تقابل با داعش؛ مزاحمت یا موهبت برای طالبان؟

چند روز پیش از سومین سالگردِ حکمرانی مجدد طالبان بر افغانستان، در روز 11 آگوست 2024 شاهد انتشار اخباری از وقوع انفجار در منطقه دشت برچی کابل و شکسته شدنِ حباب امنیتیِ شکل گرفته از سوی مقامات فعلی این کشور بودیم؛ اتفاقی ناگوار که متعاقبا نیز داعش مسئولیت آن را برعهده گرفت.

آنگونه که خالد زدران، سخنگوی فرماندهی امنیتی طالبان در کابل در این رابطه توضیحاتی را ارائه نمود، انفجار مین/بمب جاسازی شده در یک خودروی مسافربری از نوع مرسدس، موجب کشته شدن یک تن و مجروح شدن 11 نفر دیگر شد.

باید اشاره داشت که دشت برچی، یعنی منطقۀ عمدتا هزاره ‌نشین در غرب شهر کابل، همواره پیش از این نیز آماجِ حملات و اهدافی خشونت آمیز بوده است. لیکن این حادثه در حالی رخ داد که اخیرا عبدالمتین قانع، سخنگوی وزارت داخلۀ طالبان در گفت‌‌وگو با تلویزیون طلوع نیوز، ضمنِ رد گزارش ملل متحد در مورد موجودیت گروه‌های تروریستی در افغانستان، مدعی از بین رفتن تمامیِ مخفیگاه‌‌های تروریست‌ها در حکومت طالبان گشته بود.

همچنین روز پیش از این حادثه تلخ، سخنگوی طالبان، ذبیح‌الله مجاهد نیز در حساب کاربری خود در ایکس نوشته بود که نگرانی کشورها و نهادهای غربی در رابطه با موجودیت گسترده داعش در افغانستان و تبدیل ‌شدن آن به یک تهدید، امری بی‌ اساس و تبلیغاتی است. همچنین مجاهد در واکنش به اظهارات ولادیمیر ورونکوف، معاون دبیرکل سازمان ملل در امور مبارزه با تروریسم که پیشتر اعلام کرده بود داعش خراسان بزرگترین تهدید تروریستی خارجی برای اروپاست گفت که نیروهای امنیتی امارت اسلامی در مقابل پدیده داعش در افغانستان مبارزه جدی انجام داده و به آنان ضربه شدیدی وارد کردند. بنابراین اظهارات مقامات طالبان حاکی از امنیتی جامع بود.

اما در همین راستا، ذکرِ مواردی مبتنی بر ادعای گسترشِ یک چتر امنیتی جامع و کارآمد از سوی طالبان تا حدی پیش می‌رود که به گفتۀ آنها، طرحِ مسائلی نظیرِ فعالیت داعش در خاک افغانستان، تنها بهانه و مستمسکی جهت به راه انداختن جنگی دیگر در افغانستان است. چنانچه رسانه نزدیک به طالبان، المرصاد روز 15 آگوست و ذیل مطلبی از “زوال داعش” چنین نوشته است که «گرچه استخبارات منطقه ادعایی بی ‌اساس مبنی بر حضور داعش در افغانستان را دارد، اما این همان چیزی است که افغانستان را به سوی جنگ دیگر می ‌کشاند و راه ‌هایی را برای رسیدن به اهداف شوم خود فراهم می ‌کند، اما بحث وجود داعش در افغانستان به‌ طور کامل پایان یافته است.»

حال با توجه به تفاسیر فوق و با وقوع حادثه اخیر، آیا داعش عنصری از مزاحمت و یا موهبت برای طالبان است؟

در ابتدای امر باید اشاره داشت که جریانی موثر در مسیرِ مبارزه‌ای کارآمد و اثربخش با داعش، نقطه ثقلی قابل توجه در جذب و جلبِ اعتمادِ کشورهای منطقه و یا فرامنطقه خواهد بود. چراکه تضعیف این بازیگر غیردولتیِ تروریستی می تواند بستر سازِ جریانی حمایت‌گر از توانمندی و تسلط طالبان بر افغانستان و قدرت نمایی آنها برای خریدِ کالایِ مهمِ “رسمیت یابی” باشد. بدین ترتیب هر اقدامِ کارآمد از سمت طالبان در جهتِ دفع داعش و یا مقابله با اشاعۀ فعالیت آنها در منطقه، چراغ سبزی جهت مشروعیت و مقبولیت خود در کشور و بلکه منطقه است. بالعکس عدم توانایی و یا تمایل طالبان برای محدودسازی داعش، می تواند تهدید کنندۀ چهرۀ امنیتی طالبان و همپنین تحدید کنندۀ امکان رسمیت یابی آنها از سمت جامعه جهانی باشد.

