به گزارش ایراف، اوراسیا تایمز در مقالهای که به تازگی به قلم رشید صدیقی منتشر کرده میگوید؛ هنگامی که طالبان کابل را در اوت 2021 تصرف کردند، آنها به دنبال ارائه تصویری اصلاح شده بودند و قول دادند با تروریسم مبارزه کنند.
با این حال، واقعیتهای زمینی تصویر کاملا متفاوتی را ترسیم میکنند.
گزارشهای مربوط به احیای فعالیتهای شبهنظامی، اعتبار طالبان را از بین برده است. این فرسایش اعتماد، چشمانداز امنیتی را در سراسر جنوب آسیا تغییر میدهد.
این مقاله میگوید که نخستین تاثیر این وضعیت بر خود افغانستان است. بحران انسانی عمیقتر شده و میلیونها نفر با ناامنی غذایی حاد و دسترسی محدود به خدمات اولیه مواجه هستند.
شکست طالبان در ایجاد یک چارچوب حکومتی عملکردی، خلاء قدرتی را ایجاد کرده است که توسط گروههای افراطی مانند داعش خراسان مورد سوء استفاده قرار میگیرد.
چنانچه که این گروه کارزار ترور خود را تشدید کرده است و اقلیتها و غیرنظامیان را هدف قرار داده و باعث بی ثباتی بیشتر کشور شده است.
در بخش دیگری از این مقاله بر تاثیر عدم تعهدات طالبان بر پاکستان میگوید.
صدیقی مینویسد که برای پاکستان، عواقب آن شدید است. مرز 2هزار و 670 کیلومتری مورد اختلاف با افغانستان به مجرای افزایش فعالیتهای شبهنظامیان تبدیل شده است. با وجود تضمینهای طالبان مبنی بر اینکه خاک افغانستان به عنوان سکوی پرتاب برای حملات علیه همسایگانش استفاده نخواهد شد، پاکستان شاهد افزایش تروریسم فرامرزی بوده است.
تحریک طالبان پاکستان (TTP) که از پیروزی طالبان جسور شده است، شورش خود را تشدید کرده و حملات مرگباری را علیه نیروهای امنیتی پاکستان و غیرنظامیان به راه انداخته است.
در چنین شرایطی وخامت اوضاع امنیتی اسلام آباد را بر آن داشته است تا مرزهای غربی خود را مستحکم کند و نیروهای بیشتری را مستقر کند و حصار مرزی بسازد. با این حال، این اقدامات برای جلوگیری از موج خشونت کافی نبود. احیای تحریک طالبان پاکستان دستگاه امنیت داخلی پاکستان را تحت فشار قرار داده و منابع را از سایر مناطق حساس منحرف کرده و بی ثباتی داخلی را تشدید کرده است.
مقاله در ادامه میافزاید که از نظر اقتصادی نیز وضعیت به همان اندازه وخیم است. هجوم پناهندگان افغان که از حکومت طالبان فرار میکنند، فشار زیادی را بر اقتصاد پاکستان وارد کرده است.
با افزایش تورم و فضای سیاسی شکننده، بار اضافی میزبانی از میلیونها پناهنده پاکستان را به لبه پرتگاه میکشاند. این فشار بشردوستانه با واکنش ضعیف جامعه بینالمللی به بحران پناهجویان تشدید میشود و پاکستان این مساله را تا حد زیادی به تنهایی بر عهده میگیرد.
علاوه بر این، تعهدات نادیده گرفته شده طالبان، روابط دیپلماتیک پاکستان را متشنج کرده است. اسلام آباد که نقش اساسی در تسهیل گفتگوهای صلح بین طالبان و ایالات متحده داشت، اکنون خود را در موقعیتی نامطمئن میبیند.
ناامیدی جامعه بینالمللی از طالبان به بررسی بیشتر سیاستهای پاکستان و حمایت ادعایی پاکستان از گروههای شبهنظامی تبدیل شده است. این بررسی، تلاشهای اسلامآباد برای تأمین کمکهای خارجی و سرمایهگذاری بسیار مورد نیاز را پیچیده میکند.
نویسنده در ادامه با اشاره به پیامدهای فرامنطقهای عدم پایبندی طالبان به تعهداتش مینویسد. چنانچه که آمده، پیامدهای منطقهای فراتر از پاکستان است.
کشورهای آسیای مرکزی که از قبل نسبت به بازگشت طالبان به قدرت محتاط هستند، با تأثیرات سرریز بیثباتی افغانستان دست و پنجه نرم میکنند.
ظهور مجدد گروههای شبهنظامی تهدیدی مستقیم برای امنیت آنها به شمار میرود و این کشورها را وادار میکند تا آمادگی نظامی خود را افزایش دهند و به دنبال همکاری نزدیک تر با شرکای بین المللی باشند.
ایران هم که مرز طولانی با افغانستان دارد، با نگرانیهای امنیتی شدیدی نیز مواجه است. موضع تندروانه طالبان در برابر اقلیتهای قومی و مذهبی، از جمله جامعه هزاره، منجر به تنش با تهران شده است.
واکنش ایران محتاطانه بوده و تعامل دیپلماتیک با طالبان را متعادل کرده و در عین حال امنیت مرزی خود را برای جلوگیری از گسترش بیثباتی تقویت میکند.
در نهایت در این تحلیل آمده است که واکنش جهانی به وعدههای شکسته شده طالبان پراکنده و تا حد زیادی بی اثر بوده است.
در حالی که تحریمها و فشارهای دیپلماتیک به کار گرفته شده است، این اقدامات کمک چندانی به تغییر مسیر طالبان نکرده است. یک استراتژی بینالمللی منسجم، ترکیبی از تعامل دیپلماتیک با حمایت هدفمند از کشورهای آسیب دیده، برای کاهش اثرات نامطلوب بر امنیت منطقه ضروری است.
در حالی که افغانستان در آستانه هرج و مرج بیشتر قرار دارد پاکستان و همسایگانش سنگینترین بار را بر دوش میشند. جامعه بینالملل باید با فوریت و مصمم برای رسیدگی به این بحران رو به رشد اقدام کند تا مبادا منطقه در آشفتگی عمیقتری فرو رود.