سقوط چگونه رخ داد؟ نقش عوامل داخلی و خارجی در فروپاشی بزرگ سیاسی در افغانستان چه بود؟ چرا تجربه ۲۰ ساله اشغال و نظامسازی سیاسی در افغانستان به سرعت شکست خورد و متلاشی شد؟ چه آیندهای در انتظار طالبان و افغانستان است؟ نقش و سهم کشورهای همسایه، منطقه و جهان برای عبور از بحران و استقرار نظم و ثبات در افغانستان چیست؟
با فرارسیدن سومین سال فروپاشی نظام جمهوری، خروج نیروهای خارجی از افغانستان و بازگشت دوباره طالبان به قدرت، پایگاه خبری تحلیلی ایراف در قالب برنامههایی از جمله با عوامل دخیل و درگیر سقوط و پیامدهای آن شامل مقامهای پیشین افغانستان و طالبان، گفتوگو کرده است.
در این بخش، ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی ارشد حکومت طالبان که در حال حاضر در دفتر رهبر طالبان در قندهار کار میکند به پرسشهای ایراف پاسخ میدهد.
تفاوتهای اساسی طالبان اول و دوم چیست؟
موردی که باید یادآوری کنیم این است که جریان سیاسی که در ابتدا آغاز شد، یک جریان نظامی بوده که با تفاوتهایی شکل گرفت، اما تغییر کرد چون تجربه زیادتر شد. در حقیقت دید وسیع میشود و همچنین تعاملات سیاسی از روند نظامی تغییر مسیر پیدا میکند و یک روند و جریان سیاسی پیش میرود. طبیعی است که هر جریان به مرور، پختگیهای خود را دارد و آغاز کار با ادامه مسیر از لحاظ تجربه و پختگی متفاوت است. ما افغان و مسلمان هستیم و میخواهیم در افغانستان آرامش و یک حکومت اسلامی داشته باشیم. همچنین با کشورهای همسایه و دنیا روابط قوی داشته باشیم. سعی داریم کشور خود را آباد کنیم و از جنگ و ناامنی در افغانستان جلوگیری کنیم. این اهداف عمدهای بود که در زمان طالبان اول دنبال میکردیم؛ ولی مشکلات داشتیم و نشد، اما امروز انشاءالله موفق میشویم.
از نظر سیاسی، سیاست خارجی و اقتصادی تفاوتهای دوران طالبان اول و دوم چگونه است؟
تفاوتهایی وجود دارد؛ آن زمان ما تا آخر کار در جنگ ماندیم. یعنی تنها در جنگ بودیم و با دیگر کشورها روابط خوبی شکل ندادیم. متاسفانه مشکلاتی با کشورهای دور و نزدیک ایجاد شد؛ اما امروز شرایط متفاوت شده است. یعنی روابط سیاسی ما گستردهتر شده، روابطمان با تمام همسایهها در وضعیت خوبی قرار دارد و در یک حالت مطمئن قرار داریم. همچنین روابطمان با کشورهای جهان نیز از یک محک سیاسی گذشته که موفیقت آمیز بوده است و میتوانیم این را یک موفقیت بدانیم.
در مبارزه با اشغال چه کسانی کمک کردند و چه عواملی پیروزی و بازگشت به قدرت را برای طالبان رقم زد؟
مبارزهای که در مقابل اشغال صورت گرفت، توسط مردم افغانستان انجام شد و مردم نقش مهمی داشتند. مردم در اوقات و شرایط بسیار سخت ایستادگی کردند و به خاطر آزادی، حفظ دین، باورها و همچنین حفظ استقلال، جهاد و مبارزه کردند. در این جریان طبعاً ما دوستانی هم داشتیم که در عرصههای مختلف کمک رسان ما بودند. به خصوص در عرصه سیاسی در اواخر سالهای اشغال کشورهایی بودند که با ما همکاری داشتند. در دورهای کشور قطر زمینهسازیهای خوبی صورت داد و همچنین کشورهایی مثل جمهوری اسلامی ایران در عرصههای سیاسی تماسهای خوبی را برای ما هماهنگ کردند.
