به گزارش ایراف، دومین نشست علمی- تخصصی تغییر بازار مخدری در افغانستان به همت موسسه هماندیشی جهانی راه برتر (کادراس) عصر روز چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳، در پژوهشكده مرکز مطالعات خاورمیانه تهران و با حضور دانشگاهیان ایران و افغانستان برگزار شد که محور اصلی آن “بررسی اقتصاد سیاسی افغانستان و تغییرات مخدری در دوران طالبان” در ارزیابی ناظران و کارشناسان حوزه مطالعات افغانستان بوده است.
در این نشست، دکتر سید عسکر موسوی، استاد مهمان در دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر امین پرتو، پژوهشگر مهمان در پژوهشکده مطالعات خاورمیانه، دکتر ویدا یاقوتی، دبیر گروه افپاک پژوهشکده مطالعات خاورمیانه و سعادت شریفیپور، کارشناس مسائل شبهقاره هر کدام در دو نوبت ۱۵ دقیقهای به تحلیل و بررسی موضوع نشست پرداختند.
وضعیت افغانستان معلول جنگهای نیابتی است
موسوی، چهره مطرح علمی افغانستانی، به عنوان اولین سخنران و کارشناس نشست، به ویژگیهای اقتصاد سیاسی افغانستان تا پیش از ۵۰ سال اخیر پرداخت و اقتصاد نیم قرن اخیر افغانستان را معلول وضعیت جنگهای نیابتی بر فضای افغانستان دانست.
موسوی تحلیلی از وجود و حضور سه نوع اقتصاد کلان، اقتصاد میانه و اقتصاد غيررسمی تا پیش از مستولیشدن وضعیت جنگهای نیابتی در نیم قرن اخیر در افغانستان ارائه داد که از سال ۱۹۷۸ و با روی کار آمدن حزب دموکراتیک خلق، و با تغییر سنت حکمرانی و نظامسیاسی این سه نوع اقتصاد از بین رفت و دچار تحولاتی شد: «با تغییر نظام سیاسی، اقتصاد کلان به مرور از بین رفت. اقتصاد میانه هم به اقتصاد دلال و اقتصاد مافیایی تبدیل شد و آنچه که در جامعه ماند اقتصاد نوع سوم یا اقتصاد خُردِ غیررسمی بود.»
این چهره مطرح علمی-فرهنگی افغانستانی در ادامه به تاثیر فضای جنگهای نیابتی بر اقتصاد افغانستان پرداخت و افزود: «اتفاق دیگری که نیز همزمان با این برهه و از زمان حکومت حزب دموکراتیک خلق و قدری پیش از آن و از زمان حکومت داوودخان روی داد که تا به امروز روی افغانستان حاکم بوده این است که افغانستان وارد فاز “جنگهای نیابتی” شد که علاوه بر فرهنگ و سیاست، اقتصادِ افغانستان را نیز به نحوی تحتتاثیر خود داشت. چرا که با مستولی شدن وضعیت جنگهای نیابتی بر افغانستان، همهچیز در افغانستان نیابتی شد و مسئولیتهای اقتصادی دولت را نیز موسسات به ویژه موسسات و انجمنهای خارجی در دست گرفتند.»
موسوی وضعیت جنگهای نیابتی را برای به وجودآورندگان این جنگها بسیار سودآور دانست و یک مصداق آن را اقتصاد مخدری ذکر کرد که به مثابه قلب و شریانهای خونی عمل میکند و افزود این مساله، از این منظر هیچ ارتباطی با طالبان ندارد: «در سالهای ۱۹۵۰-۱۹۶۰ در کشورهای آسیای جنوب شرقی همچون تایلند و برمه، اصطلاح “مثلث طلایی” به وجود آمد، در این کشورها، هروئین کشت میشد و توسط آمریکاییها به بازارهای جهانی عرضه میشد و سود نود درصدی موادمخدر به جیب کارتلهای بزرگ میرفت. به همین ترتیب در فضای جنگهای نیابتی، اقتصاد مخدری در افغانستان نیز به اقتصاد محوری تبدیل شد و به همین دلیل اقتصاد مخدری، با آن شکل و توضیحی که گفته شد هیچ ارتباطی با طالبان ندارد. اقتصاد مخدری یادگاری است که ما از آمریکاییها گرفتیم که اقتصاد مجاهدین و غیره هم از همین طریق تأمین میشد که با حزب دموکراتیک خلق مبارزه میکردند. بعد از آن هم این موضوع به دست قدرتهای محلی در افغانستان افتاد و همچنان تداوم یافت. در دوره بیست ساله جمهوریت نیز متوقف نشد، بلکه توسعه نیز یافت، به نحوی که بذرهای اصلاحشده خارجی آن به افغانستان میرسید و در بعضی نقاط، مردم روی پشتبام خانههایشان میکاشتند. در نهایت این وضعیت به عنوان ارثیه به طالبان رسید.»
