به گزارش ایراف؛ اولین نشست علمی- تخصصی “مقایسه طالبان اول و دوم در برخورد با پدیدههای داخلی-بینالمللی” به همت موسسه هماندیشی جهانی راه برتر (کادراس) عصر روز دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳، در خانه اندیشهورزان تهران و با حضور دانشگاهیان ایران و افغانستان برگزار شد.
در این نشست، دکتر محسن روحیصفت، دیپلمات سابق ایران در افغانستان، دکتر نوذر شفیعی، دانشیار گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران، دکتر سمیه مروتی، پژوهشگر حوزه افغانستان و پاکستان و دکتر محمدتقی جهانبخش، پژوهشگران ارشد مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه هر کدام در دو نوبت پانزده دقیقهای به تحلیل و بررسی موضوع نشست پرداختند.
طالبان تغییری نکرده است
محسن روحیصفت در نوبت اول سخنرانی خود، سلطنت، قومیت و اسلام را سه پایه مشروعیت حکومتها در افغانستان تا پیش از کودتای سردار محمدداوود خان دانست که کودتای۲۶ تیر (۱۳۵۲ش) داوودخان سرآغاز تحولات پر فراز و نشیب افغانستان معاصر تا کنون میباشد. چرا که تا پیش از این کودتا، افغانستان رویکرد میانهروی را در روابط بینالملل در پیش داشته است که با آمدن داوودخان و همچنین با مطرح شدن بحث پشتونستان از سوی او، تحولات افغانستان از حالت ثبات و امنیت خارج شد.
این دیپلمات سابق ایرانی در افغانستان در نوبت دوم ارائه خود، اشاره کرد که طالبان به دنبال تداوم سیطره تاریخی یک قوم بر سایر اقوام در افغانستان است و درباره جایگاه سایر اقلیتها از نگاه طالبان اظهار داشت: “اقلیتها میتوانند در صورتی در افغانستان زندگی بکنند که مطیع ما باشند” و درباره خاستگاه اندیشهای طالبان افزود: “طالبان همان مکتب دیوبندی است که میخواهد یک تفکر روستایی جنوبی را بر تمام افغانستان مسلط و حاکم کنند.”
روحیصفت بر این نظر است که میان طالبان اول و دوم هیچ تفاوتی نیست و طالبان تغییری نکرده است.
او همچنین درباره سیاستخارجی طالبان افزود: “طالبان سیاستخارجی ندارند، بلکه روابط خارجی دارند.”
تغییر در رفتار طالبان ناشی از تغییر در افکار است
نوذر شفیعی، در دور نخست صحبتهای خود، با تاکید و تمرکز بر تغییر طالبان، به تحلیل و بررسی ریشهها و زمینههای شکلگیری این گروه پرداخت.
شفیعی با تشریح وضعیت ناامنی و بیثباتی افغانستان در برهه جنگهای داخلی مجاهدین، پیش از ظهور طالبان در میانه دهه هفتاد هجری خورشیدی افزود: “اینکه طالبان حکومت فراگیر را نمیپذیرد به این خاطر است که احزاب را مسبب اصلی و عامل بحرانهای افغانستان میداند.”
این استاد مطالعات منطقهای دانشگاه تهران، در ادامه رفتارشناسی طالبان را منطبق بر شرایط و تحولات دانست و افزود: “رفتار طالبان مطابق با شرایط و شاخصهای مناسب مواجه با بحرانها تنظیم میشود و پیش میرود. از همینروی پاسخهای طالبان به مسائل جاریاش نیز متفاوت است”.
شفیعی در نوبت دوم صحبتهای خود، موارد مختلف از تفاوت عمل طالبان اول و دوم را ناشی از تغییر این گروه دانست و افزود: “تغییر در رفتار طالبان ناشی از تغییر در افکار است.”
شفیعی همچنین با توصیف تغيير به فرایندی تدریجی و زمانبر، شرایط امروز طالبان را با سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران قابل مقایسه و دارای وجوه مقایسه دانست.
مواد مخدر برای طالبان تنها یک ابزار اقتصادی نیست
سمیه مروتی، مترجم کتاب “بازگشت طالبان”، با تشریح نظرات “حسن عباس” در این کتاب از سه طالبان سخن گفت: “طالبان اول مربوط به پیش از سقوط از قدرت، طالبان دوم شامل بازه زمانی ۲۰۰۱-۲۰۱۸ و طالبان سوم نیز مربوط به بعد از برهه مذاکره با آمریکا و قدرتگیری مجدد میشود.”
مروتی به موضوع تغییر یا عدمتغییر طالبان اول و دوم از زاویه دیگری ورود کرد و افزود: “افغانستان امروز هم همان افغانستان آن روز نیست و شرایط داخلی و خارجی افغانستان سال ۲۰۲۱م بسیار متفاوت از افغانستان تحت سیطره دوره اول طالبان است.”
مروتی همچنین موضوع مواد مخدر را برای طالبان، امری فراتر از یک ابزار اقتصادی دانست و اظهار داشت: “مواد مخدر برای طالبان تنها یک ابزار اقتصادی نیست، بلکه از این موضوع برای پیشبرد اهداف، تسرّی سیاستها و همچنین به عنوان ابزاری برای تهدید جامعه اروپایی و جهانی استفاده میکند.”
این پژوهشگر ایرانی حوزه افغانستان و پاکستان، روابط خارجی طالبان را دارای عقلانیت توصیف نمود و افزود: “طالبان روابط یکسانی با سایرین ندارد، برای مثال طالبان همان چیزی را که با ایران مطرح میکند و از ایران میخواهد، همانها را با پاکستان مطرح نمیکند و نمیخواهد و پشت این مساله عقلانیتی نهفته است.”
ایدئولوژی از نگاه طالبان غیرقابل تغییر است
محمدتقی جهانبخش، طالبان را گروهی ایدئولوژیکی میداند و از نظر او، ایدئولوژی غیرقابل تغییر است و از همینروی مخالف نگاه تغییر طالبان است.
این پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه در تهران، رفتارهای متفاوت سه سال اخیر طالبان را نیز به معنای تغییرات ماهوی و معنادار در بنیانهای ایدئولوژیک این گروه نمیداند، بلکه آن را یک بستهبندی جدید تقلیلیافته در این گروه میداند که در دور دوم با رسانهها آشتی کرده و بلکه از رسانهها، استفادههای ابزاری خود را هم میکنند یا به ادبیات بینالمللی نزدیکتر شدهاند.
جهانبخش دوگانه طالبان کابل-قندهار را نیز از فنون حکومتداری نوین طالبان در راستای توجیه و مواجه شدن با مسائل چالشزای داخلیاش همچون موضوع تحصیل دختران دانست که از این دوگانه به عنوان یک وسیله و برای فرار از مسولیتها بهره میجوید.