عوامل سقوط نظام جمهوری فساد داخلی، شکست اشغال یا تغییر اولویتهای استراتژيک اشغالگران بود؟
طبعاً شما میدانید نظامی که به عنوان «جمهوریت» شناخته میشد، از مردم سرچشمه نگرفته بود. افرادی که در جمهوریت یا به اصطلاح «اداره اجیرشده آمریکاییها» حضور داشتند، در جامعه افغانستان نام بدی داشتند و به نام قاتل و افراد بد شناسایی میشدند؛ ولی آمریکاییها به زور اسلحه آنها را آوردند و به نام «جمهوریت» برای آنها دولتی ساختند. زمانی که اشغال به پایان رسید و اشغالگران شکست خوردند، طبیعی است که دستنشاندههایشان از هم پاشیدند؛ چون آنها جایگاه مردمی نداشتند و به این معناست که حمایت مردمی را کسب نکرده بودند. از این لحاظ، می توانیم عوامل متعددی را برشماریم. اینکه پشتوانه اساسی خود را از دست دادند که حمایت آمریکا بود و تنها ماندند. همچنین باورها، افکار و اعمالشان خلاف میل و خواست مردم افغانستان بود.
عوامل پیروزی طالبان را هم همین موضوعات میدانید؟
خیر، ما در مقابل اشغال در جنگ بودیم؛ نه در مقابل جمهوریت که یک اداره و یک بخش کوچک از اشغال بود؛ بلکه در مقابل کل اشغال در جنگ بودیم. کشورهای اشغالگر همه با ما در جنگ بودند. عامل پیروزی «امارت اسلامی افغانستان» (حکومت طالبان) اول نصرت الهی بود که ما باور داریم. دوم مردم بودند که با متانت ایستادگی کردند و توانستند «جهاد» را ۲۰ سال ادامه دهند و مشکلات «جهاد» را تحمل کردند. همین مبارزه باعث شد که ماشین جنگی اشغالگران را شکست بدهند و آنها تغییر استراتژی بدهند و افغانستان را رها کنند.
ایران بارها متهم به همکاری با طالبان شده است. شما برای این تعامل چه احترامی قایل هستید و متقابلاً چه اقدامی انجام میدهید؟
ما در راه مبارزه و جهاد توانستیم روابط با جمهوری اسلامی ایران را احیا کنیم. طبعاً جمهوری اسلامی ایران هم تشویشهایی (نگرانیهایی) در مورد ما داشته یا معلومات کافی در مورد «امارات اسلامی افغانستان» از لحاظ باورها و اعتقادات نداشته است. همچنین از لحاظ نیت و اراده، اطلاعات زیادی نداشته؛ اما زمانی که شناخت به وجود آمد، فضای سیاسی بهتری میان دو کشور ایجاد شد. ما توانستیم از لحاظ سیاسی با جمهوری اسلامی ایران همکاری داشته باشیم. من قبلاً هم یادآوری کردم که در ساخت و ساز روابط بینالمللی و سیاسی با کشورهای دیگر، جمهوری اسلامی ایران با افغانستان همراه بوده و با «امارات اسلامی افغانستان» ایستادگی کرده است. این برای ما ارزشمند است و احترام میگذاریم. این روابط ارتقا پیدا کرده و کاملاً مورد احترام است و اکنون هم دو کشور در آرامش به سر میبرند به برکت اعتمادی که ساخته شده. ما خواهان این هستیم که حکومت جدید ایران در کنار مردم افغانستان بماند.
