گفت‌وگوی اختصاصی با عبدالحفیظ منصور از کمونیسم تا امپریالیسم؛ دو اشغال، دو شکست

منصور در آغاز گفت‌وگو با مقایسه تجاوز نظامی اتحاد جماهیر چشوروی و آمریکا، هر دو تجاوزگری را مبتنی بر بهانه‌های توجیه‌گرایانه از سوی این دو ابر قدرت دانست و افزود: اتحاد شوروی زیر عنوان کمک‌های انترناسیونالیستی و در قالب کمک به دولت دموکراتیک افغانستان و با دستاویز مقابله با اشرار داخلی و مداخلات آمریکایی‌ها، عرب‌ها و پاکستانی‌ها به افغانستان لشکرکشی کرد اما دستاویز آمریکایی‌ها برای حضور در افغانستان، پس از حادثه یازده سپتامبر، ادعای انتقام‌گیری از القاعده بوده است.

نماینده پیشین پارلمان افغانستان در ادامه یکی از وجوه تفاوت تجاوزگری نظامی شوروی و آمریکا را میزان دوری و نزدیکی این دو ذکر کرد و گفت: اتحاد شوروی در همسایگی افغانستان قرار داشت و حدود ۲۲۰۰ کیلومتر مرز مشترک بین اتحاد شوروی و افغانستان وجود داشت، اما آمریکایی‌ها از هزاران کیلومتر راه دور به افغانستان، لشکرکشی کردند.

از نظر این سیاستمدار کهنه‌کار افغانستانی، در اشغال نظامی افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی، نوعی پایگاه حزبی-سازمانی در افغانستان وجود داشته است که حضور نظامی آمریکایی‌ها فاقد چنین پایگاهی بوده است: اتحاد شوروی در افغانستان یک حزب مورد اعتماد و مورد قبول خود را داشت و حزب دموکراتیک خلق، یک سال قبل از تجاوز شوروی، قدرت را در افغانستان در دست گرفته بود و منسوبان این حزب، پیروان مارکسیسم-لنینیسم بودند و هنگامی هم که شوروی‌ها آمدند می‌خواستند از طریق این حزب، افغانستان را اداره و کنترل کنند؛ اما آمریکایی‌ها چنین حزب و سازمانی در افغانستان نداشتند و تنها شماری افراد پراکنده که تحصیل‌کرده غرب بودند را وارد افغانستان کردند و اعتماد آمریکایی‌ها به این تحصیل‌کرده‌های افغانستانی در غرب بود.

نکته دیگر از نظر منصور در این مقایسه، مدت زمان حضور و اشغال می‌باشد که حضور نظامی اتحاد شوروی در افغانستان کمتر از ده سال ادامه داشت اما از آمریکایی‌ها بیست سال تمام تداوم یافت.

پیشنهاد:   الزامات و چالش‌های حضور گسترده چین در افغانستان

مقایسه هزینه‌های صرف شده توسط اتحاد جماهیرشوروی و آمریکایی‌ها در زمان اشغال نظامی‌شان در افغانستان نیز از دیگر ابعاد رویکرد مقایسه‌ای عبدالحفیظ منصور در این گفتگو بوده است که بنا به اظهارات او: اتحاد شوروی طبق گفته ادوارد شواردنازده، آخرین وزیر امور خارجه اتحاد جماهیرشوروی، در کتابش، بیش از ۷۰ میلیون روبل در افغانستان هزینه کرد، در حالی که مصرف ۲۰ ساله آمریکایی‌ها، براساس آمار منتشرکرده خودشان، بیش از ۲ تریلیون دلار بوده است.

از وجوه تمایز دیگر اشغال‌گری روسی و آمریکایی در افغانستان پس از خروج از افغانستان، از دیدگاه مسئول فرهنگی بنیاد مسعود، میزان تلفات این دو قدرت امپریالیستی بوده است: در طول ده سال حضور نظامی شوروی در افغانستان، طبق آمار خودشان، ۱۴ هزار نفر در جنگ و اشغال افغانستان کشته دادند و بیش از ۵۰ هزار تن زخمی و معیوب از نیروهایش بر جای گذاشت، که از این لحاظ، تلفات آمریکایی‌ها بسیار کمتر بود که طبق آمار منتشر شده خودشان در بیست سال حضورشان، حدود ۲ هزار و ۲۰۰ نفر تلفات دادند.

یکی دیگر از وجوه تفاوت خروج نیروهای شوروی و آمریکایی موقع خروج از افغانستان، از نظر منصور نوع حمایت از دولت و حکومت دست‌نشانده‌شان در افغانستان می‌باشد: اتحاد شوروی هنگامی که خواست از افغانستان خارج شود، رژیم دکتر نجیب‌الله را تا حد ممکن، بسیار مسلح و تجهیز کرد و حمایت شوروی از دولت نجیب بعد از خروج از افغانستان هم ادامه پیدا کرد، اما برعکس آمریکایی‌ها تصمیم به خروج از افغانستان گرفتند، از دولت دست نشانده پیشین‌شان هیچ حمایتی نکردند.

منصور یکی از دلایل مقاومت دولت دکتر نجیب‌الله در مقایسه با سقوط سریع دولت اشرف غنی را نیز در همین راستا دانست و افزود: اتحاد شوروی در طول ده سال اشغال و حضورش، سالانه به طور متوسط ده هزار دختر و پسر را در جمهوری‌های متعلق به خود آموزش و پرورش می‌داد که در نتیجه شوروی‌ها یک حزب منسجم ایدئولوژیکی از خود در افغانستان به جای گذاشته بودند و دلیل اینکه رژیم دکتر نجیب‌الله بعد از خروج شوروی‌ها، سریع سقوط نکرد همین امر بود. اما دولتی را که آمریکایی‌ها در افغانستان ساختند، از عدم یک فکر و اندیشه و ایدئولوژی رنج می‌برد و تنها بر اساس منافع اقتصادی-سیاسی عده‌ای جمع شده بودند و تشکیل دولت داده بودند، از همین‌روی هنگامی که آمریکا از افغانستان خارج شد، دیگر جاذبه‌ای برای ایستادگی و مانایی دولت وجود نداشت.

پیشنهاد:   ورود، اشغال، جنگ و خروج آمریکا از افغانستان افتضاح بود

این سیاستمدار افغانستانی توجه و عدم‌توجه به موضوع مهاجران و پناهجویان افغانستانی پس از خروج را نیز یکی از وجوه تفاوت خروج نیروهای شوروی و آمریکایی از افغانستان ذکر کرد و اظهار داشت: اتحاد شوروی برنامه‌ای در راستای حمایت از آوارگان و پناهندگان نداشت اما با برنامه‌ریزی‌های آمریکایی‌ها، بخش قابل توجهی بعد از سقوط کابل به غرب و آمریکا پناهنده شدند.

در پایان گفت‌وگو عبدالحفیظ منصور، نگرانی‌های شوروی‌ها و آمریکایی‌ها هنگام خروج از افغانستان به ظاهر مشترک توصیف نمود و افزود: هنگامی که اتحاد شوروی افغانستان را ترک می‌کردند، نگرانی‌شان نیروهای افراطی و بنیادگرا برای آسیای میانه از جانب افغانستان بود که این نگرانی به ظاهر برای آمریکایی‌ها هم وجود داشته است که در نشست دوحه با طالبان به توافق رسیدند.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=34100
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها