به گزارش ایراف، در مقاله جدید رسانه تایمز آسیای مرکزی آمده است که هیاهوهای پیرامون نشست اخیر شورای سران کشورها سازمان همکاری شانگهای در آستانه فروکش کرد و جامعه کارشناسان پیشنهادات متفاوتی را ارائه کردند که برخی از کارشناسان خوشبین و برخی دیگر محتاط بودند. با این حال، عده کمی فکر کردهاند که این نشست چه چیز جدیدی در مورد افغانستان ارائه میدهد. به طور کلی، نقش سازمان همکاری شانگهای (SCO) در حل مسائل سیاسی پیرامون افغانستان رنج کشیده و بازسازی اقتصاد آن چیست؟
علیرغم رویکرد قبلی سازمان همکاری شانگهای به امور افغانستان، موضوع افغانستان تحت حاکمیت طالبان برای اولین بار در بالاترین سطح سازمان همکاری شانگهای در آستانه مطرح شد که این امیدواری را ایجاد میکند که این سازمان نقش خود را گسترش دهد. در اظهارات خود، تقریباً همه سران کشورهای سازمان همکاری شانگهای اساساً به افغانستان اشاره کردند و نیاز به صلح، ثبات و امنیت را بیان کردند و در عین حال بر این واقعیت تأکید کردند که افغانستان بخشی جدایی ناپذیر از آسیای مرکزی است.
این مقاله مینویسد که این سازمان ایجاد دولت فراگیر در افغانستان را راه حل صلح در این کشور میداند. در واقع در بیانیه پایانی اجلاس آستانه از افغانستان یاد شد و کشورهای عضو «تعهد خود را برای دفاع از افغانستان به عنوان یک کشور مستقل، بیطرف و صلحآمیز عاری از تروریسم، جنگ، و مواد مخدر تأیید کردند» و آمادگی خود را برای حمایت از تلاشهای جامعه بینالمللی برای تسهیل صلح و توسعه در آن کشور اعلام کردند. در عین حال، پیام روشنی برای طالبان وجود داشت که «تشکیل یک دولت فراگیر با مشارکت نمایندگانی از همه گروههای قومی و سیاسی جامعه افغانستان تنها راه دستیابی به صلح و ثبات پایدار در آن کشور است.»
در ادامه این مطلب آمده است که این اظهارات نشان دهنده یک گام نسبتا بزرگ است، با توجه به اینکه قبلاً سازمان همکاری شانگهای نتوانسته بود در مورد افغانستان اجماع پیدا کند و سازوکارهای خود را برای تعامل با کابل ایجاد کند.
ایجاد گروه تماس سازمان همکاری شانگهای-افغانستان در سال 2005 بیشتر واکنشی خودجوش به عملیات آزادی پایدار ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده در پی حمله تروریستی 11 سپتامبر بود. سازمان همکاری شانگهای میگوید که این گروه تماس به دلیل “نگرانی کشورهای سازمان همکاری شانگهای در مورد پیشرفت منفی اوضاع در افغانستان و قصد سازمان همکاری شانگهای برای ایجاد یک گفتگوی مشورتی خاص با کابل” ایجاد شده است. در حالی که گروه تماس شامل نمایندگان دائمی اعضا در سازمان همکاری شانگهای بود، تنها چند رویداد تا به حال برگزار شد.
در واقع، علاقه به گروه تماس فقط از طرف افغانها آشکار بود که به دنبال کمک سازمان همکاری شانگهای در بازسازی اقتصاد افغانستان و مشارکت سازمان همکاری شانگهای در اجرای پروژههای مختلف زیرساختی انرژی و حمل و نقل و ایجاد شرایط مساعد برای دسترسی کالاهای افغانی به بازارهای افغانستان بود.
با این حال، هیچ یک از اینها محقق نشد. کشورهای سازمان همکاری شانگهای ترجیح دادند، همانطور که هنوز هم انجام میدهند، روابط با افغانستان را به صورت دوجانبه انجام دهند و از تلاشهای دبیرخانه سازمان همکاری شانگهای برای تشدید کار گروه تماس حمایت نکردند. در سال 2010، ازبکستان مستقیماً علاقه خود را برای ایجاد روابط با افغانستان منحصراً بر مبنای دوجانبه نشان داد و اعلام کرد که دیگر در گروه تماس شرکت نخواهد کرد.
در ژوئن 2012، درخواست افغانستان برای وضعیت ناظر سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شد. با این حال، این گام بیشتر نمادین بود و نتوانست توسعه روابط سازمان همکاری شانگهای-افغانستان را آغاز کند. در جولای 2021، یک ماه قبل از سقوط رژیم در کابل، نشست گروه تماس در دوشنبه بین وزرای امور خارجه کشورهای سازمان همکاری شانگهای و همتایان افغان آنها برگزار شد که بیانیهای مشترک تصویب شد.
گروه تماس همچنان بر روی کاغذ وجود دارد، اما عدم اطمینان در مورد وضعیت آن حاکم است، همانطور که در نشست آستانه نشان داده شد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و شوکت میرضیایف، رئیس جمهور ازبکستان به لزوم راهاندازی مجدد گروه تماس اشاره کردند، در حالی که امامعلی رحمان، رییس جمهور تاجیکستان اظهار داشت که هیچ مبنای قانونی برای گروه تماس وجود ندارد و پیشنهاد راه اندازی یک بحث تخصصی گسترده در مورد مسائل افغانستان در قالب کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای ارائه شده است.
در شرایطی که ابتکارات سازمان ملل متحد در مورد افغانستان متوقف شده و نفوذ فزاینده سازمان همکاری شانگهای در امور جهانی بیشتر از گذشته شده است، این سازمان میتواند موضع محکمتری در گفتمان بین المللی در مورد افغانستان اتخاذ کند.
کشورهای سازمان همکاری شانگهای بیش از 35 میلیون کیلومتر مربع، 65 درصد از قلمرو اوراسیا را پوشش می دهند، و جمعیتی بالغ بر 3.5 میلیارد نفر، تقریباً نیمی از کره زمین، حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهان و بیش از 15 درصد از کل جهان را تشکیل میدهند.
تجارت
در بخش دیگری از این مقاله با بیان وضعیت اقتصادی این سازمان به نوع تاثیرگذاری آن در رابطه با افغانستان پرداخته شده است.
در این رابطه آمده است که همانطور که قاسم جومارت توکایف، رئیس جمهور قزاقستان در اجلاس آستانه بیان کرد، انتظار میرود، تحولی بالقوه در سازمان همکاری شانگهای ایجاد شود : «در زمینه تغییرات سریع جهانی، ما با وظیفه فوری بهبود بیشتر فعالیتهای سازمان همکاری شانگهای روبرو هستیم. روند مستمر گسترش سازمان فرصتهای جدیدی را میگشاید و به توسعه آن انگیزه میبخشد. در واقع، قزاقستان که در حال حاضر ریاست سازمان را بر عهده دارد، «پیشنهادهای متعادلی را برای تبدیل سازمان به یک مکانیسم همکاری چندجانبه مؤثرتر» به ویژه تقویت دبیرخانه سازمان همکاری شانگهای و دبیرکل ارائه کرده است.
به طور عینی، در عصر آشفتگی، تغییر و تحولات کنونی، زمانی که بحران اعتماد جهانی باعث درگیریها و تقابلهای ژئوپلیتیکی میشود، سازمان همکاری شانگهای باید واقعیت منطقهای جدیدی را بپروراند که رویکردهای بلوکی و تقابلی برای حل مشکلات بین المللی را که مستقیماً کل کل را تحت تأثیر قرار میدهد، کنار بگذارد. سیستم امنیت قارهای و جهانی هیچ یک از کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای علاقهای به ایجاد بیثباتی دیگر در افغانستان ندارند.
ماموریت این کشورکه از لحاظ تاریخی یک حائل ژئوپلیتیکی و مکانی برای جنگهای نیابتی است، باید مورد بازنگری قرار گیرد و افغانستان باید به عنوان رابطی در فضای سازمان همکاری شانگهای بین آسیای مرکزی و جنوب آسیا و همچنین بین شمال و جنوب اوراسیا عمل کند.
مقاله سپس میافزاید در عین حال، منافع ملی همه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای با وضعیت افغانستان ارتباط تنگاتنگی دارد که باید این موضوع را در دستور کار سازمان قرار دهد. تمامی کشورهای علاقمند به پروژههای بزرگ اقتصادی آینده در افغانستان عضو سازمان همکاری شانگهای هستند. این پروژهها شامل راهآهن، کریدور حمل و نقل شمال-جنوب و شاخههای آسیای مرکزی جاده ابریشم جدید – که بخشی از مفهوم مشارکت بندرهای استراتژیک و مراکز لجستیکی هستند که در سازمان همکاری شانگهای در حال توسعه هستند.
علاوه بر این، کشورهای سازمان همکاری شانگهای دارای منافع اقتصادی مستقیم در پروژههای دیگر مانند خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (TAPI)، پروژه برق آسیای مرکزی-آسیای جنوبی (CASA-1000) و استخراج معادن در افغانستان هستند.
افغانستان امروز، پس از خروج نیروهای ائتلاف غربی، فرصتهای بیشتری را برای ارتقای منافع اعضای خود در کشور به سازمان همکاری شانگهای ارائه میدهد. اما چه چیزی سازمان همکاری شانگهای را از اتخاذ موضع محکمتر در قبال افغانستان باز میدارد؟ یکی از عوامل آشکار نیاز به تغییر خود سازمان است، همانطور که رئیس جمهور قزاقستان بیان کرد.
در نهایت این یادداشت به این نتیجه میرسد که هدف جدید سازمان همکاری شانگهای در افغانستان میتواند ترکیب و هماهنگی تلاش های کشورهای عضو آن در زمینه تجارت، اقتصادی و نیز مسائل سیاسی باشد.
سازمان همکاری شانگهای میتواند به عنوان یک عامل روند سیاسی در مورد افغانستان به عنوان بخشی از یک ماموریت گستردهتر برای رویارویی با برخی از چالش برانگیزترین موضوعات روابط بینالمللی، با گسترش حقوق و مسئولیتهای سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک سازمان بینالمللی عمل کند. این دقیقاً همان چیزی است که آستانه در سر دارد.
در این رابطه مطالعه گروه تماس شانگهای_افغانستان ادامه چند صدایی در رابطه با افغانستان پیشنهاد می شود.