به گزارش ایراف، 25 اردیبهشت برای اهالی زبان و ادب فارسی همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده چرا که به بهانه بزرگداشت مقام شامخ حکیم ابوالقاسم فرودسی، این روز را روز پاسداشت زبان فارسی نام نهادهاند.
به همین مناسبت پای صحبت «احمد مدقق» نویسنده و پژوهشگر افغانستانی زبان فارسی حاضر در ایران نشستیم.
نام مدقق با اثر معروفش «آوازهای روسی» که توانست جزو برگزیدگان جایزه ادبی جلال شود بر سر زبانها افتاد. او علاوه بر این نویسنده کتابهایی نظیر دختر ترکستانی، آتشگاه، نذر حلوای سرخ و پروانههای دور چادر است. مدقق در سالیان اخیر در حوزه فیلمنامه نویسی نیز آثاری را تولید کرده است.
ایراف: میدانیم که یکی از وجوه اشتراک میان ایران و افغانستانی زبان فارسی است. به نظر شما مناسبات ایران و افغانستان در حوزه زبان فارسی چگونه بوده و هست؟
مدقق: به نظر من مناسباتی بین دولتها وجود نداشته است چون اساسا زمینه همکاری مشترکی تعریف نشده بود. البته در بعضی مناسبتها رویدادهایی مقطعی برگزار میشد مثل نمایشگاههای کتاب، جشنوارههای ادبی، نوروز و بعضی فعالیتهای رایزنیهای فرهنگی. ولی هیچ کدام آنها توجه خاص به زبان فارسی نداشتند و بیشتر ذیل فعالیتهای فرهنگی به معنای عام میگنجد. تغییر و تحولات زیاد سیاسی و اجتماعی در افغانستان هم عملا همکاریهای بلندمدت را به حاشیه میبرد. در مقابل ارتباط فرهنگیان دو ملت دیرپاتر و مستمر بوده است.
ایراف: اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم، اصولاً وضعیت زبان فارسی در افغانستان را در زمان کنونی چگونه میبینید؟
مدقق: در حال حاضر نهادی که به طور خاص و ویژه متولی زبان فارسی در افغانستان باشد وجود ندارد، خصوصا اینکه زبان فارسی تنها زبان رسمی در افغانستان نیست و در کشمکشهای سیاسی هم فضا را به سمت تقابل و دوقطبی کردن این دو زبان میبرند.
در حالی که زبان پشتو و فارسی (یا دری) میتوانند در بدهبستان باشند مثل همه زبانهای دیگر. «زبان» ظرف فرهنگ است و غنای زبان و فرهنگ امری دو سویه است. و اینگونه نیست که زبان را بتوانیم منفک از دیگر مسائل تقویت کنیم. تقویت و توسعه زبان در گرو توسعه فرهنگ است.
ایراف: در چنین شرایطی به نظر میرسد ملتها و کشورهای فارسیزبان باید همگرایی بیشتری داشته باشند. به نظر شما انسجام و همگرایی فرهنگی میان کشورهای حوزه تمدنی زبان فارسی چطور بوده و هست؟
مدقق: همگرایی و ارتباطات بین اهالی فرهنگ در سده اخیر همواره بوده است. من فکر میکنم یکی از پرچمداران آن مرحوم محمود افشار با کتاب «افغاننامه» است.البته متاسفانه این همگرایی کمتر شکل تشکیلاتی به خود گرفته و عمدتا در حد مناسبتهای فردی باقی مانده است و کمتر شاهد یک انجمن، انتشارات و گروههای علمی فراملیتی در زمینه زبان فارسی بودهایم
ایراف: با توجه به این نکات به نظر شما چشمانداز زبان فارسی با توجه به وضعیت حاکمیتی-سیاسی فعلی افغانستان (سیاستهای زبانی طالبان) چگونه است؟
مدقق: با توجه به رکود شدیدی که در زمینه فعالیتهای فرهنگی و هنری وجود دارد، نه فقط زبان فارسی بلکه همه زمینههای فرهنگی چشمانداز ناامیدکنندهای دارد. خصوصا اینکه تبعات فعالیت یا عدم فعالیت فرهنگی در بلندمدت خودش را نشان میدهد. به نظر میرسد با توجه به مهاجرت گسترده اهالی فرهنگ و رسانه از افغانستان، مرجعیت ادبی و فرهنگی نیز به خارج از مرزهای افغانستان منتقل شود. با تشکیل انجمنها، انتشارات و حلقههای فرهنگی در غرب در سه سال اخیر، مرجعیت ادبی دیگر فقط در انحصار مرزهای ایران نیست. مثلا جشنواره داستان اکرم عثمان که جایزهای خصوصی و معتبر است در سوئد برگزار میشود و جامعه هدفش داستاننویسان افغانستان در همه دنیاست. اما در حال حاضر جایزهای ادبی خصوصی در تراز این جشنواره در ایران و افغانستان سراغ ندارم.
ایراف: به ایران اشاره کردید. به نظر شما سیاستهای جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچمدار حفاظت و صیانت از زبان فارسی تا کنون چگونه بوده و چطور باید باشد؟
مدقق: پیشنهاد من این است که به جای طبقهبندی «زبان فارسی در ایران» و «زبان فارسی خارج از ایران» که مبتنی بر مرزهای سیاسی است خوب است طبقهبندی تازهای مبتنی بر اقلیمهای فرهنگی داشته باشیم. در این طبقهبندی مسائل زبان فارسی در خارج از کشور ایران از اولویت دوم بودن خارج میشود
ایراف: و به عنوان آخرین سوال؛ شبکههای اجتماعی-مجازی در عصر ارتباطات برای زبان فارسی تهدید محسوب میشود یا فرصت؟
مدقق: طبعا شرایط جدید و امکانات جدید مثل همه پدیدهها تهدید و فرصتهای تؤامان دارد. سطحی شدن زبان و فقر واژگانی و در معرض واژههای بیگانه قرار گرفتن از تهدیدهای واضح و روشن آن استولی به زعم من سهولت و گسترده شدن ارتباطهای زبانی اقلیمهای مختلف بزرگترین فرصت آن است.
درباره ی «شاهنامه» و «فردوسی»؛نماد مانایی«اثر» و «مؤثر» در حوزه تمدن فارسی بخوانید.