افغانستان تحت اداره طالبان در جریان سه سال گذشته سیری از تنشها را با پاکستان تجربه کرده است. این تنشها گاهی سیر نزولی و گاهی روندی تصاعدی داشته است که اخیراً نیز پس از اظهارنظرهای خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان مبنی بر حمله ارتش پاکستان به پناهگاه های فرامرزی تحریک طالبان پاکستانی در خاک افغانستان بالا گرفته است. چنانچه مقامات طالبان در اظهارنظرهای مختلف به این سخنان واکنش نشان داد. در چنین شرایطی این پرسش خلق می شود که آیا این حمله رخ خواهد داد؟ در صورت وقوع آن پیامدهای این حمله چه خواهد بود.
ویدا یاقوتی، دبیر گروه افپاک مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه و کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان در گفتوگوی اختصاصی ایراف به پرسشهایی درباره پیامدهای ناشی از آن پاسخ داده است.
در ادامه متن کامل این گفتگو آمده است:
خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان در اظهارات اخیر خود از حمله به پناهگاههای فرامرزی تیتیپی در خاک افغانستان تحت عنوان عملیات «عزم استحکام» خبر داده است. به نظر شما آیا پاکستان چنین عملیاتی را انجام میدهد. در صورت این اتفاق پیامدهای سیاسی امنیتی آن بر روابط دو جانبه چگونه خواهد بود؟
اگر پاکستان واقعاً تصمیم به انجام عملیاتی علیه پناهگاههای فرامرزی تحریک طالبان پاکستان (TTP) در خاک افغانستان بگیرد، این اقدام میتواند پیامدهای مهمی برای روابط دو جانبه بین پاکستان و افغانستان به همراه داشته باشد. نخستین پیامد، پیامدهای سیاسی است. تنشهای دیپلماتیک نخستین پیامد سیاسی خواهد بود که در نتیجه این حمله خود را نشان میدهد. چنانچه افغانستان ممکن است این حمله را به عنوان نقض حاکمیت ملی خود تلقی کند که میتواند به تنشهای دیپلماتیک شدید منجر شود.
همچنین فشار بینالمللی دیگر، پیامد سیاسی این رویداد خواهد بود، جامعه بینالمللی ممکن است با نگرانی به این اقدام نگاه کند و فشارهایی برای کاهش تنشها و حل مسائل از طریق مذاکرات دیپلماتیک اعمال کند.
علاوه بر پیامدهای سیاسی، در صورت وقوع درگیری ما شاهد پیامدهای امنیتی مانند افزایش خشونتها خواهیم بود. این عملیات ممکن است به واکنشهای خشونتآمیز از سوی گروههای مسلح در افغانستان منجر شود و امنیت مرزی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
در نهایت، نتیجه چنین عملیاتی بستگی به واکنش دولت افغانستان، جامعه بینالمللی و نیز خود گروههای مسلح دارد.
در پی اظهارنظر خواجه آصف، بسیاری از احزاب سیاسی پاکستانی مخالفت خود را با این اظهارنظرها نشان دادند و انجام آن را به معنای بیثباتی منطقه و جنگ عنوان کردند. باتوجه به این امر، این دست اقدامات چه تاثیری بر معادلات منطقهای میگذارد؟ آیا جنگ در سطح منطقه رخ خواهد داد؟
اظهارنظرهای جنجالی از سوی مقامات بلندپایه میتواند، تاثیرات گستردهای بر معادلات منطقهای داشته باشد. در مورد خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، واکنش احزاب سیاسی داخلی نشان از تنشهای داخلی دارد، اما اهمیت این اظهارنظرها به سطح بینالمللی نیز قابل توجه است.
تاثیرات احتمالی چنین اظهارنظرهایی بر معادلات منطقهای عبارتند:
افزایش تنشهای سیاسی و نظامی؛ این نوع اظهارنظرها میتواند به افزایش تنشها میان کشورهای منطقه منجر شود و احتمال درگیریهای نظامی را افزایش دهد.
بیثباتی اقتصادی؛ افزایش تنشها و احتمال درگیری میتواند بر اقتصاد منطقه تاثیر منفی بگذارد، سرمایهگذاریها را کاهش دهد و منجر به فرار سرمایه شود.
تشدید رقابتهای تسلیحاتی: کشورهای منطقه ممکن است برای مقابله با تهدیدات احتمالی، به افزایش هزینههای نظامی و تسلیحاتی روی آورند.