موسوی با اشاره به اینکه در دوره جمهوریت، هفت کارتل بزرگ موادمخدر در افغانستان وجود داشت که در بخشهای مهم دولت و حکومت حضور داشتند، در صورتی که امروزه به شکل مطلق و متمرکز در آمده است، به آمارهای ارائه شده توسط خارجیان درباره افغانستان نقد وارد نمود: «به آماری که خارجیها درباره افغانستان ارائه میدهند، اعتمادی نیست چون بیشتر مشکلات از همانها ناشی میشود.»
در افغانستان اقتصاد رسمی جای خود را به اقتصاد غيررسمی میدهد
یاقوتی به عنوان دومین سخنران نشست، به این مساله تاکید داشت که میان شرایط قبل و بعد از قدرتگیری مجدد طالبان در افغانستان تفاوت قائل شویم و افزود: «از فردای سقوط کابل، افغانستان دچار یک بحران فزاینده میشود؛ قطع ارتباط با دنیا، مسدودشدن حدود نُه و نیم میلیارد دلار داراییها، از دست رفتن مشاغل و مصارف، مهاجرتهای غیرقانونی و غیرکنترلشده و…»
یاقوتی وضعیت فعلی افغانستان را تنها معلول طالبان ندانست و از تبدیل شدن وضعیت جنگی و بیثباتی به مثابه شغل در افغانستان تعبیر نمود و اظهار داشت: «وضعیت افغانستان را نمیتوان گفت فقط به خاطر حضور طالبان به وجود آمده است و تمام مشکلات افغانستان را به حضور طالبان مرتبط کنیم. در دهههای اخیر افغانستان درگیر جنگ و بیثباتی بوده است و هنگامی کشوری در چنین وضعیتی قرار داشته باشد، این وضعیت به نحوی تبدیل به یک نوع شغل میشود. وقتی هم بحرانی مثل جنگ به شغل تبدیل شود، دیگر مجاب کردن ذینفعان و عاملان تداوم جنگ که به جنگ خاتمه بدهند، بسیار سخت و دشوار است. از همینروی در افغانستان اقتصاد رسمی جای خود را به اقتصاد غيررسمی میدهد و میتوانیم ادعا کنیم که ۸۰ درصد اقتصاد افغانستان، غيررسمی است.»
یاقوتی در ادامه چشمانداز اقتصادی افغانستان تحت حکومت طالبان را بسیار مبهم توصیف نمود و افزود: «طالبان که خود مقصر بخش عمدهای از غيررسمی شدن اقتصاد افغانستان در طول بیست سال اخیر بوده است، حالا که به قدرت رسیده است، نمیتواند با آن مقابله نماید و آن را به مثابه یک چالش جدی جلوی خود دارد. به نظر من وضعیت افغانستان تا یک دهه آینده، آنچنان تغییری نخواهد کرد و ما شاهد هیچ گشایشی در اقتصاد افغانستان نخواهیم بود. از آغاز به کارگیری طالبان از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳، ۲۶ درصد اقتصاد افغانستان، کوچکتر شده و تولید ناخالص داخلی به شدت افت داشته است -افت حدود ۲۰ درصدی- از همینروی چشمانداز اقتصادی در افغانستان بسیار مبهم است.»