اگر تعامل منطقهای شکل نمیگرفت اقدام جایگزین طالبان چه بود، رقابت یا خصومت؟ پیامدهای آن چگونه بود؟
طبعاً جایی که تعامل نباشد و تعامل منفی شکل بگیرد، تضاد رخ میدهد. در حالت تضاد هر احتمال بدی ممکن است، رخ دهد. ما در سالهای گذشته تجربه کردیم، زمانی که تعامل ضعیف بود یا وجود نداشت دچار مشکلات فراوانی در افغانستان بودیم و جنگ و اختلاف ایجاد میشد. آن اختلافات حمایت بیرونی داشت و از عوامل بدبختی در افغانستان شده بود. حالا ما توانستیم یک وحدت نظر منطقهای را با خود همراه کنیم. به این معنی که در منطقه سیاست خارجی را پی بگیریم که مداخله در هیچ کشوری نباشد و مداخله در افغانستان را نیز نپذیریم. همچنین تعامل مثبت با تمام کشورها داشته باشیم و افغانستان به عنوان پل ارتباطی در خصوص مسائل اقتصادی در منطقه نقش بازی کند.
مذاکرات طالبان در دوحه با آمریکا، آیا شراکت راهبردی بود یا پایان مخاصمه؟
ما میدانیم که آمریکاییها در افغانستان از لحاظ نظامی با شکست مواجه شدند. آنها نتوانستند جنگی را که با هزینه بسیار آغاز کرده بودند به پیش ببرند. آمریکاییها و عموماً کشورهای اشغالگر حوصله جنگ درازمدت را ندارند. زمانی که مقاومت را در افغانستان حس کردند و پختگی مردم افغانستان را درک کردند، به تغییر استراتژی روی آوردند. آنها استراتژی خود را تغییر دادند. برای مذاکرات و مفاهمه آمدند تا راهی برای پایان جنگ پیدا شود و به جریان دوحه تن دادند. ما از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ در دوحه دفتر داشتیم، ولی آمریکاییها برای مذاکرات نیامدند. زمانی که فشار جنگ، تلفات و هزینههایشان زیاد شد، بالاخره سال ۲۰۱۷ توانستیم که جریان دوحه را به یک جریان سیاسی موثر مبدل سازیم و آمریکاییها هم مجبور به آمدن به پای میز مذاکره شدند و توانستیم اشغال را به پایان برسانیم.
چرا هم آمریکاییها و هم طالبان همدیگر را به نقض گسترده مفاد توافقنامه دوحه متهم میکنند؟
طبعاً شما میدانید آمریکاییها در تعهدات خود راستگو نیست. شما تعهدات آنها را در برجام ایران نیز میبینید و در دیگر کشورها هم اگر آنها تعهدی داده باشند، نقض کرده اند. در موضوع افغانستان نیز چنین کردند. چیزی که وظیفه افغانستان بود و افغانستان در دوحه تعهد داده بود، عملی ساخته شد و نقصی رخ نداد. آمریکاییها اول وظیفه داشتند که نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند که انجام دادند؛ اما بعد از آن باید روابط خوبی با افغانستان ایجاد میکردند و بهانهجویی، لیستهای سیاه و محدودیتها شکل نمیگرفت که برعکس محدودیتها بیشتر شد و پولهای مردم افغانستان بلوکه شد. همچنین جلوی به رسمیت شناخته شدن حکومت افغانستان گرفته شد. این نشان میدهد که آمریکا به تعهداتش عمل نکرد و خلاف تعهداتشان در دوحه عمل کردند.
یعنی انتظار داشتید که آمریکاییها مشروعیت طالبان را زودتر بپذیرند؟
طبق پیمان دوحه اینگونه بود، چون آنها گفتند حکومت آینده که روی کار بیاید و همکاری کند را به رسمیت میشناسند و مانع ایجاد نکنند؛ ولی متاسفانه در بخشهای مختلف مانع ایجاد کردند.
