نشست دوحه ۳ پوششی برای اهداف پنهان آمریکا؛ اولویت طالبان رفع تحریم‌هاست

نشست دوحه ۳ پوششی برای اهداف پنهان آمریکا

سومین نشست دوحه برای افغانستان به تاریخ دهم و یازدهم تیر ۱۴۰۳ به میزبانی سازمان ملل برگزار می‌شود. برخلاف دو نشست قبلی، طالبان هم در این نشست شرکت خواهند کرد و ذبیح‌الله مجاهد؛ سخنگوی حکومت طالبان که از قندهار کار می‌کند سرپرستی هیات اعزامی طالبان به قطر را بر عهده خواهد داشت.

تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های متعددی درباره زوایای مختلف نشست دوحه ارائه می‌شود که برایند حاصل از این نشست را با شک و تردید مواجه کرده است.

بسیاری از تحلیلگران بر این نظر اند که دوحه سه، نشستی به نام سازمان ملل اما به کام آمریکاست و ایالات ‌متحده اهداف و منافع خود را در پوشش این نشست اعمال می‌نماید؛ موضوعی که از سوی کشورهای همسایه و منطقه، چندی پیش در قالب نشست «گروه تماس منطقه‌ای» با حضور نمایندگان ویژه کشورهای ایران، روسیه، چین و پاکستان در تهران برای رسیدن به یک اجماع منطقه‌ای در حل مسائل افغانستان بررسی شد.

در گفت‌وگوی اختصاصی با ایراف، محمدرضا کربلایی، کارشناس ایرانی مسائل افغانستان و تحلیل‌گر مسائل منطقه‌، ابعاد مختلف نشست دوحه سه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.

قطر در تاریخ ۱۰ و ۱۱ تیرماه میزبان سومین دور نشست دوحه است؛ اما این نخستین بار است که طالبان در نشست دوحه حضور پیدا کنند برخلاف دوحه یک و دو. چه عواملی در سطح داخلی و منطقه‌ای منجر به حضور طالبان در این نشست شد؟ از نشست اول تاکنون چه تغییراتی به وجود آمد که پای طالبان را به دوحه سه کشانده است؟

نشست سوم دوحه در تداوم فعالیت‌های سازمان ملل بعد از صدور قطعنامه ۲۷۲۱ در شورای امنیت سازمان ملل در دی‌ماه سال گذشته و از جمله نشست دوم دوحه در بهمن سال قبل قابل ارزیابی است.

هدف اساسی از صدور قعطنامه ۲۷۲۱ و تلاش‌های دبیر کل سازمان ملل و همکاران او، ارائه نقشه‌ راهی برای رویکرد یکپارچه و تعامل منسجم و هماهنگ سازمان ملل و جامعه جهانی با حکومت طالبان است‌؛ به طوری که از طریق امکان‌پذيرشدن انجام «گفت‌وگوی ملی» بین طالبان و مخالفان آن‌ها ایجاد حکومت فراگیر، صلح و ثبات پایدار و توسعه‌ اجتماعی و… در افغانستان محقق شود و سرانجام این روند منجر به «ادغام کامل» افغانستان در جامعه جهانی شود.

بدیهی است که گفتگو باید بین دوطرف صورت گیرد که در اینجا طالبان یک طرف گفتگو هستند و بدون حضور آنها در چنین نشست‌هایی این امر محقق نمی‌شود. البته موضوع گفتگوها و میزان جدیت طرف‌ها در رسیدن به توافق بر سر موضع مورد بحث بسیار دارای اهمیت است.
در نشست پیشین دوحه، طالبان برای حضور در آن شروطی را مطرح کردند.

آنتونیو گوترش؛ دبیرکل سازمان ملل متحد که میزبان دومین نشست نمایندگان ویژه کشورها در امور افغانستان بود، در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که طالبان نامه‌ای را به او ارسال و خواسته‌هایی را مطرح کرده‌اند که قابل قبول نیست. دبیرکل سازمان ملل، پذیرش شروط طالبان را به‌ معنی به رسمیت‌ شناختن غیرمستقیم حکومت آنها دانسته بود. نتیجه پذیرفته نشدن شروط طالبان منجر به شرکت نکردن طالبان در نشست دوحه دوم شد و به این ترتیب امکان تعامل و گفتگو که مهم‌ترین هدف صدور قطعنامه۲۷۲۱ شورای امنیت بود از بین رفت.

