان شروع به بسیج مخالفان تبعیدی افغانستانی مانند جلال الدین حقانی برای انجام عملیات هایی علیه رژیم کردند. این در حالی بود که جنگجویان حقانی از پایگاه های خود در مناطق قبایلی پاکستان در سال 1975 اولین حمله خود را در افغانستان انجام دادند و 12 نفر را کشتند.
پس از تهاجم شوروی در سال 1979، استخبارات پاکستان چندین گروه نیابتی مجاهدین افغان را دوباره فعال ساخت و حقانی و متحدانش “سهم فوق العاده ای” از تسلیحات و کمک ها را دریافت کردند. این درحالی بود که پاکستان تسلیحات و کمک های ایالات متحده و عربستان سعودی را برای جهاد علیه شوروی دریافت می کرد و توزیع و انتقال آنها را به منطقه جنگی کنترل می کرد و در عین حال ارتباط بین سازمان سیا و مجاهدین را محدود ساخته بود.با این وجود، مقامات سازمان سیا زمانی که مشاهده کردند جلالالدین میتواند روسها را با روش های بی نظیر خود از پای در بیارود، او را مورد تحسین قرار دادند.
جلال الدین با جذب پول از کشورهای خلیج فارس و جنگجویان عرب به انجام جهاد در افغانستان علیه شوروی، حتی با ازدواج همراه با یک خانم عرب از امارات متحده عربی که نتیجه آن تولد کودکی به نام سراج الدین حقانی، خود را بیشتر نسبت به فرماندهان جهادی دیگر متمایز ساخت. به گفته استیو کول نویسنده کتاب جنگ اشباح: «حقانی ها بیش از هر شبکه دیگری در افغانستان برای پرورش و حمایت از مبارزان داوطلب عرب فعالیت هایی را انجام دادند و القاعده را تاسیس کردند. در واقع، اولین اردوگاه آموزشی القاعده در قلمرو حقانی ها تأسیس شد، اگرچه حقانی در آن زمان از ایدئولوژی جهادگرایی بین المللی حمایت نمی کرد.»
پس از خروج شوروی در سال 1989، افغانستان درگیر جنگ داخلی شد.زمانی که افغانستان درگیر بی ثباتی و هرج و مرج بود، ظهور گروهی به نام طالبان را شاهد هستیم که وعده پایان به جنگ سالاری را به مردم افغانستان دادند. پس از پیروزی در میدان جنگ، در اواخر سال 1994، پاکستان “پشتیبانی و حمایت خود را از طالبان” به رهبری ملا عمر اعلام نمودند. جلال الدین که در ابتدا با این گروه مخالف بود، در سال 1995، در حالی که پایگاه قدرت خود را در لوی پکتیا (پکتیای بزرگ) در اختیار داشت، با طالبان همراه شدند و سال بعد، طالبان کنترل کابل را به دست گرفتند و عملاً به جنگ داخلی پایان دادند. جلال الدین بعدها به عنوان وزیر امور سرحدات و قبایل در دولت طالبان که از سال 1996 تا 2001 حاکمیت داشت، منصوب شد.
هستههای داخلی شبکه حقانی
در سالهای آخر زندگی جلالالدین حقانی، فرزندان او که هر یک جنگجویان میداندیدهای در جنگ افغانستان شده بودند، اداره شبکه حقانی را به عهده گرفتند.سراجالدین حقانی، فرزند ارشد او، رهبری شبکه حقانی را عهدهدار شد و بقیه فرزندان و برادران او نیز هر یک مسئولیتهایی در آن شبکه به عهده گرفتند.