تاثیرات انسانی و اجتماعی؛ جنگ و درگیری میتواند منجر به تلفات انسانی و آوارگی گسترده مردم شود و بحرانهای انسانی را تشدید کند.
واکنشهای بینالمللی؛ جامعه بینالمللی نیز به این تحولات واکنش نشان خواهد داد و ممکن است تحریمها، مذاکرات دیپلماتیک و فشارهای بینالمللی را برای جلوگیری از جنگ و بیثباتی بیشتر اعمال کند.
اما اینکه آیا این اقدامات به جنگ منجر خواهد شد یا خیر، بستگی به واکنشها و تصمیمگیریهای بعدی دارد. اگر مذاکرات دیپلماتیک و تلاشهای بینالمللی برای کاهش تنشها موفقیتآمیز باشد، احتمال وقوع جنگ کاهش مییابد. در غیر این صورت، خطر درگیریهای نظامی افزایش مییابد.
به طور کلی، این نوع اظهارنظرها نیازمند مدیریت هوشمندانه و دیپلماسی فعال برای جلوگیری از بیثباتی و جنگ در منطقه هستند.
آیا دولت پاکستان اکنون جنگ را تنها راه حل برای حل مساله تیتیپی میدانند؟
این اظهارات نشاندهنده نگرانی شدید پاکستان از فعالیتهای تیتیپی و تهدیدات امنیتی ناشی از آن است. با این حال، در سیاستها و مواضع پاکستان در قبال TTP، جنگ تنها راهحل مطرح نشده است. پاکستان به طور مداوم تاکید بر استفاده از دیپلماسی و همکاریهای منطقهای با افغانستان و دیگر کشورهای همسایه برای مقابله با تهدیدات امنیتی نیز داشته است. پاکستان بارها تلاش کرده از طریق مذاکرات و گفتگوهای سیاسی، مشکلات خود با گروههای شبهنظامی را حل کند.
به طور کلی، هرچند عملیات نظامی بخشی از استراتژی پاکستان برای مقابله با تهدیدات امنیتی تیتیپی است، اما این کشور به دنبال راهحلهای جامعتری نیز هست که شامل همکاریهای بینالمللی، اقدامات دیپلماتیک، و توسعه اقتصادی و اجتماعی برای کاهش جذب افراد به گروههای شبهنظامی میشود.
پس از بازگشت طالبان به قدرت، انتظار می رفت که روابط بین اسلام آباد و کابل در بهترین سطح خود قرار بگیرد، اما برخلاف این انتظارات روابط دو کشور همواره با تنشهای فزاینده مواجه شده است. مهمترین علت این تنش ها چه بوده است؟
پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در آگوست ۲۰۲۱، انتظار میرفت که روابط بین اسلامآباد و کابل بهبود یابد، اما بر خلاف این انتظارات، روابط دو کشور با تنشهای فزایندهای مواجه شده است. مهمترین علتهای این تنشها عبارتند از:
تحریک طالبان پاکستان (TTP)یکی از عوامل اصلی تنشها، حضور و فعالیت تحریک طالبان پاکستان (TTP) در افغانستان است. پاکستان همواره از طالبان افغانستان خواسته تا علیه TTP اقدام کند، اما طالبان افغانستان تا حد زیادی از این کار خودداری کردهاند.
مسائل مرزی؛ خط دیورند که مرز بین افغانستان و پاکستان را مشخص میکند، همواره یکی از موضوعات مورد مناقشه بین دو کشور بوده است. پاکستان این خط را به عنوان مرز بینالمللی میشناسد، اما افغانستان این خط را به رسمیت نمیشناسد. این مسئله منجر به برخوردهای مرزی و تنشهای امنیتی شده است.
پناهندگان افغان؛ پاکستان میزبان میلیونها پناهنده افغان است و وضعیت این پناهندگان و نحوه برخورد با آنها یکی از موضوعات حساس بین دو کشور است. بازگشت یا اخراج پناهندگان افغان به افغانستان نیز باعث تنشهایی بین دو کشور شده است.
نفوذ هند در افغانستان؛ پاکستان از نفوذ هند در افغانستان نگران است و معتقد است که هند از طریق افغانستان تلاش میکند تا پاکستان را بیثبات کند. این نگرانیها باعث افزایش تنشها بین اسلامآباد و کابل شده است.
