به گزارش ایراف، اکسپرس تربیون در مقاله ای که امروز منتشر شده از شکاف داخلی در افغانستان صحبت کرده است. این مقاله می گوید ثبات افغانستان به کنار گذاشتن اختلافات درون گروهی طالبان بستگی دارد.
شکاف درون گروهی ، تهدیدی اساسی برای ثبات طالبان
در این مقاله آمده است که در ماههای اخیر، شکافهای داخلی قابل توجهی در رهبری طالبان در افغانستان آشکار شده است،که پرسشهایی را در مورد ظرفیت این گروه برای حکومت مؤثر در میان چالشهای بیشماری ایجاد کرده است. علیرغم بیانیه های رسمی مبنی بر وحدت، گزارش ها حاکی از اختلافات عمیق ایدئولوژیک میان رهبران طالبان در مورد استراتژی های حکومت داری، توزیع منابع و روابط با جامعه بین المللی است.
به گفته این رسانه پاکستانی، این شکاف،توازن نامطمئن بین تحکیم قدرت و حکومت عملگرایانه را آشکار می کند که تهدیدی اساسی برای ثبات رژیم است.
هسته اصلی این اختلاف، رهبری هبت الله آخوندزاده است که رویکرد تندرو او بر پایبندی دقیق به اصول سنتی اسلامی تأکید دارد. این تمرکز قدرت اغلب صدای معتدلتری را در داخل دولت به حاشیه برده است. چهره هایی مانند سراج الدین حقانی وزیر داخله و ملا محمد یعقوب وزیر دفاع از یک مدل حکومتداری انعطاف پذیرتر حمایت می کنند که نیاز به مشارکت بین المللی برای کاهش شرایط وخیم اقتصادی افغانستان را تشخیص دهد.با این حال، تلاشهای آنها برای اجرای رویکرد عملگرایانهتر با مقاومت حلقه درونی هبتالله مواجه میشود، که مشخصه آن سختگیری ایدئولوژیک و تمایل به کنترل متمرکز است. این جنگ قدرت داخلی منعکس کننده تنش های گسترده تر در درون طالبان در مورد بهترین راه برای اداره کشوری است که با چالش های اقتصادی بی سابقه و انزوای بین المللی دست و پنجه نرم می کند.
بحران های اقتصادی تشدید کننده اختلافات
اکسپرس تربیون در ادامه می افزاید که اختلافات داخلی طالبان با سیاست های اقتصادی بحث برانگیز، به ویژه ممنوعیت اخیر کشت تریاک، که منبع درآمد حیاتی برای بسیاری از روستاییان افغانستان است، تشدید می شود. این تصمیم منجر به فقر و گرسنگی گسترده شده است و باعث شعله ور شدن نارضایتی در صفوف، به ویژه در میان کسانی شده است که برای امرار معاش خود به تجارت تریاک وابسته اند. فقدان جایگزینهای مناسب برای جایگزینی این درآمد، سؤالات مهمی را در مورد پایداری سیاستهای طالبان و بافت اجتماعی-اقتصادی جامعه افغانستان ایجاد میکند. رهبرانی که از سایر سرمایه گذاری های تجاری سود می برند، ابراز نگرانی می کنند که این ممنوعیت ممکن است قدرت آنها را بی ثبات کند و تنش های موجود را تشدید کند.
تنش با همسایگان نقطه دیگر اختلافات
علاوه بر این چالشهای اقتصادی، رفتار طالبان با کشورهای همسایه، بهویژه پاکستان، اختلافات داخلی را بیشتر آشکار کرده است. ادعاهایی مبنی بر اقدام ناکافی طالبان علیه تحریک طالبان پاکستان (TTP) مطرح شده است، به طوری که برخی از رهبران ضرورت همکاری برای تضمین ثبات منطقه را تشخیص می دهند در حالی که برخی دیگر در برابر هرگونه تسلیم مقاومت می کنند. این تقسیمبندی نشاندهنده مبارزه گستردهتر در درون طالبان بین حفظ خلوص ایدئولوژیک و سازگاری با حکومت عملگرایانه در مواجهه با واقعیتهای اقتصادی مبرم است.