براساس گزارش نشریه وار اند راک و با نویسندگی جف اسمیت تحلیلگر ارشد مسائل افغانستان، شبکه حقانی به سه هسته اصلی تقسیمبندی می شود:
هسته نخست، هسته واسطه های مالی که در ۲۰ سال گذشته در کشورهای منطقه برای این گروه از سازمانهای مختلف خیریه، بازرگانان، و سازمانهای اطلاعاتی پول جمعآوری میکرد. این گروه در چند سال اخیر به دست انس حقانی، فرزند کوچک جلالالدین حقانی که از همسر یمنی او است، رهبری میشد. انس حقانی به کشورهای خاورمیانه رفتوآمد داشت و آزادانه در امارات، قطر، و پاکستان سفر میکرد.
هسته دوم شبکه حقانی، متشکل از فرماندهان ارشد این گروه است که بیشتر از طریق اقتصاد مبتنی بر بزهکاری برای این شبکه پول جمعآوری کرده است. بر اساس اطلاعات افسر امنیت ملی دولت پیشین افغانستان، این گروه را خلیلالرحمان حقانی و ابراهیم حقانی، برادران جلالالدین حقانی، رهبری میکنند.
هسته سوم شبکه حقانی، شاخه عملیاتی این گروه برای انجام حملههای انتحاری، ترور افراد، و سازماندهی حمله بر مراکز نظامیان دولت پیشین افغانستان، و پایگاههای نظامیان و سازمانهای خارجی بود. این هسته از سوی بدرالدین حقانی، عبدالعزیز حقانی، و نصیرالدین حقانی، از فرزندان جلالالدین حقانی، رهبری میشد. بدرالدین حقانی در سال ۲۰۱۲، و نصیرالدین حقانی در سال ۲۰۱۳، در وزیرستان شمالی پاکستان کشته شدند.
هدف ما از این نوشته این مهم خواهد بود که با توجه به هسته نخست که از ارتباطات دیرینه گروه حقانی همراه با کشورهایی مثل امارات متحده عربی، قطر و پاکستان یاد شد، بررسی خواهیم که در حال حاضر روابط خارجی این گروه مانند گذشته بوده و یا دستخوش تغییراتی شده است.
- روابط حقانی ها همراه با جهان عرب
ارتباطات شبکه حقانی همراه با جهان عرب بر روابط این کشور با افغانستان، به ویژه در اوایل دهه 1970، و بعداً با طالبان پس از ظهور آن در دهه 1990 تأثیر گذاشت. در ابتدا، همکاری جلال الدین حقانی با کشورهای عربی، پس از آن آغاز شد که کشورهای عربی تحت تأثیر جلال الدین قرار گرفتند و از طریق چندین کانال پنهانی و رسمی، جنگ افغانستان را در دهه 1980 تأمین مالی کردند. پس از آن ارتباطات مالی و ایدئولوژیکی که بین حقانی ها و کشورهای عربی ایجاد شد، در اواسط دهه 1990 طالبان مورد تامین مالی توسط آنها قرار گرفت و بعدها به طور مخفیانه از جنگ طالبان پسا 2001 حمایت کردند. این در حالی بود که از سال 2010 تا 2011 به بعد، جهان عرب در مورد آینده افغانستان و جنگ طالبان دچار دودستگی شدند. ژئوپلیتیک جدید در غرب آسیا (بهار عربی) باعث شد تا کشورهای عربی حضور در صحنه سیاسی افغانستان را تجربه کنند. به عبارت دیگر کشورهایی مانند قطر و امارات و عربستان سعودی تا حدی به دلیل تغییرات ایجاد شده در منطقه و همچنین اولویت های ژئوپلیتیکی شان در اوایل سال 2010 شروع به تأثیرگذاری بر روند مذاکرات صلح افغانستان کردند.
با این حال، در تمام این مراحل همکاری بین افغانستان و جهان عرب، شبکه حقانی توانسته است با مشارکت کشورهای عربی که برای ایجاد چندین شبکه مالی و ایدئولوژیکی در داخل افغانستان به صورت پنهان از آنها کمک گرفته اند، جایگاه خود را در داخل کشور حفظ کند. جنبههای اجتماعی، مالی و ایدئولوژیک این شبکهها بدون شک به بهای تغییراتی که در بافت سیاسی – اجتماعی و مذهبی افغانستان ایجاد شد، به نفع طالبان بود. با این حال، محاسبات استراتژیک احتمالاً پس از تسلط طالبان بر کابل در آگست 2021 تغییر خواهد کرد، دلیل آنکه چندین کشور از جهان عرب در حال بازتعریف منافع ملی خود و ایجاد تغییرات مهم در سیاست های خارجی خود هستند که همه اینها بر تعاملات حکومت سرپرست افغانستان با کشورهای عربی تأثیر خواهد گذاشت.
