پس از رویداد (۱۵ آگوست ۲۰۲۱م/ ۲۴مرداد ۱۴۰۰) که منجر به تغییر نظامسیاسی در کابل شد و افغانستان برای دومینبار، قدرتیابی طالبان را بر صفحه شطرنج خویش به نظاره نشست. پیش از نتایج و پیامدهای فرامنطقهای و بینالمللی این رویداد، بیش از همه همسایگان افغانستان، به ویژه ایران را با چالشها و هزینههایی مواجه نمود.
در سه سال گذشته، پس از روی کار آمدن مجدد طالبان، رهسپارشدن موج قابل توجه پناهجویان افغانستانی به سوی مرزهای ایران و سپس مستقرشدنشان در اقصی نقاط کشور که به دلایل مختلف امنیتی، اقتصادی و غیره، گزینهای جز کشور همسایه و آمدن به خانه برادرشان را نداشتند؛ برای جامعه و حکومت ایران نیز دارای پیامدهای عدیده امنیتی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی بوده است.
یکی از مهمترین پیامدهای این موضوع، شکلگیری چندین موج مهاجرهراسانه در طول سه سال اخیر برای ایجاد شکاف و اختلاف در میان جامعه ایران به ویژه در تعامل با جامعه مهاجران افغانستانی بوده است.
بدون تردید و به اذعان بسیاری از کارشناسان این حوزه، یکی از اقدامات ارزشمند و عملگرایانه رئیسجمهور فقید ایران، اهتمام ویژه مرحوم آیتالله رئیسی و دولت وی، به موضوع «سازماندهی مهاجران» بوده است که تصمیمگیری درباره کم و کیف آن طرح در مجلس شورای اسلامی وقت به خروجی و نتیجه نهایی نرسید و امید میرود با توجه به اهميت و ضرورت آن، این مسأله مهم اجتماعی-سیاسی در دولت آینده به ثمر نشیند، تا شاهد هزینههای کمتری برای هر دو جامعه میزبان و مهاجر باشیم.
گذشته از موضوع ورود و حضور جمعیت قابل توجه پناهجویان و مهاجران افغانستانی در طول سه سال اخیر در ایران و آنچه گفته شد؛ تداوم بیثباتی و وضعیت برزخگونه حاکمیتی در افغانستان، از زوایا و ابعاد مختلف امنیتی و اقتصادی نیز برای ایران دارای هزینه و چالشزا میباشد.
با توجه به تحرکات گروههای افراطی-تکفیری در اقصینقاط افغانستان، به ویژه شمال افغانستان در سه سال گذشته و همچنین موضوع “داعش خراسان” که پیامدهای امنیتی پیدا و پنهان آن متوجه تمام کشورهای منطقه و همسایگان افغانستان میباشد و همچنین با توجه به وقوع چندین حادثه تروریستی در ایران در طول سه سال گذشته، به ویژه انجام عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ شیراز و عملیات تروریستی در مراسم سالگرد سردار قاسم سلیمانی در کرمان، بیگمان میتوان گفت، تهران بیشترین نگرانیها را در خصوص وضعیت کشور همسایهاش، افغانستان دارد و هماره کوشیده است با انجام دیپلماسی همسایگی و منطقهای با زمامداران وقت کابل و همچنین با سایر کشورها و قدرتهای دخیل و درگیر در موضوع افغانستان، به نتایج بُرد-بُرد هم برای ایران و افغانستان و هم برای کشورهای همسایه و منطقه برسد.
ابتکار برگزاری دومین نشست” گروه تماس منطقهای” در تهران در چند هفته گذشته با حضور نمایندگان ویژه کشورهای روسیه، چین، پاکستان و ایران در امور افغانستان در تهران نیز در همین راستا و در زمینه رسیدن به یک “اجماع منطقهای” در خصوص افغانستان، قابل تحلیل و بررسی میباشد.