یاقوتی درباره دیگر چالشهای اقتصاد مخدری در شرایط فعلی افغانستان اظهارداشت: «اقتصاد مخدری حدود ۴۵ درصد منابع درآمد اقتصاد دولت و حکومت افغانستان را تشکیل میدهد و حال باید دید چه چیزی جایگزین آن شده است. علاوه براینکه زمزمههای گذار از موادمخدر سنتی به صنعتی نیز از افغانستان به گوش میرسد. نکته دیگر بحث مهاجرت است که بخش قابل توجهی از نیروی انسانی و نیروی کار متخصص از افغانستان مهاجرت کردهاند، و هنگامی که بخش قابل توجهی از نیروی انسانی و نیروی کار متخصص از دست رفته باشند، نمیتوانیم ادعا بکنیم که طالبان در بخشهای مختلف اقتصادی، رشد و پیشرفتی داشته است.»
یاقوتی طالبان فاقد یک حکومت تکنوراتی دانست که رویکرد غیر پیچیده و خیلی ساده به اقتصاد دارد و رویه اقتصادی امروز طالبان را بسیار شبیه همان طالبان اول در نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ دانست و درباره پروژههای اقتصادی طالبان گفت: «بسیاری از پروژههای اقتصادی که طالبان با برخی از کشورها مثل چین انجام داده است تنها در همان مرحله گفتگو و حرف مانده و عملی نشده است و بعید هم است که چین ریسک چنین سرمایهگذاری در وضعیت ناثبات افغانستان بکند.»
عقلانیت اقتصادی طالبان امروز با طالبان دور اول تغییر کرده است
پرتو به عنوان سومین سخنران نشست از مشکلات ناشی از کمآبی و خشکسالی افغانستان در امر کشاورزی و کشت موادمخدر سخن گفت و اقتصاد را اولویت اول طالبان ندانست و افزود: «ما باید طالبان را با خودش مقایسه کنیم نه با کشوری مثل سنگاپور. عقلانیت اقتصادی طالبان امروز با طالبان دور اول تغییر کرده است. نکته دیگر اینکه اقتصاد اولویت اول طالبان نیست، بلکه حفظ امنیت و بقا در اولویت اولش قرار دارد.»
در سه سال اخیر موادمخدر شیشه از کریدورهای افغانستان وارد ایران شده است
شریفیپور به عنوان آخرین سخنران نشست، بیشترین تولیدات افغانستان را در بخش کشاورزی دانست و درباره مشکلاتی که کشاورزی در افغانستان دارد سخن گفت: «افغانستان بيشترين تولیدات را در حوزه کشاورزی دارد که چه در حوزه باغداری و چه کشت زمینی به صورت کاملا سنتی انجام میگیرد که این بخش آنچنان اقتصادی و به صرفه نیست و رور محصول نیز فرآوری چندانی انجام نمیشود و در نهایت درآمد آنچنانی نیز ایجاد نمیکند. تجارت هم که میبایست مبتنی بر تولید و ارزشافزوده باشد، وضعیت درستی ندارد چرا که در افغانستان آنچنان تولیدی ندارد و بیشتر صادرات مواد خام و اولیه است. ویژگی اقتصادی دیگر افغانستان این است که صنعت در این کشور بسیار پایین و ابتدایی است.»
شریفیپور در ادامه با توجه به آمار ستاد مبارزه با موادمخدر در ایران، درباره پخت و پز موادمخدر صنعتی شیشه در سه سال اخیر در افغانستان گفت: «بنا به آمار مرکز ستاد مبارزه با موادمخدر ایران، در سه سال اخیر موادمخدر صنعتی شیشه از کریدورهای افغانستان وارد ایران شده است که مواد اولیه آن برای افغانستان نیست و وارد افغانستان شده و در افغانستان مورد پخت و پز قرار گرفته است، که به جز طالبان گروه دیگری نمیتواند واردکننده و هماهنگکننده ورود آن مواد به داخل افغانستان باشد، چرا که قدرت بلامنازعه داخل افغانستان در سه سال اخیر طالبان بوده است.»