به گزارش ایراف، فتحالله گول رهبر جریان گولن شامگاه یکشنبه به وقت پنسیلوانیای آمریکا بر اثر بیماری قلبی در بیمارستان درگذشت.
گولن؛ روحانی و متخصص الهیات که نامش در ۱۹۶۰ با امامت جمعه مسجد اصلی ازمیر بر سر زبانها افتاد از سال ۱۹۹۹ پس از آنکه به تضعیف سکولاریسم در ترکیه متهم شد در تبعیدی خودخواسته در آمریکا زندگی میکرد.
محمد فتحالله گولن متولد ۱۹۴۱ در ارزروم واقع در شرق ترکیه و در خانوادهای مسلمان و محافظهکار بود. او مبانی و اصول دینی اسلامی و زبان عربی را نزد پدرش فرا گرفت و از همان ایام جوانی به عنوان امام و خطیب مسجد شروع به فعالیت کرد.
در منطقهای که او متولد شده بود به مانند بیشتر کشور ترکیه، اسلام تحت سیطرهی طرّق مختلف صوفیه بود سنتی که به مدت پنج قرن در دوران عثمانی ریشه و قدرتی قابل توجه یافته بود. گولن در چنین فضای پرتحولی تحت تاثیر افکار و آموزههای «سعید نورسی» (۱۸۷۶-۱۹۶۰) اندیشمند اسلامگرای کُرد قرار گرفت و بعدها تلاش کرد به نوعی دیدگاههای او را گسترش دهد.
در همین راستا گولن با انتشار کتب و مقالات مختلف و ارائه دهها سخنرانی کوشید قرائتی لیبرالی و میانهروانه از دین اسلام با چاشنی عناصری همچون دموکراسی، مدارا و تساهل و تسامح و ملیگرایی ترکی ارائه دهد. به عبارتی دیگر گولن میکوشید نسخهای متفاوت و به زعم خود بروز شده از دین اسلام که متناسب با شرایط عصر جدید بود، ارائه دهد.
گولن در کنار فعالیت های دینی اقدام به راه اندازی مدارس و آموزشگاههایی در ترکیه و سایر کشورها بخصوص در آسیای میانه کرد. این مدارس از کیفیت آموزشی بالایی برخوردار بودند و هزینه تحصیل در آنها نیز کمتر از مراکز دیگر بود به همین دلیل بسیاری راغب بودند که در آنجا تحصیل کنند.
هر چند کنان اورن در سال 2006 درباره این مدارس گفت: گولن پول این مدارس را از جاهای دیگر می گرفت و پول دریافتی از گروههای دینی را به این مدارس منتقل می کرد تا مراکز آموزشی ارزان قیمتی ایجاد کند و در آنجا به مغزشویی می پرداخت.
درباره مدارس خارج از ترکیه نیز گفته می شود که فرزندان مقامات آن کشور در این مدارس تحصیل می کنند تا پس از فارغ التحصیلی ضمن به قدرت رسیدن، خواسته های این جریان را دنبال کنند.
گمانه زنیها حاکی از آن است که صدها مدرسه در داخل ترکیه و بیش از 1000 مدرسه در 130 کشور دنیا با جنبش گولن در ارتباط هستند.
این مدارس از کنیا تا هلند و عراق و افغانستان و قزاقستان و روسیه فعال بوده که البته بعد از کودتای نافرجام سال 2016، دولت ترکیه با فشار بر کشورهای مختلف اقدام به تعطیلی این مدارس کرده است.
در این مدارس، علاوه بر زبان کشور میزبان، زبان های انگلیسی و ترکی نیز تدریس می شود. گفته می شود که این مدارس یکی از منافذ مهم سازمان سیای آمریکا برای کسب خبر و تاثیر گذاری در کشور میزبان بوده است.
از جمله این مدارس، میتوان به مدارس افغان-ترک در افغانستان اشاره کرد که تشكیلات آموزشی خصوصی ست كه تحت مدیریت نهادهای مدنی تركیه است و این نهادها اغلب وابسته به تشكیلات فتح الله گولن هستند.
مدارس افغان ـ ترك نخستينبار در منطقه شبرغان در شمال كابل در سال 1995 و در بحبوحه درگيري دولت برهانالدين رباني و طالبان ساخته شد. اين مدارس بهظاهر مردمنهاد كه بهويژه پس از رويكار آمدن دولت اسلامگرا به رهبري حزب عدالت و توسعه در تركيه در سال 2002 با حمايت مالي و نظارت غيرمستقيم آنكارا اداره ميشد، در زمان حکومت طالبان بهشكل تأملبرانگيزي گسترش يافت؛ بهطوريكه اكنون شانزده باب مدرسه پسرانه و دخترانه در سراسر افغانستان بهويژه در شهرهاي بزرگي مثل كابل، هرات، مزارشريف، جلالآباد، قندهار و شبرغان دايرند.
اين نكته نشان ميدهد دولتهاي تركيه، فارغ از اينكه به كدام حزب يا جريان سياسي وابسته باشند، برمبناي منافع ملي و اهداف كلان سياسي و فرهنگي كشورشان كه در ادامه بدانها اشاره خواهد شد، اين پروژه را حتي اگر طالبان را بهرسميت نشناسند، پيش ميبرند.