از سوی دیگر هزاره‌ها جمعیتی است که در طول تاریخ از خشونت یا سبعیت حکمرانان یا گروه‌های مختلف تحت فشار قرار داشتند. ضمن آنکه باید اشاره داشت هزاره ها علاوه بر حملات خشونت آمیز، هدف اخراج های اجباری نیز بوده‌اند.

پیشنهاد:   پارلمان روسیه حذف طالبان از فهرست گروه‌های ممنوعه را تصویب کرد

اما آن‌گونه که آنتونیو جیوستوزی نیز به خوبی اذعان کرده است، تلاش‌‌های ضد تروریسم طالبان که پس از بازگشت آنها به قدرت در اوت 2021 بر داعش متمرکز بوده‌اند، حوزۀ میدانی نسبتا ناشناخته‌ای است. شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد رویکرد طالبان در مقابله با تروریسم بر اساس درک و برداشت‌های غربی‌ها بوده است؛ حتی اگر همپوشانی سطحی در تاکتیک‌ها وجود داشته باشد. به هرروی، از آنجایی که حکومت طالبان به تعدادی از مشاورانی که در دولت قبلی خدمت کرده اند متکی است، نمی توان برخی از تاثیرات غیرمستقیم را نیز رد کرد.

به هرروی، از آنجایی که اولین امارت طالبان (1996-2001) تهدید تروریستی خاصی را تجربه نکرد (گرچه با شورش ‌هایی مواجه شد)، پس اقدامات و تلاش های طالبان در این راستا می تواند سرنوشت سیاسی آنها را به چالش کشد. بدین ترتیب می توان گفت به دلیل موقعیت آسیب پذیر و حساس طالبان در مقطع زمانی کنونی -دور دوم حکمرانی-، آنها نیازمندِ فضاسازیِ مطلوبی در میان کشورهای منطقه و تصویرسازیِ مقبولی در چشم کشورهای فرامنطقه هستند.

خصوصا که اخیرا داعش حملاتی گسترده نظیر حمله به سالن کنسرت در مسکو در 22 مارس 2024 را انجام داده است. حملات پیشتر این گروه نیز در ایران، ترکیه و سایر کشورها اتفاق افتاد. ضمنِ آنکه حملات دیگر آن در آلمان، سوئد و سایر نقاط خنثی شد. این تحولات نشان می‌دهد داعش استراتژی خود را که تا همین اواخر بر خاک افغانستان متمرکز بود، اصلاح کرده و به دنبال جبهات جهانی جدیدتری نیز هست.

چرا که اصولا هدف داعش پیشروی جهانی و گسترش پایگاه تامین مالی و جذب نیرو بوده است. بنابراین تنوع اهداف داعش و عدم تمرکزِ صرف بر افغانستان را باید از ایدئولوژی صدور سلفی گری “جهادی” جهانی در این گروه دانست و نه لزوما قدرتمندی تمام و کمال طالبان. علاوه بر آنکه باید اشاره کرد فعالیت های داعش، هم مظهر تعدیل تعمدی از استراتژی سازمانی و هم بازتابی از وضعیت بین ‌المللی (از جمله تشدید بحران در خاورمیانه) و برخی جنبه ‌های اجتماعی (مانند مشکلات مهاجران آسیای مرکزی در روسیه) است.

بدین ترتیب شاید بتوان گفت دعاویِ دور از انتظاری نظیرِ نابودی کامل داعش امری غیرمنطقی و درشت نمایی است. چرا که از بین بردن داعش خراسان در افغانستان (یعنی امری که از نظر تئوری ممکن اما بعید بوده و مستلزم عزم راسخ طالبان و حمایت غیررسمی بازیگران خارجی است) در کنار انحلال کامل ساختارهای خارجی آن، تنها راه حلی موقت و مقطعی بوده و بدونِ همکاری سایر کشورهای منطقه یا فراهم کردن بستر جمعیِ منطقه‌ای، امری محال است.

به هرروی باید یادآور شد که داعش خراسان نیز همواره طالبان را به دلیل مماشات با دولت‌های خارجی و یا آنچه آنها کفار می‌نامند، متهم نموده و مترصد زمانی مناسب برای کنار زدن طالبان از قدرت و یافتنِ پایگاهی مناسب برای برپایی خلافت می‌باشند. همانگونه که ستون نویسان نیویورک تایمز و آسوشیتدپرس از داعش به عنوان “دشمن قسم خورده” طالبان یاد می‌کنند. چرا که داعش از گذشته با طالبان تقابلاتی داشته و با اتخاذِ تکنیکِ جذب و استخدام نیرو، وجودِ نارضایتی حتی در میان نیروهای طالبان خلائی مناسب در کشش آنها به سمت گروهی جدید تحت سلطه داعش محسوب می شده است.

