تصویر غالب ایرانیان از مهاجران افغانستانی چیست؟ بدون شک کارگرانی فقیر و بیمهارت که کار ساده و فیزیکی انجام میدهند و احتمالا بیسوادند. البته که بطور کلی سطح سواد بین مهاجران افغانستانی به علت توسعهنیافتگی این کشور پایین است و عمده این مهاجران نیز در مشاغل سخت و فیزیکی مشغول به کار هستند اما این همه ماجرا نیست.
به گزارش ایراف؛ حقیقت آن است که جامعه افغانستانیهای مقیم ایران، همچون هر جامعهای دارای گروههایی با سطوح تحصیلات، درآمد و ثروت و منزلت متفاوت است. حتی در ارتباط با مشاغل فنی و فیزیکی نیز این وضعیت در سالهای اخیر تحول یافته و همچون گذشته مهاجران کاری افغانستانی صرفاً کارگر ساده نیستند. آنها پس از گذشت سالها توانستهاند بواسطه یادگیری و کسب مهارت، رده شغلی خود را ارتقاء دهند.
برای مثال بسیاری از مهاجران که در گذشته صرفا کارگران ساختمانی ساده بودند، با گذشت زمان تبدیل به استادکار، برقکار، نقاش، لولهکش و…حرفهای شدهاند. اما فراتر از این گروه، نخبگان و متخصصانی در ایران وجود دارند، که در مشاغل نیازمند دانش، تخصص و مهارت بالا و ویژه قرار دارند. این گروه را اکنون میتوان مطابق با ادبیات اقتصاد کار و مهاجرت “مهاجران ماهر” (Skilled Migrant) تلقی کرد. البته نمیتوان منکر شد که احتمالاً نسبت این افراد نسبت به جمعیت مهاجران افغانستانی کوچک است، اما همچنان این گروه در حال زیست و اشتغال در ایران بوده اما توسط عموم جامعه ایران ناشناخته ماندهاند.
اما نکته بسیار مهم شناخت دقیق ویژگیهای این مهاجران در کشورمان است. ایران اکنون میزبان مهاجرانی است که متخصص(Expert) و یا نخبه(Talent) هستند. حضور و شکلگیری این دسته از مهاجران عمدتا ناشی از دو پویایی در جامعه مهاجران است. نخست، نسلهای دوم به بعد مهاجران که در ایران تحصیلات عالی را گذرانده و توانستهاند خود را در رده متخصصان و نخبگان جای دهند. بخشی از این مهاجران با وجود موانع قانونی در ایران، بطور قانونی یا غیرقانونی مشغول به کارند و ارزشافزوده قابل توجهی را برای جامعه و اقتصاد ایران به همراه دارند. اینها عموماً همان کسانی هستند که در دانشگاههای ایران همکلاسی دانشجویان ایرانی بودهاند و بنا به استعداد و تلاش خود توانستهاند به مدارج بالا دست پیدا کنند.
با این حال شاهد آن هستیم که بسیاری از این افراد در جستجوی شغل و رفاه بالاتر به کشورهای توسعهیافته آمریکای شمالی و اروپای غربی مهاجرت میکنند. جالب آنکه برخی از آنها در این کشورها شکوفاتر شده و به جایگاههای بالایی در عرصههای مختلف کشورهای میزبان دست پیدا میکنند. بنابراین ایران برای آنها به پلی برای مهاجرت به جهان توسعهیافته تبدیل شده است. حقیقت آن است که بسیاری از آنهایی که در ایران حضور دارند نیز از سر تعلقات و وابستگیهای مختلف است و نه درآمد و شغل مناسب.
علاوه بر گروه نخست، پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان و شروع موج مهاجرتی جدید به ایران، ما شاهد حضور گروه جدیدی از نخبگان و متخصصان بودهایم. این گروه عمدتا افرادی هستند که به دلیل شرایط جدید این کشور، آیندهای را در افغانستانِ پساجمهوری برای خود متصور نبوده و بعضا نیز مشاغل خود را در دوران حکومت جدید از دست دادهاند. در میان این گروه شاهد متخصصانی در حوزههای مختلف از جلمه حوزههای تخصصی آکادمیک همچون فنی و مهندسی هستیم. برای نمونه ما شاهد مهاجرت گروهی از اساتید دانشگاههای افغانستان به ایران، پس از افول نظام دانشگاهی در افغانستان هستیم.
متاسفانه این گروه از نخبگان و متخصصان به علت تازهوارد بودن با چالشهای سختتری برای ادغام در بازار کار، نسبت به گروه نخست مواجهند. اما علت این مساله وجود برخی موانع قانونی برای ادغام در بازار کار ایران، همچون دانشگاهها و مراکز پژوهشی است. این وضعیت موجب شده است تا ضمن آنکه این دسته از مهاجران در اشتغال و معیشت خود دچار دشواری شوند، ایران نیز از تخصص آنها بیبهره بماند.
بر این اساس، میتوان گفت که با عبور از کلیشههای رایج میتوان به تصویری دقیقتر از جامعه مهاجران افغانستانی دست یافت. شاهد مسائل ذکر شده، “برنامه همکاری با متخصصان و کارآفرینان بینالمللی “(iconnect) است که به اعطای اقامتهای کوتاهمدت به مهاجران متخصص و کارآفرین میپردازد. این سامانه میکوشد تا با فراهم آوردن مجموعهای از خدمات و تسهیلات اقامتی برای مهاجران نخبه و کارآفرین، زیست آنان در ایران را تسهیل کند.
نگاهی به آمار ارائه شده در این پلتفرم نشان میدهد که صدها مهاجر افغانستانی مطابق با معیارهای نخبگی توانستهاند واجد شرایط بهرهمندی از این طرح شوند. همچنین صدها تن از مهاجران افغانستانی نیز در صف انتظار صدور اقامت ویژه مدنظر این طرح هستند. این مهاجران ممکن است پزشکان متخصص، اساتید دانشگاه، کارآفرینان یا نخبگان ورزشی و فرهنگی باشند. همه اینها در حالی است که این سامانه هنوز توسط بسیاری از مهاجران گروه هدف شناخته شده نیست.
با وجود واقعیت داشتن حضور این گروه از مهاجران در ایران، همچنان برای برخی از ایرانیان قابل باور نیست که در میان مهاجران کشور همسایه نیز نخبگان و استعدادهای قابل توجهی وجود دارند. این مساله از یک سو به علت تسلط کلیشههای ذهنیِ شکلگرفته از گذشته و از سویی دیگر عدم امکان ادغام در بازار کار ایران به علت وجود موانع قانونی است. همچنین نباید فراموش کرد که کمتر کاری در راستای آگاهیرسانی و ترویج این واقعیت در افکار عمومی صورت پذیرفته است. مجموع این عوامل باعث شده است که این مهاجران رویتپذیری اندکی در ایران داشته باشند و یا ناشناخته بمانند.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که باید از تصویر کلیشهای از مهاجران عبور نماییم. این هدف البته وابسته به طرحهای ترویجی است که بتواند معرف بهتری از جامعه مهاجران افغانستانی و بخصوص چهرههای موفق آنها باشد. این مهم، از این رو ضروری است که میتواند تصویر موجود را از جامعه افغانستانی در ایران تعدیل نموده وعلاوه بر آن پُلی بین ایرانیان و مهاجرانش باشد و بسیاری از شکافهای موجود در بین دو جامعه را ترمیم نماید.
پیشنهاد می شود: دانشگاههای ایران و افغانستان تفاهمنامه همکاری امضا کردند