این‌بار هم طالبان برای شرکت در نشست سوم شروطی را مطرح کرده‌اند که پذیرفته شده است و قرار نیست درباره موضوعاتی همچون وضعیت زنان و حقوق بشر در دوران حدودا سه ساله تسلط مجدد طالبان بر افغانستان صحبتی صورت بگیرد و همچنین نمایندگانی از جامعه مدنی افغانستان طرف گفتگوی با طالبان نخواهند بود.

این تغییر موضع سازمان ملل به عنوان برگزارکننده نشست‌های دوحه در فاصله حدود شش ماه، پس از نشست دوحه دوم در دی‌ماه سال قبل، ممکن است در نگاه اول قابل قبول به نظر نرسد، اما اگر به هدف مهم نشست که تعامل سازمان ملل و جامعه جهانی با حکومت طالبان است توجه کنیم می‌توانیم اقدام سازمان ملل را واقع‌گرایانه و دارای توجیه بیابیم. واقعیت این است که رفتار خشک و بدون انعطاف طالبان، مسیر تعامل جهانی با آنها را با بن‌بست مواجه کرده است.‌ اگر قرار بر این باشد که گفتگو و تعامل با طالبان موکول به تن دادن طالبان باشد و در نهایت منجر به ایجاد حکومتی فراگیر از سوی طالبان بشود، هیچگاه گفتگویی صورت نخواهد گرفت.

پیشنهاد:   پایان آزمون سالانه در افغانستان؛ پایان آموزش برای دختران کلاس ششم

این موضوعات باید به عنوان هدف یک روند گفتگوی مستمر و جدی مطرح باشد و نه شرط آن.
بنابراین به نظر من حضور طالبان در این نشست از تغییر در رفتار طالبان ناشی نمی‌شود، بلکه برعکس علت را باید در اصلاح نگاه سازمان ملل و ضرورت انعطاف‌پذیری بیشتر برای عبور از بن‌بستی که طالبان ایجاد کرده‌اند جستجو کرد.

با توجه به ترکیب هیات اعلام‌شده طالبان برای شرکت در دوحه، اهداف و چشم‌انداز طالبان و رهبری این گروه از شرکت در این نشست چیست و چگونه ارزیابی می‌شود؟

ترکیب هیات طالبان از طرفی از مقامات بلندپایه در ساختار رسمی حکومت سرپرست طالبان تشکیل نشده است که با سطح موضوعات فرعی مورد علاقه طالبان برای بحث همخوانی دارد؛ اما از طرف دیگر آقای ذبیح الله مجاهد از افراد مورد اعتماد رهبر طالبان محسوب می‌شود و این می‌تواند نشانه بی‌تفاوت نبودن رهبر طالبان نسبت به این نشست و نتایج آن تلقی شود.

حکومت طالبان علی‌رغم اعتماد به‌ نفس بالایی که در موضع‌گیری‌های بین‌المللی مقامات آن نشان داده می‌شود از ضعف مفرط خود در بحث حکمرانی آنچنان که مورد پذیرش افکار عمومی جهان است آگاه است. آنها با این شیوه حکومتداری که در پیش گرفته‌اند از انجام گفتگوهای جدی و در سطح مقامات بلندپایه سیاسی دوری می‌کنند. رهبری طالبان بیم دارد در آینده نه چندان دور و بر اثر استمرار چنین تماس‌هایی شاهد اثرپذیری و استحاله فکری مقامات حکومت خود باشد.

آنها در مرحله فعلی تنها در پی گفتگو درباره مسایل مالی، اقتصادی، رفع تحریم‌ها و تا حدی امنیتی هستند و اصرار دارند از همین طریق دنیا را برای به رسمیت شناختن حکومت خود متقاعد کنند.

چندی پیش تهران شاهد دومین نشست گروه تماس منطقه‌ای با حضور نمایندگان کشورهای ایران، چین، روسیه و پاکستان بود. یکی از محورهای این نشست، بحث و گفت و گو در مورد نشست دوحه بود. به نظر شما این ابتکار ایران برای حل مساله افغانستان چقدر توانسته موثر و کارآمد باشد؟ نتیجه آن بر دوحه سه و ایجاد اجماع در بین کشورهای منطقه چه خواهد بود؟

ابتکار ایران در پیشنهاد تشکیل گروه تماس منطقه‌ای برآمده از یک ضرورت حیاتی برای رایزنی مستمر، ارزیابی مشترک و اقدام هماهنگ و منسجم کشورهای همسایه افغانستان در برخورد با مسئله افغانستان بود که هدف برقراری صلح و ثبات و هموار ساختن مسیر تشکیل یک حکومت فراگیر در افغانستان را دنبال می‌کند. خوشبختانه ابتکار ایران با استقبال حکومت سرپرست روبرو و نخستین نشست گروه تماس هم با حضور وزیر خارجه دولت سرپرست و نمایندگان ویژه کشور‌های منطقه و همسایگان افغانستان در کابل برگزار شد. به این ترتیب همان گفت‌وگوی سازنده‌ای که سازمان ملل در پی تحقق آن است عملا و با موفقیت به وقوع پیوست.

برگزاری دومین نشست در تهران گام دیگر چهار کشور مهم منطقه برای رسیدن به اجماع برای خارج ساختن افغانستان از بحران و تامین امنیت و ثبات منطقه‌ای بود که با موفقیت برداشته شد. دولت سرپرست با عدم مشارکت در نشست تهران خود را از فرصت استمرار گفتگو با همسایگان محروم ساخت و در برداشتن گام اعتمادسازی دیگر از خود ضعف نشان داد. ملاحظاتی که ناشی از تاثیرپذیری حکومت سرپرست از فشارهای بیرونی است باعث تزلزل این حکومت در برداشتن گام‌های استوار در مسیر اعتمادسازی متقابل با همسایگان می‌شود.

اما به هر حال نشست گروه تماس منطقه‌ای در تهران، تداوم کوشش کشورهای همسایه، در راستای رسیدن به اجماع در راه‌حل‌های منطقه‌ای برای حل بحران مسئله افعانستان بوده است.

به زعم بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان نشست دوحه با نام سازمان ملل اما در واقع برای اهداف آمریکا برگزار می‌شود. سفرهای چندماه گذشته مقامات این کشور به منطقه نشان دهنده تلاش‌های آمریکا برای چینش بازی در دوحه به سود خود است. اهداف اصلی امریکا در این نشست چیست؟

تعارض یا به عبارتی بهتر تضاد منافع قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای اصلی‌ترین مانع بر سر راه‌ ارتقای همکاری‌ها و نیل به انسجام تعاملات جهانی در برخورد با مسئله افغانستان است.

پیشنهاد:   نقض حقوق بشر در سیاست‌های غربی؛ غرب از اصول انسانی سواستفاده می‌کند

در توافقنامه دوحه که در ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ -۲۹ فوریه ۲۰۲۰- بین آمریکا و طالبان امضا شد، بیش از همه بر خروج تمام نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان و تعهد طالبان برای جلوگیری از فعالیت القاعده بر علیه آمریکا در مناطق تحت کنترل‌شان تاکید شده بود.

از آن زمان در بیش از سه سال قبل به این سو، عدم حساسیت آمریکا نسبت به فعالیت دیگر گروه‌های تروریستی در افغانستان مانند داعش که ثبات و امنیت در کشورهای منطقه را به خطر انداخته است، شک و تردید کشورهای منطقه نسبت به اهداف و منافع آمریکا در آنچه که تحت عنوان مبارزه با تروریسم دنبال می‌کند را برانگیخته است.

در شرایط حال حاضر، جهان هم تروریسم و هم مبارزه با تروریسم به موضوعی ژئوپولیتیک تبدیل شده است.

متاسفانه استفاده از تروریسم به عنوان ابزار قدرت‌ها برای کسب قدرت بیشتر در رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی به امری عادی تبدیل شده است. در انتقال عناصر داعش از سوریه و عراق به افغانستان انگشت اتهام کشورهای منطقه به سمت آمریکا دراز شده است. البته متاسفانه همکاری برخی از همسایگان افغانستان که با طالبان در مسئله تروریسم دچار مشکل هستند نیز دور از ذهن نیست.

آمریکا که در آسیا در درجه نخست در حال رقابت با چین و در مراتب بعدی روسیه و ایران است، علی رغم خروج از افعانستان در تلاش است در جنوب آسیا به قدرت هژمون تبدیل شود و خواست­ه‌های خود را در عرصه­‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی، دیپلماتیک و حتی فرهنگی اعمال کند.

تحرکات اخیر مقامات آمریکایی در منطقه و در نشست سوم دوحه در همین چارچوب قابل ارزیابی است. همانطور که نشست گروه تماس منطقه‌ای هم به عنوان سازوکار بازیگران منطقه برای محدود ساختن دامنه تهدیدهای آمریکا علیه منافع کشورهای خود باید مورد توجه قرار بگیرد.

با عنایت به آنچه برشمرده شد اهدافی که امریکایی‌ها در نشست دوحه دنبال خواهند کرد در راستای اصول ثابت سیاست خارجی آمریکا یعنی تقدم منافع و امنیت ملی این کشور بر هر مساله دیگری است که ممکن است دغدغه دیگر کشورها یا فعالان اجتماعی افغانستان باشد از جمله حقوق بشر یا تشکیل حکومت فراگیر.

عدم رعایت حقوق بشر و از جمله محروم ساختن دختران و زنان افغانستان از تحصیل و کار و همچنین مقاومت طالبان در برابر گشودن درهای حکومت خود به روی شایستگان افغان از هر جنس، قوم و قبیله‌ای باعث شده است که در ارزیابی‌های جدید سازمان ملل، میزان محبوبیت طالبان در میان مردان و زنان این کشور در نازل‌ترین حد ممکن یعنی حدود چهار درصد به ثبت برسد. فقدان حمایت و مقبولیت مردمی باعث آسیب‌پذیرشدن حکومت سرپرست طالبان در برابر تهدیدهای خارجی شده است. آمریکا با اشراف به این موضوع به استفاده از اهرم‌های فشاری که در اختیار دارد برای وادار ساختن حکومت طالبان به همراهی با سیاست‌های منطقه‌ای خود روی آورده است.

تصویب لایحه موسوم به «منع ارسال پول مالیات[مردم] به طالبان»، در مجلس نمایندگان آمریکا در روز سه شنبه گذشته و درست چند روز مانده به نشست سوم دوحه گویای برنامه‌ای است که آمریکا در این نشست دنبال خواهد کرد.

در صورت تصویب نهایی این لایحه در سنا، وزارت خارجه آمریکا ملزم می‌شود تا گزارش دهد که علاوه بر آمریکا، کدام کشورها از سال ۲۰۲۱ به افغانستان تحت حاکمیت طالبان کمک کرده اند.

دولت آمریکا گفته است که در نزدیک به سه سال گذشته بیش از دو میلیارد دلار به افغانستان «کمک» کرده که از طریق سازمان‌های امدادی مانند سازمان ملل در «اختیار مردم افغانستان» قرار گرفته است.

از همین روی نشست دوحه سه می‌تواند پوششی برای تعقیب اهداف پنهان آمریکا در افغانستان باشد. از جمله قابل پیش‌بینی است که هیات آمریکایی به پشتوانه تصویب این لایحه در مجلس نمایندگان، از طریق ذبیح الله مجاهد؛ فرد مورد اعتماد رهبر طالبان پیام مهمی به او ارسال کرده و خواهان رعایت جنبه احتیاط در نزدیکی طالبان به چین و تعامل با روسیه و ایران شود.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=27066
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها