به گزارش ایراف؛ غلامفاروق اعظم، مشاور ارشد وزارت انرژی و آب طالبان و از چهرههای بحثبرانگیز در حوزه روابط دو همسایه برای سخنرانی در نشست «آب برای صلح» به تهران میآید.
غلام فاروق اعظم کیست؟
سیاستمدار ۸۵ ساله افغان که در آمریکا و انگلیس در رشته مدیریت منابع آبی یا مهندسی آب، تحصیل کرده و از معدود چهرههایی است که تقریبا در تمام رژیمهایی که طی چند دهه اخیر بر افغانستان، حکمرانی کردهاند، حضور داشته است. در دولتهای مجاهدین به عنوان وزیر آموزش کار کرد. در دولتهای کرزی و اشرفغنی هم سمتهایی در کابینه داشت و علیرغم این سوابق، از سوی سرپرست وزارت انرژی و آب طالبان نیز تنها ۱۲ روز پس از هشدار صریح شهید ابراهیم رییسی؛ رییس جمهور ایران به افغانستان درباره تامین بیقید و شرط حقابه هیرمند در خردادماه ۱۴۰۲، به عنوان مشاور منصوب شد؛ انتصابی که به نظر میرسد با توجه به سوابق سیاسی او به عنوان یک چهره مخالف توسعه و تقویت روابط کابل – تهران در رژيمهای گذشته، به موضع صریح و سرسختانه تهران در آن زمان، بیارتباط نبود.
۲. دیدگاه غلامفاروق اعظم درباره حقابه هیرمند چیست؟
همانگونه که اشاره شد غلام فاروق اعظم، مواضع جنجالی علیه ایران داشته و به عنوان یک تکنوکرات آموزشدیده در غرب، نگرشی منفی نسبت به روابط صلحآمیز و برادرانه دو کشور همسایه دارد. اکنون که او مشاور وزارت انرژی و آب طالبان است، رویکرد خصمانه خود درباره یکی از مهمترین پروندههای روابط دو کشور یعنی مساله حقابه را نیز بیپرده بیان میکند. او میگوید که توافقنامه ۱۳۵۱ ناشی از «حسن نیت و علایق برادرانه» بوده و حق ایران نیست؛ یعنی او اصولا ماهیت حقوقی لازمالاجرای این توافقنامه را قبول ندارد.
او همچنین ادعا میکند که در کنار معاهده ۱۳۵۱ توافقات یا ضمایم دیگری نیز به امضای دو کشور رسیده که بربنیاد آن، حقابه ایران، مشروط و محدود است که پرداخت دو میلیارد دلار به افغانستان، بهرهبرداری رایگان افغانستان از بندر چابهار ایران، احداث جاده، سد و راه آّهن توسط ایران در افغانستان و گسترش زیرساختهای آبی ایران در اینسوی مرز با اجازه و موافقت افغانستان، بخشی از آن است!
بنابراین، از نظر او، معاهده ۱۳۵۱ اصولا قابل اجرا نیست یا اجرای آن به اندازهای پرهزینه است که با اجرای توافقات و ضمایم جانبی، ایران را از پیگیری آن منصرف میکند.
۳. مخالفان چه میگویند؟
جریانهای مخالف حضور و سخنرانی غلامفاروق اعظم در دانشگاه تهران ادعا میکنند که او به عنوان «دانشمند برگزیده جهان اسلام» در نشستهای دانشگاه تهران زیر عنوان «آب برای صلح» دعوت شده و سخنرانی میکند.
آنها با اشاره به سوابق غیرقابل دفاع مواضع ضد ایرانی و ضد صلح غلامفاروق اعظم و به طور خاص، دیدگاههای بیریشه وی در زمینه ماهیت معاهده ۱۳۵۱ به مثابه یک عهدنامه حقوقی، رسمی و لازمالاجرا میان دو کشور مستقل، استدلال میکنند که دعوت از او در دانشگاه تهران، نوعی تایید مواضع وی و فراتر از آن، «تقدیر» از سوابق ضد ایرانیاش است؛ بر این اساس، این دعوتنامه باید لغو شود.