آیا امروز طالبان دیگر دشمن آمریکا نیست؟ آیا دشمنی آمریکا با طالبان و افغانستان پایان یافته است؟
«امارات اسلامی افغانستان» نمیخواهد با «هیچ کشوری» در دشمنی باشد؛ چون کشور ما چهار دهه دچار جنگ بوده و مردم ما با ضعف مواجه شدند و اقتصاد ما با فروپاشی مواجه شده و مشکلات دیگری را هم داشتهایم. ما با هیچ کشوری دشمنی نمیخواهیم. آمریکا هم این را باید درک کند که دشمنی با مردم افغانستان به نفع آنها نیست. ما دشمنی نداریم و آنها هم این را باید درک کنند.
تا امروز روابط را چگونه تفسیر می کنید؟
طبعاً روابط در حال بهتر شدن نیست. روابط زمانی بهتر بود که ما روابط فعال دیپلماتیک ایجاد میکردیم و روابط خوب اقتصادی میداشتیم. موانعی که از طرف آمریکا علیه افغانستان ایجاد شد، دو کشور را از هم دور کرد. پول مردم افغانستان که بلوکه شد، باید آزاد میشد؛ ولی تمام این موضوعاتی که باقی مانده، حالت خوب روابط نیست.
نگرانی ها از حضور داعش افزایش یافته این نگرانی ها در منطقه وجود دارد چرا که داعش کشورهای منطقه را هدف قرار داده است، برنامه طالبان برای مقابله با داعش چیست؟
شما میدانید داعش زمانی در افغانستان پدید آمد که دوران اشغال بود. یعنی بستر فعالیت داعش وجود داشت. متاسفانه از درون حلقه اشغال هم حمایت میشد و زمانی که «امارت اسلامی افغانستان» در سال ۲۰۲۰ پیروز شد، داعش در افغانستان لانه داشت. حتی بعضی از مناطق را کنترل میکرد؛ ولی زمانی که «امارت اسلامی» مبارزه خود را علیه داعش اعلام کرد و قاطعانه برخورد کرد، تمام مناطقی که در دست آنها بود پاکسازی شد و باندهایی که داشتند از بین رفت. حلقههای مربوط به داعش از بین رفتند و یا به زندان رفتند. کاملاً افغانستان از داعش پاکسازی شده است. البته تعدادی متواری شدهاند، ولی داعش در حالتی نیست که از افغانستان تهدیدی برای کشورهای دیگر ایجاد کند. متاسفانه حملات اخیر داعش که در منطقه و افغانستان انجام شده، از بعضی کشورهای دیگر و اتباع کشورهای دیگر بوده است. از افغانستان سرچشمه نگرفته؛ بلکه از بیرون وارد شدهاند و این یک نگرانی منطقهای است، ولی نگرانی افغانی نیست. ما اطمینان میدهیم که از خاک افغانستان به سمت هیچ کشوری تهدیدی وجود ندارد، چون نیروهای «امارات اسلامی افغانستان» به تمام خاک کشور کنترل کامل دارند و میتوانند تهدیدات را دفع کنند.
یعنی شما هرگونه حضور داعش را در افغانستان تکذیب می کنید؟
شاید ۱۰۰ الی ۲۰۰ نفر در کوهها یا مکانهای صعب العبور متواری باشند؛ ولی تحت تعقیب نیروهای ما قرار دارند و تهدیدی وجود ندارد و نمیتوانند فعالیتی بکنند. این را ما اطمینان میدهیم که جلوگیری کامل از هرگونه فعالیت آنها شده است.