شبکه حقانی یکی از اولین گروه های اسلام گرا از افغانستان بود که از آغاز دهه 1970 با جهان عرب روابطش را برقرار کرد. روابط نخستین این گروه با کشورهای عربی پس از آن آغاز شد که جلال الدین حقانی شروع به ارسال تیم های کوچکی از طریق چندین دفاتر خود در منطقه خلیج فارس کرد تا با یافتن منابع / موسسات دولتی و خصوصی برای تامین مالی، آرمان های جهادی خود را در افغانستان پیش ببرند. بر این اساس، حقانی ها به رهبری جلال الدین و با نمایش مهارت های خود در میدان جنگ توانست جهان عرب مخصوصا عربستان و امارات را به خود جذب کند و برخی از زیرساختهای اولیه خود را در این دو کشور ایجاد کند. جدای از ایجاد ارتباطات تجاری، طی سال های 1970 تا 1980، جلال الدین به تقویت روابط ایدئولوژیک بین دانشگاه جامع اسلامی مدینه در عربستان سعودی و مدرسه دارالعلوم حقانیه در پاکستان کمک کرد.
قابل یادآوری است که پس از اینکه جامعه جهانی از به رسمیت شناختن رژیم طالبان خودداری کردند، چند کشور عربی از جمله عربستان، امارات به همراه پاکستان این رژیم را به رسمیت شناخته و همکاری داشتند. پس از سال 2001، طالبان شروع به برقراری ارتباط با کشورهای خلیج فارس نموده که منجر به ظهور شرکای جدیدی مانند قطر شد. پس از سال مذکور، این گروه بلافاصله وارد نوعی آشفتگی و بی ثباتی شد و متعاقباً، آن عناصر پراکنده سازمان را به گروه بندی و بازسازی مجدد از اواسط سال 2004 تا 2005 با کمک گروه حقانی و چندین کشور عربی و شروع به تامین مالی شورای کویته طالبان کردند.
بنابراین، یک بار دیگر روابط قدیمی برای ایجاد ارتباطات جدید بین جهان عرب، طالبان و حقانی دوباره فعال شد. تسلط خاندان حقانی بر منطقه میران شاه دلیل مهم دیگری برای اعراب برای تأمین بودجه شورای مربوطه شد، در بالا اشاره شد پس از آن که سراج الدین روابط خود را همراه با کشورهای عربی برای جذب پول گسترش داد، با استفاده از این رابطه به طالبان هم کمک های مالی خوبی از سوی جهان عرب انجام داد.
پس از تسلط طالبان بر کابل در آگست2021، شبکه پنهان موجود حالت خود را تغییر خواهد داد. دلیل آنکه بسیاری از رهبران شبکه حقانی در حکومت سرپرست طالبان پست های کلیدی را اشغال کرده اند. برخی از رهبران گروه حقانی از جمله انس حقانی، به نظر می رسد که خود را به گروه طالبان ارتباط می دهند و از شناسایی خود به عنوان نماینده گروه حقانی اجتناب می ورزد. با این حال، پیوند حقانی با کشورهای عربی پس از سال 2021 باید تا حد زیادی به عنوان بخشی از روابط طالبان نسخه 2 با کشورهای خلیج فارس تلقی شود. از زمان تصاحب قدرت، به نظر می رسد که پیوندهای احتمالی آینده بین شبکه حقانی و جهان عرب مبتنی بر عمل گرایی و بر اساس منافع ملی هر کشور بیشتر به دلیل تغییرات ایجاد شده در ژئوپلیتیک غرب آسیا است. برخلاف سالهای 1980 تا 1990، قطر و امارات رقبای جدید ژئوپلیتیکی در غرب آسیا می باشند که به دنبال مناطقی برای گسترش نفوذ خود هستند.
