نثاراحمد شیرزی، از مقامات پیشین افغانستان و کارشناس روابط بینالملل، در گفتوگویی اختصاصی با ایراف میگوید: «آمریکا موضوع حقوق بشر را همواره به مثابه یک ابزار استخباراتی و یک شعار استفاده کرده است. زمانی که به افغانستان آمد و حمله کرد، موضوع حقوق بشر و تروریسم را شعار خود قرار داد؛ اما برخلاف ادعاهای حقوق بشری و آنچه که در افغانستان شعار داده بود، طی ۲۰ سال حضورش با راهاندازی حملات هوایی و پهپادی در مناطق مسکونی، خود آمریکا یکی از ناقضان حقوق بشر در بیست سال حضورش بود و حداقل در پنجاه مورد، آمریکا به شکلی غیرمستقیم ناقض حقوق بشر بوده است.»
او تأکید میکند که آمریکا نه تنها در افغانستان، بلکه در کشورهای مختلف هیچگاه حقوق بشر را رعایت نکرده و همواره برای تأمین منافع خود موضوع حقوق بشر را فراموش کرده است؛ اما جایی که بخواهد از موضوع حقوق بشر به مثابه ابزار فشار و اشغال استفاده کند، دوباره حقوق بشر به یاد آمریکا میافتد. بنابراین، در یک کلام، آمریکا حقوق بشر را به مثابه یک شعار و ابزار استخباراتی برای منافع خود و در رقابتهای منطقهای و بینالمللی استفاده میکند.
سازمانهای بینالمللی مستقل نیستند
این مقام سابق افغانستان میافزاید: «عملیاتهایی که آمریکاییها و نیروهای ناتو بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ انجام دادند، همه برخلاف قوانین حقوق بشری و قواعد جنگی بودند. موضوع حفاظت از جان نظامیان، غیرنظامیان، کودکان و مردم محلی در نظر گرفته نشد. همه این موضوعات جنایت جنگی محسوب میشوند و از این جنایت جنگی، سازمانهای حقوق بشری و نهادهای مرتبط با سازمان ملل آگاهی دارند؛ اما چون این نهادها و سازمان ملل وابستگی به نهادهای اطلاعاتی آمریکا و متحدانش دارند، به خاطر تأمین منافع خود خاموش هستند؛ چرا که یکی از تأمینکنندگان مالی اصلی این نهادهای بینالمللی، آمریکا، ناتو و قدرتهای بزرگ هستند. بنابراین، کسی که نان داد، فرمان هم میدهد.»
آقای شیرزی ادامه میدهد: «به خاطر روابط استخباراتی و سیاسی، نهادهای بینالمللی در مقابل جنایات جنگی آمریکا در افغانستان سکوت کردند و هیچگاه نتوانستند آنچه را که در افغانستان و کشورهای مختلف از طرف آمریکا و ناتو صورت گرفت، مستقلانه گزارش کنند و نشان دادند که این سازمانها و نهادها هم مستقل نیستند و بر مبنای منافع آمریکا عمل میکنند.»
بازداشتهای خودسرانه و فراقضایی
این مقام سابق دولت پیشین افغانستان درباره نحوه بازداشتهای خودسرانه توسط آمریکا بر این باور است که آمریکا هرکسی را که مطابق منافع آن عمل نمیکرد، بازداشت میکرد. به باور او، چون آمریکا به افغانستان به مثابه یک کشور اشغالشده مینگریست، خود را متعهد به سیستم قضایی و پاسخگویی در برابر مردم آن نمیدانست.
او میگوید: «بازداشتهایی که از طرف آمریکاییها در افغانستان صورت گرفت، همه خودسرانه بوده است. دولت افغانستان و نهادهای قضایی قطعاً از این موضوعات آگاهی نداشتند. هرکس که مطابق منافع آمریکا عمل نمیکرد یا به خاطر منافع استخباراتی خود آمریکا از آن میخواست یک کاربرد داشته باشد، خودسرانه دستگیر میشد و حکومت افغانستان و جامعه بینالمللی و نهادهای حقوق بشری از این رویدادها اطلاعی نداشتند.»
شیرزی تأکید میکند که آمریکا موظف بود دستگیریهای اتباع افغانستان را با اطلاعرسانی به دولت و نهادهای قضایی افغانستان انجام دهد؛ اما چون افغانستان را کشور اشغالشده محسوب میکرد، هیچ زمانی به مردم افغانستان، قانون اساسی و قوانین قضایی افغانستان حرمت نمیگذاشت و بازداشتهای خودسرانه داشت. در مقابل، دیدهبان حقوق بشر و نهادهای مرتبط با سازمان ملل فقط در حد یک گزارش واکنش نشان دادند و همانطور که گفته شد، به دلایل سیاسی و استخباراتی و منافع مشترک، در حد یک گزارش بسنده کردند.
او تصریح میکند: «آمریکا باید به حکومت افغانستان احترام میگذاشت و موضوع دادرسی و حق داشتن وکیل باید ثابت میشد و مردم اطلاع پیدا میکردند که این افراد به چه دلیل به زندانهای مخفی آمریکا انتقال یافتند.
حقوق بشر آمریکایی؛ مردم افغانستان چگونه قربانی شعارهای آمریکا شدند؟
یک مقام سابق افغانستان درباره کارنامه حقوق بشری دو دهه اشغال افغانستان توسط آمریکا و ناتو، از نبود روند عدالت جنگی، فقدان سیستم نظارت مناسب بر بازداشتهای خودسرانه توسط نیروهای آمریکایی و سکوت معنادار نهادهای حقوق بشری، سازمان ملل و دولت پیشین افغانستان میگوید. او معتقد است که عملیاتهای پهپادی و هوایی در جریان حملات آمریکا در افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم، منجر به جان باختن غیرنظامیان شده است.
نثاراحمد شیرزی، از مقامات پیشین افغانستان و کارشناس روابط بینالملل، در گفتوگویی اختصاصی با ایراف میگوید:
«آمریکا موضوع حقوق بشر را همواره به مثابه یک ابزار استخباراتی و یک شعار استفاده کرده است. زمانی که به افغانستان آمد و حمله کرد، موضوع حقوق بشر و تروریسم را شعار خود قرار داد؛ اما برخلاف ادعاهای حقوق بشری و آنچه که در افغانستان شعار داده بود، طی ۲۰ سال حضورش با راهاندازی حملات هوایی و پهپادی در مناطق مسکونی، خود آمریکا یکی از ناقضان حقوق بشر در بیست سال حضورش بود و حداقل در پنجاه مورد، آمریکا به شکلی غیرمستقیم ناقض حقوق بشر بوده است.»
او تأکید میکند که آمریکا نه تنها در افغانستان، بلکه در کشورهای مختلف هیچگاه حقوق بشر را رعایت نکرده و همواره برای تأمین منافع خود موضوع حقوق بشر را فراموش کرده است؛ اما جایی که بخواهد از موضوع حقوق بشر به مثابه ابزار فشار و اشغال استفاده کند، دوباره حقوق بشر به یاد آمریکا میافتد. بنابراین، در یک کلام، آمریکا حقوق بشر را به مثابه یک شعار و ابزار استخباراتی برای منافع خود و در رقابتهای منطقهای و بینالمللی استفاده میکند.
سازمانهای بینالمللی مستقل نیستند
این مقام سابق افغانستان میافزاید: «عملیاتهایی که آمریکاییها و نیروهای ناتو بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ انجام دادند، همه برخلاف قوانین حقوق بشری و قواعد جنگی بودند. موضوع حفاظت از جان نظامیان، غیرنظامیان، کودکان و مردم محلی در نظر گرفته نشد. همه این موضوعات جنایت جنگی محسوب میشوند و از این جنایت جنگی، سازمانهای حقوق بشری و نهادهای مرتبط با سازمان ملل آگاهی دارند؛ اما چون این نهادها و سازمان ملل وابستگی به نهادهای اطلاعاتی آمریکا و متحدانش دارند، به خاطر تأمین منافع خود خاموش هستند؛ چرا که یکی از تأمینکنندگان مالی اصلی این نهادهای بینالمللی، آمریکا، ناتو و قدرتهای بزرگ هستند. بنابراین، کسی که نان داد، فرمان هم میدهد.»
آقای شیرزی ادامه میدهد: «به خاطر روابط استخباراتی و سیاسی، نهادهای بینالمللی در مقابل جنایات جنگی آمریکا در افغانستان سکوت کردند و هیچگاه نتوانستند آنچه را که در افغانستان و کشورهای مختلف از طرف آمریکا و ناتو صورت گرفت، مستقلانه گزارش کنند و نشان دادند که این سازمانها و نهادها هم مستقل نیستند و بر مبنای منافع آمریکا عمل میکنند.»
بازداشتهای خودسرانه و فراقضایی
این مقام سابق دولت پیشین افغانستان درباره نحوه بازداشتهای خودسرانه توسط آمریکا بر این باور است که آمریکا هرکسی را که مطابق منافع آن عمل نمیکرد، بازداشت میکرد. به باور او، چون آمریکا به افغانستان به مثابه یک کشور اشغالشده مینگریست، خود را متعهد به سیستم قضایی و پاسخگویی در برابر مردم آن نمیدانست.
او میگوید: «بازداشتهایی که از طرف آمریکاییها در افغانستان صورت گرفت، همه خودسرانه بوده است. دولت افغانستان و نهادهای قضایی قطعاً از این موضوعات آگاهی نداشتند. هرکس که مطابق منافع آمریکا عمل نمیکرد یا به خاطر منافع استخباراتی خود آمریکا از آن میخواست یک کاربرد داشته باشد، خودسرانه دستگیر میشد و حکومت افغانستان و جامعه بینالمللی و نهادهای حقوق بشری از این رویدادها اطلاعی نداشتند.»
شیرزی تأکید میکند که آمریکا موظف بود دستگیریهای اتباع افغانستان را با اطلاعرسانی به دولت و نهادهای قضایی افغانستان انجام دهد؛ اما چون افغانستان را کشور اشغالشده محسوب میکرد، هیچ زمانی به مردم افغانستان، قانون اساسی و قوانین قضایی افغانستان حرمت نمیگذاشت و بازداشتهای خودسرانه داشت. در مقابل، دیدهبان حقوق بشر و نهادهای مرتبط با سازمان ملل فقط در حد یک گزارش واکنش نشان دادند و همانطور که گفته شد، به دلایل سیاسی و استخباراتی و منافع مشترک، در حد یک گزارش بسنده کردند.
او تصریح میکند: «آمریکا باید به حکومت افغانستان احترام میگذاشت و موضوع دادرسی و حق داشتن وکیل باید ثابت میشد و مردم اطلاع پیدا میکردند که این افراد به چه دلیل به زندانهای مخفی آمریکا انتقال یافتند.
آمریکا به خاطر مقاصد استخباراتی و رقابتهای بینالمللی و منطقهای که وجود داشت، افغانستان را به نفع خود استفاده کرد و از موقعیت ژئوپلیتیک افغانستان برای مهار رقابتهای منطقهای و بینالمللی بهره برد.»