نیروهای خارجی تحریک کننده اختلافات؟
در میان این چالش ها، مقامات طالبان نیروهای خارجی را مسئول تنش های فزاینده در صفوف خود می دانند. این روایت در خدمت منحرف کردن انتقادات از شکست های حکومتی آنها است و پایگاه آنها را در برابر تهدیدهای خارجی درک می کند. با این حال، چنین اتهاماتی در نهایت ممکن است مشروعیت آنها را تضعیف کند و توجه را از پرداختن به مسائل مبرم پیش روی دولتشان منحرف کند.
از لحاظ تاریخی، افغانستان شاهد الگوهای مشابهی از درگیری های داخلی در ساختارهای رهبری بوده است. تهاجم شوروی در اواخر دهه 1970 و جنگ داخلی متعاقب آن نشان داد که چگونه فشارهای خارجی می تواند اختلافات موجود میان جناح ها را تشدید کند و منجر به ایجاد یک دولت متلاشی شود. ظهور طالبان در دهه 1990 نیز با رقابتهای داخلی مشخص شد، زیرا جناحهای مختلف برای کسب قدرت با هم رقابت میکردند که در نهایت به سقوط اولیه آنها در سال 2001 به دلیل مداخله بینالمللی کمک کردند. این سوابق تاریخی ماهیت دوره ای جنگ قدرت در حکومت افغانستان را برجسته می کند.
برای طالبان، پیمایش در این خطوط گسل داخلی برای دستیابی به ثباتی که ادعا می کنند به دنبال آن هستند، حیاتی است. تکیه بر روایت تهدیدهای خارجی تنها به تعویق اصلاحات ضروری کمک می کند. در عوض، راهحلها در دروننگری و تلاشهای واقعی برای متحد کردن رهبری و در عین حال ارائه یک رویکرد منسجم به حکومت نهفته است.
مشروعیت بخشی به دیدگاه های مختلف راه حل برون رفت از اختلافات
در بخش دیگری در از این مقاله، نویسنده برون رفت از این بحران را مشروعیت بخشی به دیدگاه های مختلف می داند. به طوری که آمده رسیدگی به اختلافات داخلی و مشارکت در گفتگوی سازنده برای موفقیت طالبان بسیار مهم است. اذعان به مشروعیت دیدگاههای متفاوت در صفوف آنها نه تنها برای حکومتداری مؤثر، بلکه برای تقویت اعتماد در میان مردم افغانستان، که بهطور فزایندهای از آشفتگیهای جاری و مشکلات اقتصادی ناامید شدهاند، ضروری است. طالبان باید با اختلافات داخلی خود مقابله کند و برای ایجاد یک الگوی حکومتی فراگیر که نیازهای متنوع مردم افغانستان را در نظر بگیرد، تلاش کند.
جامعه بین المللی نیز باید نقشی را ایفا کند
در حالی که طالبان به دنبال مشروعیت و حمایت اقتصادی هستند، آنها باید تعهد خود را به حقوق بشر، به ویژه در مورد حقوق زنان، که از زمان تصرف آنها به شدت محدود شده است، نشان دهند. عدم پیشرفت در این جبهه انتقادات قابل توجهی را از سوی سازمان های جهانی به دنبال داشته و مانع از تلاش های طالبان برای به رسمیت شناختن بین المللی شده است. از لحاظ تاریخی، رژیمهایی که نمیتوانند به خواستههای نیمی از جمعیت خود رسیدگی کنند، با بحرانهای مشروعیت شدیدی روبرو هستند که میتواند قدرت آنها را بیثبات کند.
کنترل اختلافات لازمه رسیدن به ثبات
در نهایت این مقاله توصیه می کند که برای حفظ ثبات رهبران داخلی باید اختلافات را کنترل کنند: ثبات افغانستان به تمایل رهبران آن برای کنار گذاشتن اختلافات شخصی و ایدئولوژیک به نفع وحدت ملی، توسعه اقتصادی و چشم انداز فراگیر برای آینده بستگی دارد. زمان آن فرا رسیده است که طالبان از میراث تفرقه افکن گذشته جدا شده و افغانستان را به سوی مسیری باثبات تر و موفق تر هدایت کند.
بدون پرداختن به این گسلهای داخلی، طالبان در خطر تکرار الگوهای تاریخی پراکندگی و بیثباتی است که مدتهاست افغانستان را گرفتار کرده است