مسائل اقتصادی و تجاری؛ تجارت بین افغانستان و پاکستان نیز با چالشهایی مواجه شده است. بسته شدن مرزها و محدودیتهای تجاری منجر به افزایش تنشها بین دو کشور شده است.
امنیت و تروریسم؛ هر دو کشور یکدیگر را متهم به حمایت از گروههای تروریستی میکنند. این اتهامات و ضد اتهامات به تنشهای موجود بین دو کشور دامن زده است. لذا، این عوامل و دلایل دیگری که ممکن است وجود داشته باشد، منجر به تداوم و افزایش تنشها بین پاکستان و افغانستان شده است.
تحریک طالبان پاکستانی را شاید بتوان مهمترین علت اختلاف اسلام آباد و کابل دانست. دولت پاکستان علیرغم تلاشهایی برای متقاعد کردن کابل برای همکاری در مهار تیتیپی با در بسته مواجه شده است. چرا طالبان به پاکستان متحد دیرینه خود در این مساله کمک نمی کند؟ آیا این گروه ابزاری فشاری برای طالبان در برابر پاکستان است؟
تحریک طالبان پاکستانی در واقع یکی از عوامل اصلی اختلافات بین اسلام آباد و کابل است، بارها شاهد بودیم دولت پاکستان تلاشهایی برای متقاعد کردن حکومت افغانستان برای همکاری در مقابله با گروههای تروریستی پاکستانی، به ویژه تحریک طالبان، انجام داده است. اما تمایل چندانی از سوی افغانستان برای حل این مشکل دیده نشده است
این اختلافات ممکن است به دلیل این باشد که طالبان به عنوان یک ابزار فشاری علیه پاکستان در مذاکرات آینده مورد استفاده قرار دهد، تا از طریق آنها تلاشهای پاکستان برای تأمین امنیت در مرزها و مقابله با تهدیدات داخلی را دچار دشواری کنند.
روزهای اخیر پاکستان شاهد موجی از ترورهای هدفمند مقامات امنیتی و چهره های سیاسی است. این حملات در کنار روند رو به رشد فعالیت گروه های تروریستی به چه معناست؟ افزایش این دست اقدامات بر نوع رویکرد اسلام آباد در رابطه با تی تی پی در افغانستان چه تاثیری خواهد گذاشت؟
افزایش تعداد ترورهای هدفمند در پاکستان و رشد فعالیت گروههای تروریستی نشاندهنده یک موج جدید از ناامنی و نگرانیها در این کشور است. این حملات ممکن است نشانگر تلاشهای گروههای تروریستی برای تحکیم نفوذ و تاثیر در منطقه باشد، بهویژه در شرایط پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان.
با توجه به این شرایط، نوع رویکردی که اسلامآباد در رابطه با طالبان و دیگر گروههای موجود در افغانستان انتخاب میکند، میتواند تأثیر زیادی بر دینامیک امنیتی منطقه داشته باشد. این شامل همکاری بیشتر، تشدید تدابیر امنیتی، یا حتی انتخاب گزینههای دیپلماتیک برای حل اختلافات و تسهیل در فرایندهای صلح میشود که همگی میتوانند از اهمیت بالایی برخوردار باشند تا بر مسیر تشدید ناامنیها و فعالیتهای تروریستی در منطقه جلوگیری شود.
اما به طور کلی چشم انداز شما از روابط اسلام آباد و کابل چه خواهد بود؟ آیا روابط دو طرف به تنش های نظامی ختم خواهد شد؟
با توجه به پیچیدگی تاریخی و جغرافیایی منطقه، روابط بین افغانستان و پاکستان همیشه دارای چالشها و تنشهایی بودهاند که شامل مسائل قومیتی، امنیتی، و اقتصادی میشوند. این تنشها میتوانند به شکلهای مختلفی ادامه داشته باشند، اما ، احتمال پایان یافتن تنشهای نظامی در کوتاه مدت کمی کمتر است. در عوض، تقویت همکاریهای اقتصادی، مذاکرههای صلح و تقویت ارتباطات دیپلماتیک میتواند موجب کاهش تنشها و بالا رفتن اعتماد متقابل بین طرفین شود. چراکه، در نهایت افغانستان و طالبان برای تثبیت موقعیت خود در منطقه، به جلب رضایت همسایه و دوست دیرینه خود بیش از هر چیز دیگری نیاز دارند.
پیشنهاد می شود:احتمال حمله آمریکا به پناهگاههای تی تی پی در افغانستان