حسن کاظمیقمی، سفیر ایران در کابل و نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان، در رأس هیأتی به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در سومین نشست دوحه به قطر اعزام شده است.
کاظمیقمی پیش از سفر به قطر در صفحه شخصیاش در شبکه اجتماعی ایکس، درباره نشست دوحه سه چنین نوشت: «به منظور شرکت در سومین نشست دوحه در رأس هیأتی عازم قطر هستم. هدف ما تبیین مواضع، انتقال نگرانیهای تهران درباره افغانستان و توضیح سیاستهای انساندوستانه ج.ا. ایران در زمینه اتباع حاضر در کشور به مقامات سازمان ملل و کشورهای شرکتکننده در نشست میباشد».
آنچه که نماینده ویژه ایران بیان داشته است، حاکی از تبعات و پیامدهای وضعیت سه ساله اخیر افغانستان بر ایران میباشد که در این نوشتار به برخی از ابعاد آن پرداخته شد.
اشاره مستقیم نماینده ویژه ایران در امور افغانستان، به موضوع حضور اتباع افغانستانی در ایران، حاکی از اهمیت این مساله و همچنین هزینهها و تبعات حاصله از آن برای جامعه و حکومت ایران است که میبایست علاوه بر حکومت مستقر در کابل، سازمان ملل و جامعه جهانی با توجه به بحران جهانی مهاجرت و مهاجران، نسبت به موضوع مهاجران افغانستانی در ایران، مسولیتپذیرتر شوند.
نکته حائز اهمیت دیگر در پیام نماینده ویژه ایران این است که گذشته از واقعنگری و منطقینگاری، این پیام در اوج «اخلاقمداری» و «آداب همسایهداری» صادر شده است که یادآور آن ضربالمثل شیرین زبان فارسی است که «همسایه نزدیکتر از خویش» و همچنین این جمله مَثَل معروف در میان فارسیزبان که: «برای خانه همسایهات هم چراغی آرزو کن، قطعا حوالی خانه خودت روشن میشود.»
از همینروی در بخش دوم و پایانی پیام کاظمیقمی در شبکه ایکس درباره نشست دوحه سه چنین آمده است: «شرایط پیچیده و خطیر افغانستان و منطقه، نیازمند رایزنیهای همهجانبه با تمامی طرفهاست. به امید اینکه مذاکرات پیشرو به کاهش درد و رنج مردم شریف افغانستان منجر شود و صلح، ثبات، امنیت، توسعه پایدار و حکومتی مبتنی بر اراده آزاد مردم بدون دخالت و سلطه بیگانگان را به ارمغان آورد.»
در پیام نماینده ویژه ایران در امور افغانستان، به صراحت و ظرافت، اهم دلایل و عللی که منجر به تداوم وضعیت بیثباتی و مشکلات افغانستان میباشد، اشاره و پرداخته شده است.
در خط نخست اشاره به «رایزنیهای همهجانبه با تمامی طرفها» حاکی از این واقعیت است که ژئوپلیتیک افغانستان در طول تاریخ معاصر هماره ژئوپلیتیک تداوم بحران و منازعه بوده و میباشد و مسائل افغانستان تنها ناشی از شرایط داخلیاش نمیباشد، بلکه همواره این تضاد منافع قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در افغانستان بوده است که منجر شده است که افغانستان به یک صلح و ثبات و توسعه پایدار نرسد، بلکه این کشور به نحوی به صحنه کشمکشهای تضاد منافع و “جنگهای نیابتی” کشانده شود.
در دو خط پایانی این پیام که حکومتی مستقل و «بدون دخالت و سلطه بیگانگان» برای افغانستان آرزو شده است، نیز تلازم و پیوند مهمی با فاکتور نخستین اشاره شده در پیام دارد که چنانچه «تمامی طرفهای» درگیر و دخیل در مسأله افغانستان به اجماع و توافق برسند؛ زمینه تحقُّق چنین حکومتی نیز برای افغانستان، امکانپذیر میباشد.