پیامدهای نامشروع «دفاع مشروع»؛ مردم افغانستان قربانی پروژه آمریکایی «مبارزه با تروریسم»

حمله القاعده در 11 سپتامبر 2001 به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در آمریکا جنگی بزرگ در قرن 21 را رقم زد. ایالات متحده با استدلال «دفاع مشروع» و «مبارزه با تروریسم» به افغانستان جایی که حاکمان آن به رهبر القاعده پناه داده بودند، حمله کرد.   

پس از سرنگونی حکومت طالبان، آمریکا اما ادامه حضور خود در افغانستان را با هدف «مبارزه با تروریسم» توجیه کرد. جنگ در افغانستان نزدیک به 20 سال به طول انجامید و چهار رئیس جمهور ایالات متحده را درگیر خود کرد. همچنین 50 کشور ناتو و متحد آمریکا در این جنگ این کشور را یاری کردند تا به هدفی  که به خاطر آن پا به خاک افغانستان گذاشته است، برسانند. به طوری در اوج حضور این کشورها در افغانستان در سال 2011، نزدیک به140000 نیروی آمریکایی و متحدانش در این کشور حضور داشتند.   

جورج بوش، هنگام حمله به افغانستان گفت که جنگ ما علیه تروریسم با القاعده آغاز می شود؛ اما به همین جا ختم نمی شود. او در هفتم اکتبر 2001 دستور حمله علیه القاعده در افغانستان را داد. حملات اولیه علیه کمپ های آموزشی القاعده و تاسیسات نظامی طالبان صورت گرفت. اقداماتی که به نظر می رسید نتیجه بخش بوده است و پیروزی آمریکا را نشان می داد؛ اما تحولات سال های بعد در افغانستان و ظهور مجدد طالبان در کنار فرسایشی شدن جنگ نشان داد که «مبارزه با تروریسم» در افغانستان دشوار و پیچیده است.   

این در حالی بود که براساس آخرین آمار در پی حمله 11 سپتامبر به افغانستان 241000 نفر در نتیجه جنگ مستقیم جان خود را از دست دادند. بین 66000 تا 69000 سرباز افغانستان در این جنگ کشته شدند و این کشور به یکی از مرگبارترین نقاط جهان برای غیرنظامیان تبدیل شده بود.   

اکنون پس از گذشت بیش از دو دهه از حمله آمریکا به افغانستان در آستانه سالگرد 11 سپتامبر پرسش این است که آیا جنگ ضد تروریسم نتیجه داد؟   

«عملیات آزادی پایدار» آمریکا در افغانستان با هدف مبارزه با تروریسم در ۲۰ سال به یک جنگ چندجانبه و گسترده و در نهایت خارج از کنترل تبدیل شد. با این وجود، مقامات آمریکایی، تحلیلگران و ناظران بین المللی بر این باور بودند که آمریکا از حمله القاعده از افغانستان در امان مانده است. به اعتقاد این افراد افغانستان دیگر پناهگاه امنی برای القاعده نیست. آنها معتقد بودند که القاعده دیگر به مانند 11 سپتامبر قوی نیست. 

وندا فلباب براون، یکی از اعضای ارشد موسسه بروکینگز معقتد بود که «این واقعیت که طالبان پناهگاه امنی برای القاعده فراهم کند که در آن القاعده بتواند عضوگیری کند و آموزش دهد از بین رفته است.» این در حالی است که این ایده نیز در حال تقویت شدن بود که طالبان در حال حاضر، تهدیدی برای آمریکا و متحدانش نیست.   

جورج بوش در سخنرانی خداحافظی خود در سال 2009 گفت: افغانستان از کشوری که طالبان در آن القاعده را پناه داده بود و زنان را در خیابان ها سنگسار می کردند، به یک دموکراسی جوان تبدیل شده است که با تروریسم مبارزه می کند و دختران را تشویق به رفتن به مدرسه می کند.»   

پنج سال بعد زمانی که اوباما، عملیات جنگی در افغانستان را پایان داد گفت هسته رهبری القاعده ویران شده، بن لادن کشته شده و توطئه های تروریستی مختل شده است. او همچنین گفته بود که ما امن تر شده ایم.  

این اظهارات و خوشبینی ها در حالی مطرح می شد که جنگ وارد مرحله جدیدی شده بود که هزینه های مادی بسیار و تلفات انسانی بالا نتوانسته بود جلوی آن را بگیرد. غیرنظامیان افغان روز به روز در جنگی که نقشی در آغاز آن نداشتند، قربانی می شدند. طالبان با حمایت متحدان خود روز به روز در حال فربه تر شدن بودند. به طوری که به واقعیت غیرقابل انکار افغانستان تبدیل شدند و مذاکره با خود را اجتناب ناپذیر کرده بودند.  

از سوی دیگر، مقامات آمریکایی در حالی تمایل شدید به پایان جنگ در افغانستان داشتند که به این درک رسیده بودند که وضعیت میدانی این اجازه را به آنها نمی دهد. با این حال، پافشاری آنها بر نتیجه بخش بودن توانایی سربازان افغانستان در تامین امنیت، ارائه گزارش هایی از موفقیت آمیز بودن آموزش آنان، و جنگ و مذاکره همزمان با طالبان، نظریه خروج از افغانستان را تقویت کرده بود. این درحالی بود که در سال های منتهی به سقوط میزان حملات و ترورهای هدفمند در افغانستان شدت گرفته بود.  

اما آنچه برای امریکا در جنگ در افغانستان تعیین کننده بود، دفع خطر القاعده بود. واشنگتن طالبان را یک خطر جدی برای خود نمی انکاشت، در حالی که طالبان با حمایت متحدان ایدئولوژیک خود روز به روز قدرتمندتر شده بودند.

آمریکا به این نتیجه رسیده بود که در بن بستی که به وجود آورده طالبان را یک مشکل داخلی جلوه دهد و در نهایت سرنوشت نهایی جنگ را فارغ از هرنوع نتیجه ضمن حفاظت از خود به افغان ها واگذار کرد؛ تصمیمی که بازگشت طالبان با حمایت گروه هایی چون القاعده را اجتناب ناپذیر کرد و افغانستان را به نقطه قبل از اشغال آمریکا بازگرداند.  

واگذاری افغانستان به طالبان از سوی کسانی که خود سنگ بنای این درگیری را گذاشته بودند اما حکایت از آن دارد که جنگ بر ضد تروریسم پس از یک چرخه طولانی ۲۰ ساله در خانه اول خود ایستاد. بازگشت طالبان هرچند به طور مستقیم برای ایالات متحده تهدید ایجاد نکرد؛ اما تحولات سه سال اخیر و افزایش تهدیدهای تروریستی ناشی از افغانستان در داخل و در منطقه و جهان به واسطه امن شدن افغانستان برای گروه های تروریستی و به گفته ناظران انعطاف نشان دادن طالبان در برابر اقدامات این گروه ها نشان داد که تروریسم در افغانستان قوی تر از قبل بازگشته است.  به طوری که گزارش ها از وجود پایگاه های القاعده در ولایات مختلف افغانستان خبر می دهند.  

شورای امنیت سازمان ملل گزارش داده بود که القاعده درحال ایجاد پایگاه در افغانستان است. این درحالی است که مقامات پاکستانی معتقدند که تحریک طالبان پاکستان از خاک افغانستان حملات فزاینده خود علیه این کشور را سازماندهی می کند. از سوی دیگر نگرانی های جهانی از تحرکات داعش شاخه خراسان مساله تروریسم ناشی از افغانستان را پررنگ کرده است.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=34931
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها