پس از دو دهه حضور نظامی و سرمایهگذاری گسترده آمریکا در افغانستان، خروج نیروهای آمریکایی از این کشور پیامدهای قابل توجهی را در این کشور بر جای گذاشته است.
از یک سو، دولت بایدن در طول چهار سال اخیر تلاش داشت تا با حفظ کانالهای دیپلماتیک و کمکهای ظاهرا بشردوستانه، نفوذ خود را تا حدی در افغانستان حفظ کند.
از سوی دیگر، جمهوریخواهان و به ویژه دونالد ترامپ، نحوه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در دوره بایدن را به شدت مورد انتقاد قرار دادند.
ترامپ نسبت به زمانبندی، برنامهریزی خروج، رها شدن تجهیزات نظامی آمریکایی در افغانستان و عدم خروج آنها پیش از نیروهای آمریکایی به شدت اعتراض داشت و معتقد بود که این نحوه خروج باعث تضعیف موقعیت آمریکا در برابر رقبایی همچون روسیه و چین شده و حوادث فرودگاه کابل ناشی از بیکفایتی جو بایدن میباشد.
البته میبایست توجه داشت که بخش زیادی از انتقادات ترامپ به دولت بایدن در این مسئله جنبه سیاسی داشته است و بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که بخشی از مشکلات خروج، ناشی از توافق اولیه ترامپ با دولت طالبان در توافق دوحه بود که در سال فوریه 2020 با هدف پایان دادن به جنگ 18 ساله در افغانستان و خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از این کشور انجام شد.
دولت بایدن و حاکمیت طالبان بر افغانستان
پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در آگوست 2021 و به قدرت رسیدن مجدد طالبان، دولت بایدن سیاست «تعامل محدود» را در قبال طالبان در پیش گرفته است. در حال حاضر دولت بایدن حکومت طالبان را به رسمیت نمیشناسد. داراییهای افغانستان در آمریکا مسدود بوده و تحریمهایی علیه مقامات طالبان در آمریکا ادامه دارد و دولت بایدن از طریق کانالهای دیپلماتیک و سازمانهای بینالمللی جهت رعایت حقوق بشر و حقوق زنان به مقامات طالبان فشار میآورد.
البته باید اشاره داشت که ایالات متحده به ارائه کمکهای مالی به مردم افغانستان ادامه میدهد، اما این کمکها عمدتاً از طریق سازمانهای بینالمللی و غیر دولتی انجام میشود تا در اختیار طالبان قرار نگیرد. گروهی از منتقدان اما معتقدند دولت بایدن اساسا تشدید فشار بر دولت- ملت افغانستان را در پیش گرفته و سیاست تحریمی وزارت خزانه داری به شکل مستقیم زیست عادی شهروندان را هدف قرار میدهد.
چشم انداز روابط
نحوه تعامل با حکومت طالبان و به رسمیت شناختن آن توسط جامعه جهانی، مسئله حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان در افغانستان، مبارزه با تروریسم و جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به پناهگاه امن گروههای تروریستی همچون داعش و القاعده، ثبات سیاسی و امنیتی در افغانستان، مبارزه با تولید و قاچاق موادمخدر، کمک های اقتصادی به مردم افغانستان، حفظ منافع استراتژیک آمریکا در منطقه و نقش رقبای آمریکا همچون چین و روسیه در این کشور از جمله مسائل کلیدی خواهد بود که در چشم انداز این روابط باید مورد توجه قرار بگیرد.
در حالی که دولت احتمالی کامالا هریس احتمالاً رویکرد فعلی مبتنی بر تعامل محتاطانه را ادامه خواهد داد، پیروزی احتمالی ترامپ میتواند به تغییراتی در سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان منجر شود. به عبارتی این طور می توان گفت که در صورت پیروزی کامالا هریس، احتمالا شاهد اتخاذ رویکردی سختگیرانه نسبت به دولت طالبان خواهیم بود و دولت احتمالی کامالا هریس تاکید بیشتری بر روی مسائلی همچون حقوق بشر و حقوق زنان در افغانستان داشته و تلاش خواهد کرد که با افزایش فشارهای دیپلماتیک و تداوم تحریمهای اقتصادی، فضا را برای اصلاحات مدنظر خود در افغانستان مهیا نماید.
اما در صورت پیروزی دونالد ترامپ، احتمالا وی تمرکز بیشتری روی منافع استراتژیک آمریکا و جلوگیری از نفوذ چین در این کشور داشته و در جریان مذاکرات مستقیم با طالبان موضوعات خاص را در دستور کار قرار داده و انعطاف پذیری بیشتری در قبال تحریم ها در ازای همکای طالبان از خود نشان خواهد داد.
افغانستان موضوعی کم رنگ در انتخابات 2024 آمریکا
نکتهی قابل تامل آن است که بر خلاف انتخاباتهای گذشته در آمریکا، موضوع افغانستان در انتخابات 2024 چندان پررنگ نبوده و بدان توجه نشده است.
دلایلی همچون گذشت زمان از خروج نیروهای آمریکایی در سال 2021، تمرکز بیشتر بر مسائل داخلی آمریکا همچون اقتصاد و تورم و مهاجرت، و همچنین بحران های جدید بین المللی همچون جنگ اوکراین و جنگ غزه، از جمله دلایلی است که منجر به این شده است که در شرایط فعلی، افغانستان خیلی محل نزاع دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در انتخابات نباشد. اما در هر حال همچنان افغانستان یک موضوع غیر قابل چشم پوشی در سیاست خارجی آمریکا بوده و پیروزی کامالا هریس و یا دونالد ترامپ می تواند در چشم انداز روابط دو کشور موثر باشد.
هریس احتمالاً با تغییراتی جزئی نسبت به دولت بایدن، رویکردی مبتنی بر حقوقبشر و اصلاحات سیاسی خواهد داشت، در حالی که ترامپ ممکن است رویکردی عملگرایانهتر با تمرکز بر منافع استراتژیک آمریکا اتخاذ کند.
همچنین میبایست توجه داشت که هرگونه تغییر در سیاست آمریکا در قبال افغانستان، بر روابط طالبان با کشورهای منطقه تاثیرگذار بوده و میتواند واکنشهای متقابلی را از سوی کشورهایی همچون چین، روسیه و ایران به دنبال داشته باشد.
جمع بندی
در نهایت میبایست گفت که اگرچه تغییر در رهبری آمریکا میتواند بر سیاست این کشور در قبال افغانستان تأثیر بگذارد، اما تغییرات اساسی در وضعیت افغانستان بیشتر به تحولات داخلی این کشور وابسته است و در نهایت این عملکرد طالبان است که آیندهی سیاسی افغانستان را رقم میزند.
هر دولتی در آمریکا به قدرت برسد ناچار خواهد بود با واقعیتهای موجود در افغانستان و محدودیتهای نفوذ آمریکا در این کشور کنار بیاید. اساسا پذیرش چنین واقعیتی محدودیتها و چالشهای جدیدی برای چهلوهفتمین دولت آمریکا ایجاد خواهد کرد.