به گزارش ایراف، عبدالرحیم کامل، تحلیلگر افغان، با ارائه تحلیلی که امروز (دوشنبه، ۱ دی) از سوی موسسه مطالعات راهبردی شرق منتشر شد، در بررسی فرصتها و چالشهای این محور نوظهور، به تحولات سیاسی افغانستان پس از سقوط حکومت پیشین و ظهور طالبان پرداخته و تأکید کرده است که راهبرد این جریان مبتنی بر مذاکره و تعامل سیاسی است تا بر اساس آن یک حکومت فراگیر و مشروع تشکیل شود.
رویکرد سیاسی جریان همصدایی ملی
کامل، کارشناس موسسه مطالعات راهبردی شرق، در تحلیل خود اشاره کرده که جریان همصدایی ملی با رویکردی جدید، بهدنبال ایجاد یک راهحل مسالمتآمیز برای بحران افغانستان است.
این جریان از طریق دیپلماسی و مذاکرات سیاسی، تلاش دارد بحران افغانستان را مدیریت کند و از استفاده از گزینههای نظامی اجتناب کند.
بهطور مشخص، رهبران سیاسی مخالف طالبان در این روند به این باور رسیدهاند که تنها از طریق مذاکرات بینالافغانی و تعامل با کشورهای منطقهای و بینالمللی میتوان به صلح پایدار دست یافت.
تحلیلگر موسسه مطالعات راهبردی شرق تأکید میکند که این محور بهویژه پس از شکست گزینههای نظامی، رویکردی را در پیش گرفته است که بیشتر بر ابزارهای دیپلماتیک و فشار سیاسی تکیه دارد و هدف آن جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته است.
مطالبات و طرحهای جریان همصدایی ملی
کامل در ادامه مینویسد که جریان «همصدایی ملی» اهداف و مطالبات مشخصی دارد.
طبق بیانیه مشترک این محور، مهمترین مطالبات آنها شامل برگزاری مذاکرات فراگیر بینالافغانی با حمایت سازمان ملل و کشورهای منطقه، رعایت حقوق بشر، بهویژه حقوق زنان، و مشارکت فعال اپوزیسیون در بازطراحی ساختار قدرت در افغانستان است.
این مطالبات، نشاندهنده تلاش محور برای معرفی خود بهعنوان یک بازیگر مشروع سیاسی در افغانستان و ایجاد فشار بر حکومت طالبان برای پذیرش گزینههای مسالمتآمیز است.
کامل همچنین بیان میکند که جریان همصدایی ملی در تلاش است تا با استفاده از فشارهای سیاسی و دیپلماسی، زمینه را برای مذاکرات موثر و پایان بحران افغانستان فراهم کند.
فرصتها و چالشهای فراروی جریان همصدایی ملی
عبدالرحیم کامل ، در تحلیل خود فرصتهای مختلفی را برای این محور برشمرده است. یکی از مهمترین فرصتها، بهویژه در سطح داخلی، ناشی از خستگی عمومی مردم افغانستان از جنگ و خونریزی است.
طبق تحلیل وی، بسیاری از مردم افغانستان از وضعیت جنگی خسته شدهاند و تمایل بیشتری به پذیرش گزینههای سیاسی دارند.
این مسئله بستر مناسبی برای گفتمانسازی و مذاکره فراهم میآورد. همچنین، برخی از رهبران اپوزیسیون در جریان همصدایی ملی از ظرفیتهای اجتماعی و دینی در مناطق خود برخوردارند که میتواند در صورت تعامل مثبت با طالبان، به بسیج عمومی برای مذاکرات کمک کند.
در سطح منطقهای و بینالمللی، کشورهای همسایه افغانستان، مانند ایران، ترکیه و قطر، میتوانند در تسهیل مذاکرات و اعمال فشار سیاسی بر حکومت طالبان نقش مؤثری ایفا کنند.