در خصوص مشروعیت ملی و بینالمللی طالبان چه موانع و چالشهایی وجود دارد و راهحل رهبران حکومت سرپرست در این زمینه چیست؟
موانعی از طرف افغانستان و مردم افغانستان و «امارات اسلامی افغانستان» وجود ندارد. شرایطی که باید یک حکومت در بعد بین المللی به رسمیت شناخته شود را ما داریم. ما جغرافیا، دستگاه حکومتی و نیروی معلوم داریم و اینها چیزیهایی است که هر حکومتی لازم دارد و «امارات اسلامی افغانستان» همه اینها را مهیا کرده است. البته بعضی از کشورها در این راستا مانع هستند. ما میبینیم کشورهایی هستند که در فضاهای بینالمللی مؤثر هستند و آنها به سازمان ملل متحد تسلط کامل دارند و با ما در جنگ هستند. ۲۰ سال با آنها در جنگ بودیم، آنها حسادت خود را هنوز به پایان نرساندند و مردم افغانستان هنوز هم در حالتی قرار دارند که باید انتقامگیری صورت بگیرد. در این حالت است که موانعی در خصوص پیشرفت سیاسی ما صورت میگیرد، وگرنه ما در سطح منطقه روابط خوب سیاسی داریم، همچنین با همسایگان خود روابط خوب سیاسی و دیپلماتیک داریم. روابط دیپلماتیک ما هر روز بهتر شده است. نزدیک به ۴۰ کشور در افغانستان نمایندگان سیاسی و فعالیت دیپلماتیک دارند. همچنین در همین ۴۰ کشور افغانستان نمایندگیهای دیپلماتیک خود را فعال ساخته است؛ ولی کشورهای غربی در این راستا مانع هستند و از طریق سازمان ملل مشکلاتی برای ما ایجاد میکنند. علت عمده این است که آنها در افغانستان شکست خورده اند و برای آنها آسان نیست که این شرایط را هضم کنند و به حالت نرمال و عادی دیپلماتیک برگردند.
فکر کنید مشروعیت دادن به طالبان به زودی اتفاق بیافتد و کشورهایی که با آنها روابط دیپلماتیک دارید، طالبان را به رسمیت بشناسند.
دولت رسمی در افغانستان شکل گرفته است. مردم افغانستان نظام ما را حمایت کرده و توسط مردم افغانستان این نظام شکل گرفته و با کشورهای نزدیک و کشورهای اسلامی و کشورهای همسایه خود روابط خوبی را احیا کردهایم. همین کافی است و مردم افغانستان متوقف نماندهاند، زندگی خود را در پیش گرفتهاند و تحت هر شرایطی که باشد پیش میبرند؛ ولی بهتر است که جامعه جهانی، سازمان ملل متحد و کشورهای غربی وضعیت افغانستان را به گونهای دقیق درک کنند. آنها بدانند که «امارات اسلامی افغانستان» دشمن آنها نیست و همچنان روابط خوب با آنها را میخواهد. افغانستان ظرفیتهای بسیار خوب تجاری، اقتصادی و سرمایهگذاری دارد و از این باید استفاده درست کرد. همچنین امنیت افغانستان هم برای منطقه و هم برای کشورهای دنیا مهم است. این امنیت توسط نیروهای امنیتی افغانستان شکل گرفته است و باید قدردانی شود و این کشور تنها گذاشته نشود. برهمین اساس مهم است که روابط دیپلماتیک احیا شود و از آن طرف هم انتظار میرود که جاده دوطرفه باشد و باید آنها هم سعی داشته باشند.
تحلیل رهبران طالبان و مقامات طالبان از این شرایط چگونه است؟ چند گام تا شناسایی رسمی فاصله دارید و چرا با گذشت سه سال این اتفاق رخ نداده است؟
از طرف ما مشکلی وجود ندارد. ما تمام تلاشهای خود را از کانالهای دیپلماتیک کردهایم. ما در نشستهای بینالمللی هم حضور پیدا کردهایم تا نشان دهیم که افغانستان تعامل خوب با کشورها میخواهد؛ ولی بازهم یادآوری میکنم که جاده یکطرفه نیست. آن طرف هم باید حرکتی، تعاملی و یا درکی داشته باشد.