رقابت دو کشور قطر و امارات متحده پس از سال 2001 به افغانستان کشیده شد، منطقه ای که هر دو کشور شروع به حمایت از جناح های مختلف طالبان کردند. قطر از این فرصت استفاده کرد و روابط خود را با طالبان در اوایل سال 2010 گسترش داد و به ایجاد اولین دفتر سیاسی طالبان در دوحه در سال 2013 کمک کرد. این کشور با رهبران قندهاری مانند عبدالغنی برادر که به عنوان رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر منصوب شد و بعدها تیم مذاکره کننده طالبان را برای مذاکرات دوحه رهبری کرد، همکاری نمود. بنابراین، قطر بر اساس محاسبات و جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی خود، از جناح طالبان که طرفدار مذاکرات صلح بودند، حمایت کرد، به این امید که موقعیتهای کلیدی مهمی را در حکومت آینده شان تصرف کنند. از سوی دیگر، تصمیم امارات متحده عربی برای تأمین مالی حقانی برای آنها مزایایی را به همراه داشته است، دلیل آنکه حقانی پس از تصرف وزارتخانه های مهم در دولت جدید، توانست تاحدودی جناح قندهاری را به حاشیه براند یا شانه به شانه آنها حرکت کند.
پس از اگست 2021، امارات متحده عربی در حال برقراری مجدد روابط قدیمی خود با رهبران گروه حقانی برای تأمین منافع استراتژیک خود در افغانستان شدند. ارتباط نزدیک ابوظبی همراه با سراج الدین حقانی وزیر کشور باعث شد تا مسئولیت اداره ۳ فرودگاه کابل، قندهار و هرات را به شرکت «جی ای ای سی» امارات متحده، علیرغم تلاشهای قطر و ترکیه، واگذار کند. بر این اساس در ماه می 2023، شرکت مذکور اعلام نمود که فرودگاه های افغانستان از نظر عملکرد و ایمنی پس از سرمایه گذاری 641000 دلاری این شرکت در مدیریت تسهیلات، تجهیزات پشتیبانی زمینی و تکنولوژی، برای پروازهای بین المللی آماده هستند. قابل ذکر است که محاسبات پیشین امارات متحده عربی برای تعامل با حقانی ها به آنها مزیت سیاسی و استراتژیک در داخل افغانستان و برتری در آسیای مرکزی می دهد.
آندریا کریگ در توضیح همکاری نزدیک امارات متحده عربی با حقانی ها و منافع منطقه ای آن خاطرنشان میکند: «از آنجایی که آسیای مرکزی به یک منطقه کلیدی برای شبکه سازی تجاری امارات متحده عربی و همکاری چین و امارات تبدیل شده است، بنابراین، جاه طلبی های ابوظبی در جهت تبدیل شدن به یک همکار کلیدی برای چین در منطقه منطقی است. علاوه بر این برای امارات متحده، افغانستان درست در قلب استراتژی بزرگ مرکانتیلیستی آنها برای اتصالشان به منطقه آسیای مرکزی قرار دارد، مسئله ای که حقانی ها از آن راضی هستند و سود خوبی میبرند.»