این کشورها به دلیل تجربههای گذشته در مذاکرات افغانستان و روابط نزدیک با گروههای مختلف در داخل کشور، میتوانند به ایجاد یک بستر مناسب برای مذاکرات بینالافغانی کمک کنند.
چالشهای جریان همصدایی ملی
با وجود فرصتها، این جریان با چالشهای جدی نیز روبرو است.
یکی از بزرگترین مشکلات، به گفته عبدالرحیم کامل، مربوط به درونسازمان و چهرههای سیاسی آن است.
بسیاری از رهبران جریان همصدایی ملی در دوران حکومت پیشین بهطور مستقیم از سیستم قدرت بهرهمند بودهاند و در حال حاضر، برخی از آنها در کشورهای خارجی سکونت دارند.
این وضعیت ممکن است منجر به بیاعتمادی عمومی و کاهش مشروعیت این رهبران در میان مردم افغانستان شود.
اختلافهای داخلی نیز یکی دیگر از چالشهای جدی برای این محور است.
تجربههای ناکام جریانهای قبلی در افغانستان، بهویژه به دلیل شکافهای قومی و جناحی، میتواند تهدیدی برای انسجام و پایداری محور «همصدایی ملی» باشد.
علاوه بر این، واکنش حکومت طالبان که به محدود کردن فعالیت احزاب و گروههای سیاسی مخالف خود ادامه میدهد، موجب شده تا جریان در عرصه سیاسی داخلی با مشکلات زیادی مواجه شود.
طالبان تمایل زیادی به استفاده از خشونت و جلوگیری از هرگونه تغییر در ساختار سیاسی دارند که میتواند در مسیر تحقق اهداف این محور مانع ایجاد کند.
الزامهای موفقیت جریان همصدایی ملی
کامل در پایان تحلیل خود به الزامهای کلیدی برای موفقیت جریان همصدایی ملی اشاره کرده است.
یکی از مهمترین این الزامات، حذف فردمحوری و جناحگرایی است.
او تأکید میکند که محور باید بر منافع ملی متمرکز شود و از تمرکز بر رهبران خاص و جناحهای مختلف اجتناب کند.
در غیر این صورت، جریان ممکن است به سرنوشت ائتلافهای سیاسی پیشین دچار شود که در آنها اختلافات درونسازمانی موجب شکست و فروپاشی آنها شد.
استقلال از بازیهای خارجی نیز یکی دیگر از الزامهای ضروری است.
جریان باید توانایی حفظ استقلال خود در تصمیمگیریها را داشته باشد تا از برچسب «پروژه خارجی» در امان بماند. این استقلال به محور اجازه میدهد که ضمن استفاده از ظرفیتهای منطقهای، مسیر دیپلماتیک خود را بهطور مستقل ادامه دهد.
کامل همچنین به تمرکز بر راهحلهای عملی تأکید میکند. جریان باید برنامههای مشخص، زمانبندیشده و قابل اجرایی برای دستیابی به صلح و تشکیل یک دولت فراگیر تدوین کند تا از شعارزدگی و ناکارآمدی جلوگیری شود.
این برنامهها باید منطبق با نیازهای واقعی مردم افغانستان و ظرفیتهای موجود باشند.
نتیجهگیری
جریان همصدایی ملی افغانستان با رویکرد مذاکرهمحور و عملگرایانه خود، فرصتهای جدیدی برای دستیابی به صلح پایدار و ایجاد یک دولت فراگیر در افغانستان فراهم کرده است.
با این حال، برای موفقیت این جریان، مدیریت هوشمندانه چالشهای درونسازمانی، توجه به واقعیتهای اجتماعی و قومی، و بهرهبرداری از ظرفیتهای منطقهای و بینالمللی ضروری است.
به گفته عبدالرحیم کامل، تحلیلگر موسسه مطالعات راهبردی شرق، موفقیت این جریان به توانایی آن در عبور از این چالشها و برقراری تعامل سازنده با طالبان و سایر بازیگران داخلی و خارجی بستگی دارد.