تعریف شما از حکومت فراگیر، حقوق بشر و حقوق اقلیتها چیست؟
همه اینها مسائلی هستند که مربوط به مردم افغانستان میشوند و ما امروز حکومت فراگیر داریم. تمام دستگاههای حکومتی که از قبل وجود داشته ۸۰ درصد آن فعال است و مبارزه ما هم از یک ولایت و یک قوم نبوده است. تمام مردم افغانستان در مبارزه ما شریک بودند و امروز در حکومت هم شریک هستند. حتی در کابینه هم تمام اقوام افغانستان حضور دارند؛ پشتون، تاجیک، ازبک، ترکمن، بلوچ، هزاره و نورستانی. همه اقوام افغانستان در کابینه هستند، ولی این که بازهم تعریفهایی از بیرون به ما گفته میشود ما نمیدانیم هدف از آن چیست؟ از سوی دیگر این موضوع، مربوط به مسائل داخلی مردم افغانستان است. چیزی که به نفع ملت و مردم افغانستان است را ما درک میکنیم و تلاش میورزیم که روز به روز دامنه حکومتداری را توسعه دهیم و مؤثرتر عمل کنیم و با مردم خود ارتباط داشته باشیم.
یعنی شما مدعی هستید که امروز حکومت فراگیر در افغانستان وجود دارد؟
بدون شک. اگر حکومت فراگیر عبارت از این باشد که مردم افغانستان در آن خود را ببینند ما از همه اقوام در کابینه داریم؛ اما اگر به این معنا باشد که احزابی که در جریان ۴۰ سال گذشته ساخته شده بودند و باعث بدبختی افغانستان بودند، آنها در نظام باشند، ما این را به مصلحت مردم افغانستان نمیدانیم. از این نظر ما نمیخواهیم به آن سمت پیش برویم.
موضوع حقوق بشر هم موضوعی است که متاسفانه در دنیا از آن سوء استفاده میشود. حقوقی که براساس «اسلام و شریعت» است را ما به مردم خود دادهایم؛ ولی چیزی که در غرب حقوق بشر دانسته میشود و آن را برای افغانستان تعریف کنند، طبعاً مردم افغانستان با آن نمیتوانند همراه شوند. ما تفاوت فرهنگی داریم و مردم ما باورها و ارزشهای خاص خود را دارند و از این لحاظ نمیتوانیم تطابق کامل بدهیم.
در خصوص حقوق اقلیتها در افغانستان نظرتان چیست؟
در مورد اقلیتها هم میتوان گفت که افغانستان کشوری است که طبعاً اقلیتهای خود را دارد؛ ولی «امارات اسلامی افغانستان» به عنوان یک حکومت اسلامی ساخته شده است؛ نه برای یک قوم و دسته، نظام تمام مردم افغانستان است. حقوق تمام اقلیتها در این نظام محفوظ است. حقوقی را که شریعت و قوانین افغانستان برای آنها در نظر گرفته داده میشود و ما آن را رعایت میکنیم. همچنین امنیتشان و عزتشان را تامین میکنیم. آنها در نظام کار می کنند، در خدمت و بازسازی کشوری سهیم هستند و این کاملاً مشهود است.
ارزیابی شما از عملکرد سه ساله حکومت موقت چیست و این حکومت تا چه زمانی «موقت» باقی خواهد ماند؟
ما به سمت بهتر شدن شرایط در حال حرکت هستیم. «امارات اسلامی افغانستان» زمانی که حاکم شد، از چندین بعد، کارهای مؤثری را انجام داد. تامین امنیت در افغانستان کار آسان و سادهای نبود. نیمی از دنیا اینجا جنگیدهاند و امنیت را نتوانستند تامین کنند و ما به تنهایی کار کردیم. ساخت نیروهای امنیتی افغانستان به گونه مؤثر که هم از اراضی افغانستان دفاع بکنند، هم امنیت افغانستان را حفظ بکنند، هم تهدیدات را خنثی سازند کار آسانی نبود و ما با امکانات خود این کار را کردیم. تامین بودجه هر ساله حکومت که در گذشته ۷۰ الی ۸۰ درصد آن از سوی آمریکاییها تامین میشد، از امکانات داخلی است که ما ایجاد کردیم و کار بسیار بزرگی است. تحرک اقتصادی در افغانستان به وجود آمد، بازسازی و پروژههای بزرگ آغاز شد. از سوی دیگر به خاطر جلوگیری از بیکاری، برنامههای بسیار خاصی ایجاد شد که هنوز هم در حال توسعه هستند. همچنین در مقابل تهدیدات مبارزه صورت گرفت، تولید مواد مخدر منفی شد، تمامی کسانی که دچار اعتیاد به مواد مخدر بودند، جمع شدند و تحت معالجه قرار گرفتند. گداهایی که از فقر رنج میبردند جمع شدند، برای آنها حق الزحمه ماهانه تعیین شد. همچنین برخی از مردم افغانستان که با ظلم، غصب و مشکلات مواجه بودند، رهایی پیدا کردند و فسادی که در دستگاههای حکومتی و همچنین جامعه نهادینه شده بود، از بین رفت. این کارهای بسیار بزرگی است که «امارات اسلامی افغانستان» انجام داده و در حال پیشرفت است. ما امیدوار هستیم که سالهای آینده تمام این مسائلی که باقیمانده نیز حل شود.
