ایران و مهاجران؛ پیوندی فراتر از مرزها و سیاست‌ها

به گزارش ایراف، حضور مهاجران افغانستانی در ایران یکی از طولانی‌ترین و پیچیده‌ترین تجربه‌های مهاجرتی در منطقه است. حضور چهاردهه‌ای مهاجران افغانستان در ایران، به دلیل اشتراکات فرهنگی و تاریخی، بستری منحصر به‌فرد از تعامل زبانی، مذهبی و فرهنگی فراهم کرده است، اما مسیر این همزیستی فرهنگی هیچ‌گاه هموار و بدون حسد دشمنان نبوده است. فرهنگی که می‌تواند در بسیاری از مواقع پیونددهنده صلح، آرامش و دوستی عمیق شود، گاهی زیر آماج مهاجرستیزی خم شده و زخم برداشته است.

اگرچه، همزیستی فرهنگی ایرانیان و افغانستانی‌ها واقعیتی است که بعضا در سایه سیاست‌های مهاجرتی و برچسب‌های زده‌شده به جامعه مهاجر کمتر دیده شده یا فرصت عرض‌اندام واقعی خود برای شکوفایی دو تاریخ را نیافته است و جای خود را به روایت‌های امنیت‌محور و اقتصاد‌محور داده است؛ اما این پیوند همچنان مستحکم و مستدام باقی مانده است.

ایرانیان و افغانستانی‌ها اشتراکات عمیق فرهنگی دارند که نمونه آن در کمتر جامعه مهاجرتی و مهاجرپذیر دیده می‌شود. زبان فارسی، تاریخ غنی و طولانی، آیین‌های فرهنگی و مذهبی مشابه و ادبیات مشترک، ریشه‌های فرهنگی‌ای هستند که از کابل تا تهران و از شیراز تا غزنه را به هم پیوند می‌دهند. همین امر سبب شده تا مهاجران افغانستانی برخلاف بسیاری از مهاجران جهان، با ورود به کشور میزبان تجربه «شوک فرهنگی» نداشته باشند؛ هرچند این همزیستی مسیر پرچالشی را طی کرده است.

به عبارت دیگر، این همزیستی که حضور آن غیرقابل انکار است، بخش جدایی‌ناپذیری از واقعیت اجتماعی ایران را تشکیل می‌دهد. اگرچه چالش‌هایی داشته، اما پتانسیل‌های فرهنگی و اجتماعی ارزشمندی نیز به بار آورده است. همین مسئله شاید باعث شده که برخلاف موج مهاجرستیزی سال‌های اخیر، جامعه میزبان و مهاجر بتوانند با استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی و تاریخی از این بحران عبور کنند یا ابزاری کارآمد برای مقابله با آن داشته باشند.

زبان فارسی به‌عنوان پتانسیلی فرهنگی، تسهیل‌کننده ارتباط میان جامعه میزبان و جامعه مهاجر بوده و فاصله‌های اجتماعی را کاهش داده است. تاریخ مشترک، آیین‌های مشابه و عناصر فرهنگی دیگر نیز به کمک زبان فارسی آمده و این زیست مشترک را تقویت کرده‌اند.

ظرفیت‌های فرهنگی و هنری جامعه میزبان و پتانسیل‌های جامعه مهاجر در حوزه فرهنگ و هنر، توان قابل‌توجهی برای غنای فرهنگی دوطرف و تعمیق زیست اجتماعی دارند. در روزهای پرالتهاب تابستان گذشته، همین دست دوستی فعالان اجتماعی، فرهنگیان، هنرمندان و مهاجر‌دوستان ایران بود که مانع گسست عمیق روابط دوطرف در برابر موج‌های مهاجرستیزانه شد. بنابراین، تجربه زیست چهاردهه‌ای مهاجران افغانستانی در ایران نشان داده که زیست فرهنگی منجی روابط دوطرف بوده و حتی گاهی در برابر روایت‌های امنیت‌محور و اقتصاد‌محور ایستاده است. عاملی که اگر به رسمیت شناخته شود و از حاشیه به متن بیاید، می‌تواند به تقویت حس همدلی و احترام متقابل کمک کند. نادیده گرفتن یا به حاشیه راندن این سهم فرهنگی، در مقابل، خطر بازتولید مرزهای نمادین و غیریت‌سازی برساخته «ما» – «آن‌ها» را افزایش می‌دهد.

در نهایت، همزیستی فرهنگی ایرانیان و جامعه مهاجر در ایران می‌تواند به مثابه پلی میان دو ملت عمل کند. این امر نیازمند رویکردی بلندمدت و فراتر از کلیشه‌های امنیتی و اقتصادی است. پتانسیل‌های موجود در فرهنگ دوطرف و زیست فرهنگی این سال‌ها نشان داده که فرهنگ می‌تواند پلی مستحکم و استوار میان جامعه مهاجر و میزبان باشد؛ به‌گونه‌ای که همجواری موجود را به همزیستی فرهنگی تبدیل کند.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=100766
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x