سیاست مسکو در قبال افغانستان در طی بیش از 40 سال گذشته، فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. از 1979 تا 1989 عملا روسیه کنترلکننده سیاست و میدان در سراسر افغانستان بود. با این حال با مقاومت مجاهدین افغانستانی، مسکو مجبور به خروج از این کشور شد. در دوره زمانی جنگ داخلی میان گروههای مجاهدین روسها درگیر تحولات پس از فروپاشی شوروی بودند، عملا از مسائل افغانستان بر کنار ماندند و تنها پس از رویکار آمدن طالبان و آن هم از دریچه آسیای مرکزی به این منطقه مینگریستند و اثرگذاری داشتند. با سقوط طالبان و در دوران جمهوریت، مسکو با وجود ارتباط با حکومت مستقر در کابل، بهعلت سیطره سیاسی – نظامی واشنگتن در افغانستان نقشی حاشیهای در این کشور پیدا کرد.
پس از تابستان 2021 و قدرتگیری مجدد طالبان در افغانستان، نقش مسکو نیز در قبال تحولات موجود در کابل اهمیت بیشتری پیدا کرد. البته سیاست مسکو در 3 سال اخیر روند ثابتی نداشته است. تا 2 سال اول، یعنی تا پایان 2023، روسها تعامل عمیق و معناداری را با حکومت سرپرست برقرار نکردند ولی در بعد دیپلماتیک و سطحی، نظیر «فرمت مسکو» و دیدارهای با مسئولین حکومت طالبان، ارتباط و بازیگری خود را حفظ کردند. کرملین در عین حال که به خروج آمریکا و تسلط مجدد طالبان، دیدگاه مثبتی داشت اما درباره نحوه تعامل با حکومت جدید تا مدتی سیاست صبر و نظارت را در پیش گرفت. اما از پایان 2023 بدین سو شاهد اوجگیری روابط مسکو و طالبان هستیم. در این مقطع روسیه هم از عدم مشارکت نماینده طالبان در نشست دوحه 2 (در بهمن سال گذشته) استقبال و از آن حمایت کرد، و هم از دیدار با نمایندگان افغانستانی مخالف طالبان نیز در این نشست امتناع ورزید.
پیش از مجمع بینالمللی اقتصادی سنپترزبورگ امسال (در خردادماه) که طالبان نیز از سال 2022 در آن حضور داشتند وزارت امور خارجه و دادگستری روسیه طی پیشنهادی رسمی به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از وی خواستند تا گروه طالبان را از فهرست سازمانهای تروریستی روسیه حذف کند. پوتین در این خصوص گفت که مسکو به شرط تشکیل حکومتی فراگیر در کابل، خواهان ایجاد روابط با طالبان و رهبری فعلی در افغانستان است. با این حال او برقراری روابط با طالبان را امری ضروری دانست و در بخشی از سخنان خود گفت: «طالبان کسانی هستند که کشور را کنترل میکنند، قلمرو را کنترل میکنند. آنها حاکمیت امروز در افغانستان هستند. باید واقعیت در نظر گرفته شده و بر اساس آن روابط شکل بگیرد». دیمیتری ژیرنوف سفیر روسیه در افغانستان نیز با اشاره به حذف نام طالبان از فهرست گروههای ممنوعه این کشور اظهار داشت مسکو بر منافع خود تمرکز دارد.
عوامل نزدیکی روزافزون کرملین و طالبان را میتوان در چند مورد توضیح داد:
- مقابله با داعش خراسان
از آغاز استقرار طالبان در کابل، همواره یکی از مواردی که مسکو را به همکاری با طالبان ترغیب میکرد، مقابله با خطر داعش شاخه خراسان بود. حمله تروریستی دردناک در ماه مارس به مجتمع کروکوس در مسکو با عاملیت داعش خراسان -در همکاری با سرویس امنیتی کییف- و عملکنندگان تاجیک که به کشته و زخمیشدن حدود 700 نفر انجامید، نقطه عطفی در این راستا بود و روسها خود را ناگزیر از همکاری بیشتری با طالبان دیدند. از دید کرملین، تقویت طالبان به تضعیف گروههای تروریستی داخل افغانستان میانجامد که خطری جدی برای روسیه و حوزه نفوذش در آسیای مرکزی هستند. به بیان دیگر برای مسکو، یک افغانستان پایدار بهعنوان یک سپرواره برای جلوگیری از گسترش تروریسم به آسیای مرکزی و در نهایت به روسیه دیده میشود.
پوتین ماه گذشته میلادی (جولای) در کنفرانس خبری پس از پایان نشست دو روزه سران شانگهای در آستانه قزاقستان، طالبان را متحد خود در مبارزه با تروریسم دانست. وی خاطرنشان کرد که مسکو سیگنالهایی از طالبان دریافت کرده که حاکی از آمادگی آنها برای همکاری در مبارزه با تروریسم است. سفیر روسیه در افغانستان نیز در مصاحبهای با خبرگزاری تاس با تکرار این موضع گفت که داعش دشمن طالبان است و طالبان در حال «بیرون راندن» آن هستند.
- پرکردن خلا ژئوپلتیکی بهوجودآمده پس از خروج آمریکا
تعمیق روابط با طالبان را میتوان بخشی از تلاش روسیه -در کنار چین- برای پرکردن خلاء ژئوپلیتیکی که پس از خروج آمریکا در سال 2021 بهوجود آمد و کشاندن طالبان به سمت غیرغربی دانست.