اخباری از افغانستان میرسد که رهبران طالبان با هم اختلافاتی دارند و بعد از نشست دوحه سه شاهد جا به جاییهایی در کابینه بودیم. میخواهم راجع به این موضوع نظرتان را بدانم، آیا اختلافاتی وجود دارد و جا به جاییها در کابینه از این موضوع نشات میگیرد؟
خیر، «امارت اسلامی افغانستان» در چیزی که بسیار موفق است ایجاد اتحاد است. ما هم در مبارزه علیه اشغال و هم در حال حکومتداری توانستیم متحد باشیم. از این رو ما هیچ اختلافی را در عمل نمیبینیم. این که در اخبار مختلف مسائلی نشر میشود، در واقعیت چنین چیزی را حس نمیکنیم و دیده نمیشود. طبعاً ما «امیر» واحد و حکومت واحد داریم، «شریعت اسلامی» حرف اول و اساسی را در این کشور می زند، تمام مردم که به خاطر ساخت حکومت اسلامی مبارزه کرده بودند از آن حمایت میکنند و ما اختلافاتی نداریم.
البته جابه جا شدن یا تغییرات در کابینه یکی از کارهای بسیار عادی حکومتداری است. ممکن است شخصی در جای دیگری بهتر عمل کند و در ادارات حکومتی، افراد مهم نیستند، خدمات مهم است. مهم این است که چه کسی در چه سمتی بهتر میتواند خدمت کند. این جا به جاییها عادی است و در نتیجه اختلافات داخلی نیست و مطمئناً در داخل اتحاد وجود دارد.
چرا هیچ تصویری از رهبر طالبان وجود ندارد؟ چرا او همچنان به صورت مخفیانه زندگی میکند؟
«امارات اسلامی افغانستان»، «امیر» واحد دارد و «امیر» واحد در شرایط مختلف با مردم بازدید دارد، در جامعه حضور پیدا میکند و در نمازها ظاهر میشود و با مردم صحبت می کند، در اجتماعات بزرگ صحبت میکند و چندی قبل در وزارت داخله (کشور) در کابل در یک جلسه بسیار کلان (بزرگ) که تمام مسئولین ولایت ها حضور داشتند، صحبتها و توصیههایی را ارائه کرد. البته این که تصویر ایشان بیرون نیامده علتهای خاص خود را دارد؛ ولی به این معنا نیست که خودشان نیستند یا مخفیانه زندگی میکنند؛ بلکه در بین مردم خود هستند.
علت این عدم انتشار تصویر چه چیزی است؟
طبعاً به لحاظ اعتقادی با انتشار تصویر خود موافق نیستند، از لحاظ «شرعی» مناسب نمیداند و علت دیگری ندارد.