در نهایت، روابط بین طالبان، حقانی ها و جهان عرب در سال های آینده بستگی به این دارد که طالبان به عنوان یک سازمان تا چه اندازه متحد باقی خواهند ماند. شکاف در گروه می تواند به جنگ نیابتی جدیدی منجر شود، جایی که کشورهای جهان عرب می توانند به افغانستان بازگردند. علاوه بر این، با ظهور داعش و حملات پراکنده آنها در داخل افغانستان، پس از گزارش چندین سند مبنی بر سرازیر شدن پول های هنگفت از کمیسیون مالی داعش مرکزی به داعش شاخه خراسان در افغانستان، احتمالاً روابط بین جهان عرب و طالبان تغییر خواهد کرد. چندین کشور از جهان عرب موجود هستند که از داعش در افغانستان حمایت می کنند و این موضوع برای حاکمان افغانستان نگران کننده است. بر اساس موارد فوق می توان اینگونه فرض کرد که در آینده (بااحتمال) روابط بین جهان عرب، حقانی ها و طالبان توسط منافع ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک هدایت خواهد شد.
- جمع بندی
به عنوان جمع بندی بحث، روابط تاریخی و دیرینه میان شبکه حقانی و جهان عرب لزوماً به تنهایی ناشی از پویایی های سیاسی – اجتماعی افغانستان نبوده بلکه هرگونه تغییر در وضعیت سیاسی کشور، شبکه حقانی را تا حد زیادی به آنها به نزدیک کرد. از آن زمان به بعد گروه حقانی و جهان عرب برای حفظ منافع خود در داخل افغانستان (از نظر ایدئولوژیکی و مالی) با یکدیگر همکاری داشته اند.
با این حال، این تبادلات فراملی عمدتاً به وسیله شبکه های پنهانی اداره می شد که توسط بازیگران مالی به ویژه دفاتر تجاری حقانی مستقر در جهان عرب اداره می شدند که از سیستم های سنتی برای انتقال آن استفاده می کردند. علاوه بر این، قبل از سال 2001، این شبکه ها به شکل گیری القاعده در افغانستان کمک کردند.
پس از تهاجم ایالات متحده در سال 2001، حقانی و کشورهای عربی مانند – امارات، قطر و … مجددا در مورد افغانستان با تغییر در اولویت های خود گرد هم آمدند. کشورهای یاد شده پس از سال 2001 از طریق چندین شورای طالبان نظیر شورای کویته در افغانستان و پاکستان و بازارهای “حواله” رایج در افغانستان برای جریان پول از جهان عرب، همراه با طالبان همکاری و حمایت میکردند.اما از آغاز بهار عربی، تغییراتی در پویایی ژئوپلیتیک غرب آسیا مشاهده شد و چندین کشور از این منطقه اکنون در حال بازسازی منافع ملی خود هستند.
بر این اساس، شبکه موجود بین حقانی و جهان عرب پس از دخالت کشورهایی مانند قطر که به طور گسترده از روند مذاکرات صلح حمایت نموده، به تدریج تغییر کرد، در حالی که امارات از سوی دیگر از پیروزی نظامی طالبان در افغانستان حمایت کرد. در میان همه این تغییرات، حقانی ها به عنوان یکی از بازیگران مهم در حمایت از طالبان، اخراج قوای ائتلاف ناتو به رهبری ایالات متحده از افغانستان و همچنین کمک به طالبان برای جمع آوری کمک های مالی از کشورهای مساعدت کننده خلیج فارس پس از سال 2001 ظاهر شد.
پس از تسلط طالبان در سال 2021، مشاهده این که چگونه شبکه حقانی (در حال حاضر بخشی از حکومت کنونی هستند) ارتباط میان شبکه های پنهانی موجود را با جهان عرب تسهیل خواهند کرد، جالب خواهد بود. حضور رهبران حقانی در حکومت کنونی یک امتیاز مضاعف برای کشورهای عرب در آینده است. علاوه بر این، در مواجهه با بحران اقتصادی، که در حال حاضر دولت افغانستان را فرا گرفته است، روابط مالی میان حقانی با کشورهای عربی به نفع طالبانی هست که حقانی ها در حکومت نفوذ اساسی دارند. در نهایت می توان گفت که مسیر روابط جهان عرب و شبکه حقانی از اشتراکات ایدئولوژیکی به متحدین مالی با چشم اندازی برای ادامه آن در آینده نیز طی خواهد شد.