در عین حال که طالبان هنوز ذیل تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل قرار دارد، سیاست مسکو با هدف به دست آوردن نفوذ در افغانستان تحت کنترل طالبان است. از زمان سقوط کابل، روسیه سفارت خود را باز نگه داشت. مسکو همچنین یک دیپلمات منصوبشده توسط طالبان را در اوت 2022 تأیید کرد و امسال یک وابسته نظامی را نیز پذیرفت. همچنین از این گروه برای شرکت در نشستهای فرمت مسکو در سالهای 2021 و 2022 و مجمع بینالمللی اقتصادی سنپترزبورگ در سالهای 2022 و 2024 دعوت کرد.
تلاش روسیه برای عضویت حکومت طالبان در سازمان شانگهای و حمایت از طرحهای ترانزیتی منطقهای مانند اتصال افغانستان به شبکه ریلی منطقه مانند راه آهن ترانس افغان و انتقال انرژی آسیای مرکزی از مسیر افغانستان مانند کاسا-1000 و خط لوله تاپی، تاحدودی موازنه را بین حمایتهای مالی روسیه و آمریکا از حکومت طالبان برقرار میسازد. در چنین وضعیتی، راهبرد سیاسی دولت روسیه این است که با افزایش سطح تعامل با حکومت طالبان، انگیزه حکومت طالبان را در تعامل با آمریکا کاهش دهد و از این طریق، زمینه حضور مجدد آمریکا را در افغانستان سلب کند[1].
- منافع اقتصادی و ژئواکونومیکی
روسیه در سند «مفهوم سیاست خارجی 2023» هدف بلندمدت خود را برای ادغام افغانستان در فضای اوراسیا بهمنظور همکاری اقتصادی بیان کرد. بنابراین، عامل ژئواکونومیکی قدرتمندی در پشت پیشنهادات مسکو به طالبان وجود دارد و انتظار میرود که حذف این گروه از لیست تروریسم، روابط اقتصادی دوجانبه را تسهیل کند. پروژههایی مانند راهآهن ازبکستان-افغانستان-پاکستان و بخش افغانستانی خط لوله تاپی میتوانند فعالیت اقتصادی در افغانستان را ترویج دهند و منجر به بهبود مواصلات منطقهای شوند. مقامات روسی بارها در مورد استفاده از افغانستان بهعنوان یک مرکز ترانزیتی برای صادرات گاز طبیعی روسیه به هند و سایر کالاها به بنادر پاکستان صحبت کرده اند. وزیر صنعت و تجارت حکومت طالبان پیشتر اعلام کرده بود افغانستان در همکاری با ترکمنستان و قزاقستان، سعی دارد با ایجاد یک مرکز لجستیکی در ولایت هرات، نفت روسیه را از راه افغانستان به جنوب آسیا انتقال دهد.
در حالیکه کریدور شمال-جنوب از روسیه به اقیانوس هند بیشتر از طریق ایران – جمهوری آذربايجان شناخته شده است، روسها ارادهای جدی برای گسترش بخش شرقی آن نیز دارند که افغانستان میتواند بخشی از آن باشد. با برقراری ارتباط ریلی افغانستان و آسیای مرکزی و با توجه به اتصال موجود ریلی به ایران از طریق راهآهن خواف-هرات، افغانستان نیز میتواند بهعنوان مسیری قابل توجه در نظر گرفته شود.
وقتی صحبت از روابط اقتصادی افغانستان با همسایگانش میشود، هیچ آماری نمیتواند میزان روابط را بهطور دقیق نشان دهد. براساس گزارش بانک جهانی، واردات افغانستان در سال 2023 به ارزش 7.8 میلیارد دلار و صادرات آن 1.9 میلیارد دلار است.
مرکز تجارت روسیه در افغانستان تجارت دو کشور را حدود یک میلیارد دلار (5 برابر بیشتر از سال 2021 و 2022) تخمین میزند. الکسی اوورچوک، معاون نخست وزیر روسیه، رقم 560 میلیون دلار را اعلام کرد. طبیعتا ارزیابی دقت این اعداد غیرممکن است زیرا نهتنها دادههای گمرکی روسیه طبقهبندی شده است، بلکه بسیاری از تجارت با افغانستان شامل گذرگاههای مرزی متعدد است و بهصورت نقدی تسویه میشود. همچنین بهگفته سفیر روسیه در افغانستان، در مبارزه با تحریمهای غرب، روسیه و افغانستان در تسویه حسابهای متقابل دلار را کنار گذاشته و به روبل و افغانی روی آوردهاند. با در نظر گرفتن جمیع شرایط، افزایش تعاملات اقتصادی طرفین واقعیتی غیر قابل انکار است.
نتیجهگیری
سیاست تعامل محدود با طالبان یک گام به جلو برداشته است و مسکو قصد دارد ارتباط خود با طالبان را گستردهتر کند و گامبهگام در راستای افزایش تعاملات قدم برمیدارد. وضعیت کنونی با بهرسمیت شناختهشدن حکومت طالبان توسط روسیه فاصله زیادی دارد ولی این امر مانع از تشدید همکاری طرفین نخواهد شد. موضع رسمی روسها درخصوص افغانستان تشکیل دولتی فراگیر است؛ اما در عمل مسکو میداند که در شرایط گذار در نظم بینالملل، اهمیت مسائل حقوقی روز به روز کمتر میشود و سرعت تحولات به شکل تصاعدی افزایش مییابد. در این شرایط غفلت از اهمیت افغانستان میتواند ضربهای جبران ناپذیر به منافع مسکو بزند. بهتبع گسترش روابط روسیه و طالبان، میبایست شاهد گسترش روابط کشورهای آسیای مرکزی نیز با حکومت طالبان باشیم. غیر از تاجیکستان که همچنان موضعی سرسختانه نسبت به حکومت کابل دارد، باقی کشورهای منطقه مواضع همگرایانهتری از خود نشان دادهاند.