۴. پاسخ موافقان چیست؟
در بخشی از دعوتنامه دانشگاه تهران که به امضای رئیس کرسی بازیافت آب دانشگاه تهران رسیده، آمده است: «با توجه به اهمیت و نقش تعیینکننده آب در امنیت غذایی و توسعه پایدار کشورهای جهان اسلامی و مقام علمی جنابعالی در بین دانشمندان آبی جهان اسلام، دانشگاه تهران تمایل دارد تا در سال جاری جنابعالی را به عنوان سخنران کلیدی نشستهای حوزه آب انتخاب نماید و از جنابعالی دعوت مینماید در حوزه مدیریت صلح آب در هر زمانی که برای شما مقدور است به دانشگاه تهران تشریف آورده و ما را از سخنرانی خود بهرهمند فرمایید.»
در این متن، هیچ اشارهای به مشاور سرپرست وزارت انرژی و آب طالبان به عنوان «دانشمنده برگزیده جهان اسلام» که عقبهای مشحون از مواضع ضد ایرانی دارد، نشده و صرفا تصریح شده که او هم در میان طیفی از دانشمندان آبی جهان اسلام، برای سخنرانی دعوت شده است؛ بنابراین، ضمن تایید موضعگیریهای جنجالبرانگیز غلامفاروق اعظم درباره روابط ایران و افغانستان و نیز رویکرد غیرقابل قبول و بیبنیاد او نسبت به معاهده حقوقی ۱۳۵۱، حضورش در دانشگاه تهران نه به عنوان «دانشمند برگزیده جهان اسلام» است و نه برنامهای برای «تقدیر» از او در دستور کار قرار دارد.
به این ترتیب، غلامفاروق اعظم به عنوان مشاور وزارت انرژی و آب طالبان در یک نشست علمی در دانشگاه تهران حضور مییابد و سخنرانی میکند.
او شاید دیدگاههای جنجالی خود را دوباره مطرح کند؛ اما در عین حال، این فرصت برای منتقدان دیدگاههایش نیز وجود خواهد داشت تا این دیدگاهها را به چالش بکشند و او را به تعدیل نگاه غیرسازندهاش ترغیب کنند.
از جانب دیگر، فراموش نکنیم که بخشی از مخالفتهای مطرح شده واقعا هیچ ارتباطی به منافع ملی ندارد و ناشی از اراده معطوف به قدرت برخی مهرههای طماع و فرصتطلب از جمله یک نماینده مجلس است؛ فردی که در دوره مأموریت او بحران آب در روابط ایران و افغانستان، به اندازهای حاد شد که افغانستان، سد کمالخان را احداث کرد و اشرفغنی ایده آب در برابر نفت را مطرح کرد!
۵. تعامل یا تقابل؟
این پرسش به جد مطرح است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال همسایگان و در این مورد خاص، افغانستان باید تعاملی باشد یا تقابلی؟ آیا ایران آماده تقابل و مواجهه با همسایگان خود است و میتواند از عهده هزینههای سنگین این سیاست برآید؟ آیا گفتگو، رایزنی و تعامل سازنده، کمهزینهترین، زودبازدهترین و سودمندترین راه برای حل پیچیدهترین پروندههای سیاسی و حقوقی میان ایران و همسایگانش نیست؟
برای پاسخ به این پرسشها، نیاز به هیچ استدلال پیچیده دیگری نیست. همین پرونده آبی ایران و افغانستان و رویکرد مبتنی بر گفتگوی سازنده تهران، نمونهای واضح از ترجیح سیاست تعامل بر تقابل است؛ چه اگر تقابل، بسنده و نتیجهبخش بود، بدون شک، تاکنون بسیاری از مسایل حل شده بود و نیازی به تبدیل تهدیدها به فرصت نبود.
و نکته آخر اینکه برخلاف فضاسازی مخالفان فرصتطلب، رویکرد اصولی سیاست خارجی دولت چهاردهم و شخص رییس جمهور در قبال همسایگان، حسن همسایگی و حل مسالمتآمیز مسایل دوجانبه از طریق گفتگو و تعامل است و این بدون شک، پرونده آبی با افغانستان را نیز در بر میگیرد، حتی اگر لازمه آن دعوت از چهرهای چون غلامفاروق اعظم به دانشگاه تهران باشد.