گفته می شود ساختار مدارس افغان ـ ترك بهگونهاي طراحي شده بود كه به دانشآموزان افغان در بدو ورود القاء می کرد با توجه به شهريه هنگفت آن، مفهوم جامعه طبقاتي و دوگانه فقير ـ غني را بايد بپذيرند. از 150 دانشآموز منتخب نهايي از ميان سه هزار متقاضي اوليه، نود نفرشان ساليانه سههزار دلار (حدود 180 هزار افغاني) ميپرداختند كه اين براي دانشآموزان مردود در برخي از دروس آزمون ورودي، 2750 دلار (حدود 165 هزار افغاني) هزینه اضافی داشت.
اين رقم براي كشوری كه مردمش درآمدی پایین دارند، بسيار سنگين بود. بنابراين فقط فرزندان مقامات ارشد حكومتي، تجار عمده و امثال اينها ميتوانستند بهراحتي وارد اين مدارس شوند. پنجاه دانشآموز بعدي بايد سالي 750 دلار (45 هزار افغاني) پرداخت می کردند و تنها ده دانشآموزي كه آزمون ورودي را با موفقيت كامل به پايان می رساندند، بهشكل رايگان در مدارس افغان ـ ترك حق تحصيل داشتند.
آزمون ورودي در اين دبيرستانها به زبان تركي استانبولي و انگليسي و در كنار آن، براي متقاضيان از مواردي مانند مطالعات اسلامي و علوم انساني كه ماهيت وجودي مدرسهاي وابسته به يك جريان اسلامگرا آن را اقتضاء می كند نيز سؤال طرح می شد.
درهمينحال، بهنظر ميرسد راهاندازي و گسترش مدارس افغان ـ ترك طي دو دهه گذشته و همچنين تلاش دولت اردوغان براي دراختيار گرفتن كنترل كامل اداره اين مدارس از طريق وارد آوردن فشار بر دولت وحدت ملي افغانستان، خودش بخشي از يك پروژه كلان و بلندمدت سياسي و فرهنگي براي نفوذ هرچه بيشتر در سيستم آموزشي افغانستان و ازطريق آن، پرورش و تربيت نسل آتي مقامات افغان همسو با تركيه بود.
در راستای پیش برد این مهم؛ در اسفند ماه 1396، مدیریت مدارس تحت پوشش گولن در افغانستان به دولت ترکیه واگذار شد.
بر این اساس، دولت افغانستان و آموزش و پرورش تركیه توافق كردند تا مدیریت مدارس تحت پوشش تشكیلات وابسته به «فتح الله گولن» در این كشور به نهادهای دولت تركیه واگذار شود. دولت افغانستان پس از نزدیك به 2 سال مقاومت در برابر این درخواست ، سرانجام اسفند 96 تفاهم نامه انتقال این مدیریت را با دولت تركیه امضا كرد.
حدود 4 ماه پیش از این اقدام، دولت تركیه فعالیت مدارس افغان – ترك را در افغانستان دارای ماهیت تروریستی خواند و از كابل تقاضا كرد این مدارس را تعطیل كند.
تركیه پس از كودتای نافرجام 2016 كه متهم اول آن را «فتح الله گولن» مقیم در آمریكا معرفی كرد؛ دنبال محدود كردن حوزه فعالیت گولن در داخل و خارج از این كشور بود و از آمریكا نیز خواست که این فرد را تحویل تركیه دهد.
البته بارها وزارت آموزش و پرورش افغانستان در برابر درخواست تعطیلی مدارس افغان – ترك مقاومت كرده بود و ضمن اعلام رضایت خود از فعالیت این مدارس تصمیم گیری برای سرنوشت آن را به تصمیم رئیس جمهوری افغانستان حواله كرده بود.
باید گفت که جامعه افغانستان اساساً مذهبی است و تجربه حدود یک قرن تلاش عناصر سکولار در این کشور نشان داده که سکولاریسم نفوذ چندانی در عمق اندیشه مردم و اقوام افغانستان ندارد. باوجوداین، عموم افغانها نسبت به نیات ترکیه خوشبین هستند و مقاومت زیادی در برابر تلاش آنکارا برای پیاده کردن برنامههای خزنده فرهنگی و سیاسیاش حتی میان نخبگان افغانستان دیده نمیشود.
بنابراین ترکیه در جریان بیش از دو دهه اخیر با حمایت از فعالیت سازمانهای مردمنهاد فرهنگی، هنری، آموزشی و اجتماعی غربگرای افغان تحت عنوان مبارزه با افراطگرایی مذهبی و خشونت و در ابعاد رسانهای با ارائه کمک مالی مستقیم و غیرمستقیم به بیش از دو ایستگاه رادیویی و دو ایستگاه تلویزیونی در کابل، پخش سریالهای ترکی از کانالهای تلویزیونی اغلب سکولار افغانستان و افزایش فعالیتهای «بنیاد فرهنگی ترکیه» در ظاهر با هدف ترویج روابط فرهنگی میان دو کشور به حضور و نفوذ خودش در افغانستان دامن میزد.