پیشنهاد:   پاکستان پیشنهاد افغانستان برای مذاکره با تی‌تی‌پی را رد کرد

شاید به‌توان گفت این موضع تندروانه‌تر داعش گاه برای جنگجویان ناراضی طالبان جذاب بوده و مخالفت با طالبان می تواند سناریوی “دشمنِ دشمن من، دوست من است” را محقق سازد. بنابراین نهایتا باید توجه داشت که طرحِ جریایِ فرضی و احتمالی مبنی بر بهره جویی طالبان از مقابله با شیعیان، ضربه ای به خود و خودکشی سیاسی برای طالبان خواهد بود. ضمنِ آنکه گردن کشی های داعش سلطۀ طالبان در افغانستان را به خطر می ‌اندازد. چرا که حملاتی از سمت داعش می تواند شکاف هایی خفته را بیدار و تنش هایی پنهان را ملتهب سازد که به نفع طالبان و حکمرانیِ آنها نیست. به هرروی نباید فراموش کرد که اکنون طالبان مسئول تامین امنیت اقلیت‌های مذهبی نظیر هزاره ها بوده، کوتاهی در این امر می تواند وجهه امنیتی سیاسی طالبان را خدشه‌دار کند.

در کل می توان گفت تفاوت بین طالبان در دهه نود و اکنون، بر اساس موقعیتِ حساس و متزلزل این گروه حاکم بر کشور است. به عبارتی در واقع امکان دارد این بار این طالبان باشند که به طور موقت و یا هوشمندانه از شیعیان در برابر این تهدید جدید محافظت کنند؛ آنهم نه از سر دلسوزی یا برادری، بلکه برای کنترل افغانستان و متعاقبا دست یابی به مشروعیت. چرا که تامین امنیت، حلقۀ اتصال طالبان با کشورهای سرمایه گذار و سودآور خواهد بود.

در ادامه می توان اشاره داشت که روی دیگر سکه، مقابلۀ طالبان با داعش در گذشته است. طالبان و داعش در ژانویه 2015 علیه یکدیگر اعلام جنگ کردند. این دو گروه در ژانویه 2015 پس از اعلام تأسیس شاخۀ خود در «خراسان» که نام قدیمی افغانستان و بخش ‌هایی از همسایه پاکستان، ایران و آسیای مرکزی است، علیه یکدیگر اعلام جنگ کردند. چرا که رقیبی سرسخت برخاسته بود. تا پیش از آن، سلطه طالبان هرگز به طور مستقیم توسط دیگر ستیزه جویان به چالش کشیده نشده بود و اکنون بدترین کابوس آنها فرار گسترده نیروهای مخالفشان به سمت داعش بود. پس در آن زمان طالبان «نیروهای ویژه» ای را در نبرد خونین فزاینده‌ ای با جنگجویان گروه رقیب، موسوم به داعش به راه انداختند. زمانی که داعش برای گسترش خود در افغانستان برنامه ریزی کرد، طالبان به فرماندهان خود دستور دادند تا با «هر وسیله ممکن» با این گروه مقابله کنند. طبق گزارشات، در اوایل سال 2015 داعش 10 جنگجوی طالبان را در ننگرهار سر برید. حملات داعش بر روحانیون طرفدار طالبان در تابستان 2022 نیز جریان انتقام طالبان را تحریک کرد. بدین ترتیب می توان گفت هنوز هم جریانی از تخاصم و تقابل بین این دو وجود دارد و اکنون داعش بیش از هر زمان عنصرِ برهم زننده برای امنیت و نظمِ مطلوبِ طالبان محسوب می شوند.

در نهایت باید گفت ظهور داعش در افغانستان اگرچه از نقطه نظری، برتری طالبان را با چالش جدی مواجه می کند؛ اما از بسیاری جهات نیز به آنها کمک خواهد کرد. چرا که این عنصرِ تهدید آمیز می تواند نمایشی برای توانمندی های امنیتی طالبان باشد. رهبران طالبان مذاکراتی را با چندین کشور منطقه آغاز کرده و به آنها اطمینان می دهند که اجازه نخواهند داد داعش در افغانستان جای پای خود را به دست آورد و ثبات آنها را تهدید کند. پس دفع شر ناشی از قدرت نمایی و رشد و نمو داعش در خاک افغانستان، سکوی پرشی برای طالبان خواهد بود.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=33025
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها