به گزارش ایراف؛ بنفشه زهرایی، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در حاشیه کنفرانس بینالمللی محیطزیست تالابهای بینالمللی هامون که در روزهای دوشنبه و سهشنبه ۲۱ و ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ در دانشگاه تهران برگزار شد در گفتوگوی اختصاصی با ایراف با تبیین تاثیرات منطقهای خطرات و تهدیدات مسائل زیستمحیطی گفت: اصولا محیطزیست، مرزهای سیاسی را به رسمیت نمیشناسد.
دبیر اجرایی کنفرانس بینالمللی محیطزیست تالابهای بینالمللی هامون، عدمشفافیتها و ناآگاهی از مسائل آبهای فرامرزی را بستر تداوم بحرانهای آبی میان ایران و افغانستان دانست که دیپلماسی علمی میان کارشناسان دو کشور، هم به مثابه راهکار و به هم به عنوان نخستین گام در حل و مدیریت این بحران، موثر است.
تاثیرات خشکیدگی هامون فراتر از مرزهای افغانستان و ایران است
استاد گروه منابع آب و محیطزیست دانشگاه تهران با بیانِ اینکه محیطزیست اصولا مرزهای سیاسی را به رسمیت نمیشناسد گفت: تبعات و پیامدهای خشکیدگی تالابهای هامون فراتر از این است که در مرزهای سیاسی ایران و افغانستان محصور بماند.
او تصریح کرد: اثرات جبرانناپذیر محیطزیستی در محدوده مرزهای سیاسی باقی نمیمانند، کما اینکه امروز خشکیدگی تالابهای هامون که در خاکهای ایران است؛ شاید همانقدری که مردم منطقه سیستان در ایران را دچار مشکل و معضل کرده است، همانقدر هم مردم منطقه همجوار آن را در افغانستان دچار مشکل کرده است.
زهرایی در ادامه، ایران و افغانستان را ناچار به همکاریهای متقابل در زمینه مخاطرات محیطزیستی خواند و گفت: این دو کشور برای مهار تبعات منفی خطرات و تهدیدات آن ملزم به همکاری هستند.
او خاطرنشان کرد: ما چارهای نداریم جز اینکه در چارچوب حوزه مرزهای آبریز به مسائل محیطزیست نگاه بکنیم و راهحلهایی هم که ارائه میدهیم باید راهحلهای کلان در چهارچوب حوزه آبریز، از طریق همکاری دو کشور باشد تا بتوانیم این تبعات منفی را مهار نماییم.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران بر این نظر است که در موضوع تالاب هامون و رودخانه هیرمند، عدمشفافیت و ناآگاهیهای بسیاری وجود دارد که بسیاری از کارشناسان نیز به عمق مسائل این حوزه ورود نکردند.
زهرایی، یکی از مصادیق عدمشفافیت در مساله تالاب و رودخانه هیرمند را مشخص نبودن میزان آب منتقل شده میان ایران و افغانستان به خاطر فقدان ایستگاههای هیدرومتری در دو کشور دانست و گفت: این عدمشفافیت تنها به صورت مقطعی میتواند به نفع فضاهای سیاسی میباشد.
او تصریح کرد: این عدم شفافیت به نظر من برای هر دو کشور بالادست و پاییندست اثرگذار است. ما در این حوزه تا جایی که اطلاعات من حاکی از آن است این است که ما هنوز ایستگاههای هیدرومتری که میزان آب تبادل شده میان دو کشور را نشان بدهد، همچنان تاسیس نشده است و خیلی از رودخانههایی که مرز کشورها را در مینوردند این مشکل را دارند که هر دو کشوری فرستنده و گیرنده آب، عددهای مختلفی را گزارش میکنند و این عدم شفافیت اینجا هم هست و شاید یک مقداری سیستم سیاسی تصور میکند در فضای عدمشفافیت میتواند در واقع راهکارهای سیاسی خود را بهتر پیش ببرد، ولی در فضای دیپلماسی علمی، شفافیت و آگاهی از جزئیات سیستم و مشخصات آن، قدم اول است.
نیازمند تبیینِ درست و شفاف مساله برای کارشناسان ایرانی و افغانستانی هستیم
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران تبیینِ درست و شفاف مساله را برای کارشناسان ایرانی و افغانستانی، نخستین گام در فرایند راهکار و راهحلِ برونرفت از معضلات و مشکلات در عرصه مدیریت بحرانهای آبهای فرامرزی این مساله دانست و افزود: اگر بحث کارشناسی و تبادلنظر کارشناسی به درستی میان ایران و افغانستان صورت بگیرد به نحوی که مساله برای کارشناسان هر دو کشور تبیین شود؛ طبیعتاً آن وقت، همفکری درباره راهحلها و دیپلماسی میتوانند بسیار نتیجهبخشتر باشد. در همه جای دنیا، دیپلماسی علمی یکی از فرایندهای مدیریت بحرانهای آبهای فرامرزی است.
زهرایی در بخش پایانی گفتگو لازمه احیای تالابهای هامون را فراتر از ۸۲۰ میلیون مترمکعب مندرج در معاهده آبی ایران و افغانستان دانست و گفت: حتی اگر تمام آبی که طبق معاهده آبی ایران و افغانستان وارد ایران شود و ما در هامونها ذخیره کنیم، باز حقآبه محیطزیست هامون پرداخت نمیشد، یعنی برای احیای تالاب هامون، ۸۲۰ میلیون مترمکعب کافی نیست، بنابراین اصلا نباید تصور این باشد میزان آبی که به عنوان حقآبه بر اساس معاهده وارد ایران شود، ما میتوانیم هم معیشت و زندگی مردم سیستان را تامین بکنیم و هم میتوانیم احیای تالاب را داشته باشیم که اصلا اینطور نیست.