اولویتهای سیاست خارجی طالبان چیست؟ کشورهای همسایه، منطقه یا قدرتهای بزرگ جهانی است؟
در سیاست خارجی چهار اولویت داریم. اول از همه، کشورهای همسایه ما مهم هستند که ما با آنها هممرز هستیم، منافع مشترک، فرهنگ تقریباً نزدیک و دین و باورهای نزدیک داریم. همچنین موضوعات مشترک اقتصادی داریم. دوم کشورهای منطقه برای ما مهم هستند که در سطح منطقه ما نیاز به ثبات و ارتقای اقتصادی داریم و افغانستان میتواند به عنوان پل ارتباطی بین کشورهای منطقه نقش مهمی ایفا کند. سوم ما با کشورهای اسلامی نیاز به اخوت و برادری داریم، کشورهای اسلامی همه باهم برادر هستند، منافع، باورها و اقتصاد مشترک دارند. ما توانستیم روابط خوب دیپلماتیک باهم داشته باشیم. در رده چهارم، ما میخواهیم با تمام کشورهای دور و نزدیک و حتی غرب روابط خوب داشته باشیم که در روابط با بعضی آنها با چالش روبهرو هستیم.
دو موضوع هست که جامعه جهانی خیلی در مورد طالبان مطرح می کند، یکی موضوع زنان و دیگری امنیت است. طالبانی که مطرح شد در دور جدید نگاه و رویکرد جدیدی دارد از بعد امنیتی و زنان چه تفاوتی با طالبان اول دارد؟
اول باید بگویم که موضوع امنیتی به طور واضح میبینیم، در دور اول «امارات اسلامی افغانستان» ما بخشی از کشور را نتوانسته بودیم تحت کنترل داشته باشیم. همچنین جنگ را هم نتوانستیم در تمام کشور از بین ببریم؛ چون بعضی از مخالفین وجود داشتند و جنگ ادامه داشت و بعد اشغال آمریکاییها صورت گرفت. یعنی ما در حال کار بودیم؛ ولی به مشکل دیگری برخوردیم؛ اما این بار «امارات اسلامی افغانستان» کاملاً توانست در روز اول کنترل کامل داشته باشد و آن را حفظ بکند و مستحکم بسازد. این یک تفاوت بسیار بارز و واضح است.
دوم در مورد خواهرهای ما هم باید بگویم که در عرصههای محدودی ما هنوز مشکلات داریم و در حال رسیدگی به این مشکلات هستیم که از میان برداشته شود؛ مانند عرصه تعلیم (آموزش) یا کار خواهران؛ ولی در عرصههای بسیار کلان برای خواهران، زمینه کاری فراهم شده است. در اداره پلیس، اعطای پاسپورت، طبابت (پزشکی)، تحصیلات و در تعلیم و تربیت و همچنین در بخشهای دیگر به خصوص در بخش تجارت خواهرهای ما در این سه سال بسیار پیشرفت کردهاند. یعنی حدوداً ۱۵۰ هزار خانم وارد عرصه تجارت شدهاند و ما برای آنها زمینهسازی کردیم. از طرف وزارت کار و امور اجتماعی بیشترین آمار مجوز کار به خانمها داده شده که آنها فعالیت داشته باشند. به مرور این دامنه وسیع میشود؛ ولی نیاز به وقت و قوانین است. ما باید قوانین را نهایی کنیم و همچنین شرایط بهتری را فراهم کنیم. هدف عمده این است که اگر خواهرهای ما کار میکنند باید عزتشان حفظ شود و «شریعت اسلامی» را رعایت کنند. این اولویت مردم افغانستان است و اهمیت خاصی دارد.
همانطور که اشاره کردید که قوانین باید تغییر بکند، یعنی ما باید منتظر تنظیم یک قانون اساسی در افغانستان باشیم یا خیر؟
طبعاً ما نیاز داریم که قانون داشته باشیم و در دست انجام شدن است. میتوانیم به زودی قوانینمان را اعلام کنیم و برای همه عرصهها قوانین تنظیم شده که مطابق با «شریعت اسلامی» باشد و این را ما مشاهده بکنیم.
یعنی قانون اساسی در حال نوشته شدن است؟
انشاءالله کار جریان دارد.