در نشست نمایش و بررسی فیلم «بادبادک‌باز: خالد حسینی افغانستان را نمی‌شناسد

به گزارش ایراف، دهمین نشست نمایش و بررسی فیلم عمارت‌بلخ با محوریت و نمایش و تحلیل فیلم “بادبادک‌باز” به کارگردانی مارک فورستر محصول سال ۲۰۰۷م، عصر روز پنج‌شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳ در کافه کتاب رستوران عمارت‌بلخ در تهران برگزار شد.

در این نشست، دکتر مجتبی نوروزی، کارشناس مسائل افغانستان و معاون سابق رایزن فرهنگی سفارت ایران در کابل و حسام میرزازاده موسوی، کارشناس و منتقد سینما در این نشست حضور داشتند که بعد از نمایش فیلم دو ساعته “بادبادک‌باز” به نقد و بررسی فیلم پرداختند و سارا ناجی، گردانندگی نشست را بر عهده داشت.

حسام میرزازاده موسوی با بیان اینکه این فیلم، یک فیلم اقتباسی از رمان و داستانی به همین نام از خالد حسینی، نویسنده افغان-آمریکایی است به بررسی چگونگی اقتباس فیلم از این رمان پرداخت و اظهار داشت: در فیلم حفره‌های داستانی به وجود آمده است که نتوانسته اصل اثر داستانی را منتقل نماید و از سویی هم این فیلم نتوانسته است به فرم سینما وفادار بماند.

این منتقد سینما، با اشاره به اینکه مارک فورستر، بیشتر کارگردان فیلم‌های اکشن است تا ژانر فیلم‌های دراماتیک، افزود: کارگردان این فیلم بیشتر کارگردان کارهای اکشن است، از همین‌روی تمرکز اصلی‌اش را بیشتر بر آن صحنه‌ها گذاشته و بسیاری از نقاط عطف اصل داستان در کتاب را خلاصه یا آنها را حذف کرده است.

از نظر موسوی، خالد حسینی در کتاب، بسیاری از موقعیت‌ها را به خوبی توصیف کرده است در صورتی که در فیلم به صورت محسوسی از فقدان نریشن رنج می‌برد و بار دراماتیک فیلم را پایین آورده است.

پیشنهاد:   بحران فلسطین محور گفت‌وگوی نشست 5 روزه چین و اعراب

این کارشناس مسائل سینما، حذفیاتی که از اصل داستان و کتاب خالد حسینی در فیلم صورت گرفته را از نقاط ضعف مهم فیلم دانست و گفت: حذفیات از کتاب سبب لطمه خوردن جدی به فیلم شده و شخصیت‌ها و صحنه‌ها در فیلم به خوبی در نیامده است. یک دلیل وجود چنین ضعف‌هایی در فیلم این است که کارگردان شرق را خوب نمی‌شناسد.

مجتبی نوروزی، با تکیه به اصل اثر داستانی به نقد و تحلیل اثر خالد حسینی پرداخت و با مقایسه آثار خالد حسینی با رهنورد زریاب گفت: خالد حسینی هم شرق را نمی‌شناسد. داستانهای خالد حسینی، ایرادهای جدی دارد و تطابق این قصه‌ها با واقعيات افغانستان، بسیار مشکل است. تفاوت افرادی همچون مرحوم زریاب با امثال خالد حسینی در این است، که امثال زریاب از درون جامعه داستانش را می‌نویسد و قصه‌اش را تعریف می‌کند. از همین‌روی ظرایف فرهنگی افغانستان هم در کتاب و هم در فیلم لحاظ نشده است.

این کارشناس مسائل افغانستان افزود، جغرافیای سرزمینی که امروز افغانستان نام دارد، یک جغرافیای تاریخی فرهنگی و از کانون‌های تمدنی بوده است اما چه از سال ۱۷۴۷م و از ۱۸۸۰م که این جغرافیا در قالب‌های حکمرانی مدرن به مثابه یک کشور قرار می‌گیرد، ذهنیت حاکمیت اختصاصی پشتون‌ها در حریان سیاست و حکومت این کشور به وجود می‌آید.

نوروزی با نقد این ذهنیت که از واقعیت‌های مسائل جامعه افغانستان است و در کتاب و فیلم بدان پرداخته شده، از هزاره‌ها به عنوان نخستین گروه قومی تعبیر نمود که مقابل این ذهنیت ایستادگی و مقاومت کردند و به دنبال آن در طول تاریخ معاصر افغانستان متحمل هزینه‌های بسیاری شدند.

پیشنهاد:   ۶ شرط طالبان برای حضور در نشست دوحه ۳

نوروزی محرومیت تحصیل دانش را یکی از سخت‌ترین محرومیت‌های هزاره‌ها در مقابل ذهنیت شکل گرفته در فضای سیاست و حکومت در افغانستان دانست که کتاب و فیلم بادبادک‌باز نیز به این شکاف‌های قومی پرداخته است. او همچنین افزود: در دوران جمهوریت هم عمدتا جاهای منسوب به هزاره‌ها که هدف انتحاری و بمب‌گذاری قرار می‌گرفت، مدارس و آموزشگاه‌ها بود که نشانگر تداوم همین محرومیت تاریخی هزاره‌ها می‌باشد. چرا که قومی که در طول تاریخ دچار محرومیت از تحصیل علم و دانش بودند، دیگر اکنون به سکان‌دار و پرچم‌دار دانایی و دانش تبدیل شده بودند.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=34097
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها