سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور سه اطلاعیه از انهدام مقر «جاسوسی موساد» در اربیل کردستان عراق و همچنین یک مرکز داعش در سوریه با استفاده از موشکهای بالستیک خبر داد.
آمریکا حملات سپاه پاسداران با موشکهای بالستیک به شمال عراق را «بیپروا و غیردقیق» توصیف کرده است.
مقامات محلی اقلیم کردستان عراق کشته شدن چهار نفر و زخمیشدن شش تن دیگر را تایید کردهاند.
این موشکها در مجموع ۹ مقر را هدف قرار داده که در یکی از آنها نشست مشترک گروههای تجزیهطلب با فرماندهان موساد در جریان بوده است.
همچنین مواضع و مراکز اجتماع فرماندهان گروههای تکفیری دخیل در جنایت کرمان و جاسک در سوریه نیز هدف حمله موشکی سپاه پاسداران قرار گرفته شدهاند.
شورای امنیت اقلیم کردستان از دولت فدرال عراق و جامعه جهانی خواسته «در برابر این جنایت خاموش نباشند.»
واکنشهای کلیشهای و تکراری، قابل پیشبینی و در عین حال مضحک و بیبنیاد که در نهایت، تلاش میکند نشان دهد، ایران به اهداف غیرجنگی، بیهدف حمله کرده است. اما آیا این واقعیت ماجراست؟
پاسخ به این پرسش را به طور طبیعی نمیتوان در واکنشهای سران اقلیم کردستان یا حتی مقامهای امریکایی جستجو کرد؛ چرا که اغلب این افراد مورد حمایت رژيم صهیونیستی است و رژيم صهیونیستی متحد و مورد حمایت آمریکا؛ بنابراین، خصومت ذاتی آنها با جمهوری اسلامی ایران قابل تردید نیست.
ایران اخیرا شاهد دو حمله تروریستی در جاسک و کرمان بود که به شهادت حدود ۱۰۰ نفر انجامید و دهها زخمی برجای گذاشت. این حملات آشکارا ماهیت تروریستی داشتند و از ورای مرزهای ایران، سازماندهی، حمایت و پشتیبانی میشدند.
تصور کنیم حملات مشابهی در امریکا یا حتی اقلیم کردستان عراق صورت بگیرد. آنهم در شرایطی که مراکز و مقرهای سازماندهی، طراحی و فرماندهی آن در بیرون مرزها کاملا مشخص باشد و کشورها و سازمانهای متخاصم نیز شناخته شده باشند، واکنش امریکا یا اقلیم چه خواهد بود؟ آیا آنها در آماج قرار دادن مراکز یادشده، تردید خواهند کرد؟
اقلیم کردستان عراق از حمایت مستقیم آمریکا و رژيم صهیونیستی برخوردار است. آمریکا در اربیل، کنسولگری دارد و موساد نیز لانه جاسوسی دایر کرده و به تربیت و تجهیز گروههای تجزیهطلب ضد ایرانی میپردازد. این چیزی نیست که قابل انکار باشد.
سران سیاسی و فرماندهان نظامی ایران اما همواره با تکیه بر حسن همجواری، سیاست تنشزدایی با همسایگان و جلوگیری از بروز بحران، صبر استراتژيک اختیار کرده و به سران اقلیم، هشدار دادهاند که بساط گروههای تجزیهطلب را برچیند و به یارگیری اسراییل از میان آنان پایان دهد. این رویکرد بارها در دیدارهای مقامات، تفاهمنامهها و توافقنامههای امنیتی و رایزنی با مقامهای دولت فدرال عراق مورد بحث و بررسی و تاکید و تجدید قرار گرفته است؛ اما چیزی که تغییر نکرده، وقوع گاه به گاه حملات تروریستی، ناامنیهای مرزی و نفوذهای ناامنکننده عناصر تجزیهطلب در امتداد مرزها بوده است.
همچنین بر اساس دادههای امنیتی، در حملات تروریستی اخیر کرمان هم دو مهاجم انتحاری به کمک دولت خودمختار اقلیم و از طریق مرز ترکیه و عراق، وارد ایران شده و دست به جنایت زدند.
از سوی دیگر، علیرغم پیمان امنیتی ایران و عراق در زمینه برچیدن اردوگاهها، پایگاهها و مراکز آموزش و استقرار گروههای تجزیهطلب ضد ایرانی در امتداد مرزها، طی دو ماه اخیر، این اردوگاهها دوباره برافراشته شده و تحرکات تروریستی در مرزها افزایش یافته است.
در کنار مقر جاسوسی موساد در اربیل عراق، در استان ادلب سوریه هم مراکز تروریستی وابسته به تحریرالشام (جبهه النصره) و گروه تروریستی ترکستان شرقی، هدف حملات موشکی سپاه پاسداران قرار گرفت؛ مراکزی که مسئولیت پشتیبانی از حملات کرمان را به عهده داشتند و تروریستهای دخیل در آن رویداد فاجعهبار به آنها وابسته بودند.
نکته مهمی که در این حملات موشکی، وجود دارد و با رویدادهای نظامی دیگر در منطقه، قابل مقایسه نیست، اشراف اطلاعاتی بر تحرکات تروریستی و تجزیهطلبانه در اطراف ایران، تعیین دقیق اهداف و استفاده از موشکهای راهبردی و بالستیک با دقت بالا و قدرت تخریب و انهدام شدید است.
در این میان، واکنش مقامهای محلی اقلیم که به وضوح به نیابت از اسراییل، ابراز شده و یکی از دلایل سکوت رژيم صهیونیستی به این حملات نیز همین است، تنها به هدف سرپوش گذاشتن بر این واقعیتها و تلاشی مذبوحانه برای بیاعتبار کردن نگرانیها، هشدارها و زیر سؤال بردن سالها صبر استراتژيک ایران در برابر هستههای جاسوسی، ترور و ناامنی در اطراف مرزهای خود و سراسر منطقه ابراز شده است.