از جولان تا ضاحیه؛ بن‌بست راهبرد ترامپ و نتانیاهو در مهار محور مقاومت

به گزارش ایراف، با آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا و همکاری نزدیک او با رژیم بنیامین نتانیاهو در اسرائیل، منطقه خاورمیانه شاهد تحرکات گسترده‌ای بود که هدف اصلی آن مهار محور مقاومت و خلع سلاح حزب‌الله عنوان می‌شد. فشارهای اقتصادی، تهدیدهای نظامی، دیپلماسی فشرده و طراحی شبکه‌های اطلاعاتی، ابزارهای اصلی این پروژه بودند. با این حال، تحولات اخیر لبنان و جنوب سوریه نشان می‌دهد که حزب‌الله و محور مقاومت با بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی، قدرت بازدارندگی نظامی و مشروعیت گسترده داخلی، توانسته‌اند اثرگذاری فشارهای یک‌جانبه را به حداقل برسانند.

تعاملات سوریه و لبنان با قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، به‌ویژه آمریکا و رژیم اسرائیل، پیچیدگی مضاعفی ایجاد کرده است. دمشق با بهره‌گیری از ظرفیت‌های نظامی و دیپلماتیک خود، نقش راهبردی‌اش را تثبیت کرده و مسیرهای ارتباطی جنوب لبنان و جولان را تحت تأثیر قرار داده است. لبنان نیز با بحران اقتصادی و ضعف دولت ناچار است بحران‌ها را با احتیاط مدیریت کند؛ در حالی که حزب‌الله با ارائه خدمات عمومی جایگزین و حفظ توان بازدارندگی، تعادل شکننده منطقه را حفظ کرده است.

این یادداشت به بررسی سناریوهای ترامپ و نتانیاهو برای لبنان و حزب‌الله، تحلیل سخنان تام باراک و پیامدهای آن برای پروژه خلع سلاح مقاومت، تعامل دمشق و تل‌آویو، تأثیر روابط جولانی با واشنگتن و رژیم اسرائیل و چشم‌انداز سیاسی و امنیتی لبنان و جنوب سوریه می‌پردازد. همچنین نقش ایران در تثبیت محور مقاومت و تأثیرگذاری بر معادلات منطقه‌ای به تفصیل بررسی می‌شود.

حزب‌الله، ستون قدرت لبنان و شکست پروژه خلع سلاح

حزب‌الله با اتکا به حمایت اجتماعی و سیاسی گسترده توانسته جایگاه خود را در ساختار قدرت لبنان مستحکم کند. تام باراک تأکید کرده است: «در لبنان، دولت واقعی حزب‌الله است» و «منطقی نیست از لبنان خواسته شود سلاح یک حزب سیاسی را با زور جمع‌آوری کند». این سخنان نشان می‌دهد پروژه خلع سلاح مقاومت، حتی با فشار اقتصادی و تهدیدهای نظامی گسترده، عملاً شکست خورده است.

حزب‌الله با ایجاد شبکه‌های گسترده خدمات اجتماعی، مدیریت بحران و ارائه کمک‌های رفاهی، خلأهای ناشی از ناکارآمدی دولت را پر کرده و مشروعیت سیاسی و اجتماعی خود را تقویت کرده است. خدماتی همچون تأمین برق و آب، امنیت محلی و کمک‌های اجتماعی، اعتماد بخش مهمی از جامعه را جلب کرده و حزب‌الله را به بازیگری غیرقابل چشم‌پوشی در سطح داخلی تبدیل کرده است.

واقعیت آن است که فشار خارجی بدون حمایت داخلی و هماهنگی منطقه‌ای، عملاً قادر به تغییر معادلات قدرت نیست. تلاش‌های یک‌جانبه برای خلع سلاح حزب‌الله با واکنش شدید داخلی و منطقه‌ای روبه‌رو خواهد شد و لبنان را به سوی بحران‌های عمیق‌تر و ناپایداری سیاسی بیشتر سوق می‌دهد. جایگاه حزب‌الله ترکیبی از قدرت نظامی، مشروعیت اجتماعی، شبکه‌های خدماتی و توان دیپلماتیک منطقه‌ای است که هرگونه مداخله مستقیم خارجی را محدود می‌کند.

تعامل دمشق و تل‌آویو: مسیر لبنان و جنوب سوریه زیر سایه استراتژی منطقه‌ای

تام باراک در بحرین تصریح کرده است: «دمشق زودتر به تل‌آویو خواهد رسید و مسیری را که لبنان باید طی کند، روشن خواهد کرد.» این سخن، اهمیت راهبردی سوریه و نقش آن در تعیین معادلات امنیتی جنوب لبنان و جولان را آشکار می‌کند. دمشق با استفاده از ظرفیت‌های نظامی و دیپلماتیک خود، مسیر تعامل لبنان با اسرائیل را شکل می‌دهد و هرگونه تغییر در روابط با تل‌آویو مستقیماً بر توان بازدارندگی حزب‌الله و محور مقاومت اثرگذار است.

در همین حال، تعامل ابومحمد الجولانی با واشنگتن ـ که دیدار او با ترامپ در کاخ سفید پیش‌بینی شده ـ نشان می‌دهد آمریکا به دنبال تعامل مستقیم با بازیگران غیرمتعارف منطقه‌ای برای مهندسی نظم جدید خاورمیانه است. این اقدام پیامدهای گسترده‌ای برای لبنان، سوریه و محور مقاومت دارد و نشان می‌دهد راهبرد آمریکا محدود به فشار اقتصادی و تهدید نظامی نیست، بلکه شامل ایجاد کانال‌های مستقیم با بازیگران افراطی و غیرمتعارف برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی است.

در این چارچوب، لبنان در وضعیتی دشوار قرار دارد؛ فشار خارجی و تحولات پیرامونی، نیازمند انتخابی محتاطانه میان تعامل دیپلماتیک با رژیم اسرائیل و حفظ ثبات داخلی است. مسیر آینده لبنان و جنوب سوریه به‌شدت وابسته به نحوه مدیریت دمشق و تعامل واشنگتن با بازیگران منطقه‌ای، از جمله محور مقاومت و گروه‌های غیرمتعارف است.

نقش ایران در توازن منطقه‌ای و حمایت از محور مقاومت

ایران به‌عنوان محور اصلی مقاومت، نقش تعیین‌کننده‌ای در ثبات لبنان و جنوب سوریه ایفا می‌کند. حمایت نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی تهران، توان بازدارندگی محور مقاومت را تقویت کرده و تلاش‌های یک‌جانبه برای خلع سلاح حزب‌الله یا کاهش نفوذ محور مقاومت را با محدودیت عملی روبه‌رو می‌سازد.

همچنین، ایران با ایجاد هماهنگی میان بازیگران محور مقاومت در لبنان و سوریه ـ به‌ویژه حزب‌الله و نیروهای محلی ـ امکان حفظ تعادل شکننده در منطقه را فراهم می‌کند. رویکرد تهران مبتنی بر تقویت ظرفیت داخلی لبنان، حفظ مشروعیت حزب‌الله و مدیریت هوشمندانه بحران‌های منطقه‌ای است. این سیاست، هماهنگی میان قدرت‌های منطقه‌ای را تسهیل کرده و مانع از نفوذ مستقیم نیروهای خارجی در معادلات داخلی لبنان می‌شود.

معادلات پنج‌ضلعی قدرت در منطقه

تحلیل راهبرد ترامپ و نتانیاهو در لبنان و جنوب سوریه بدون درک تعاملات پنج بازیگر کلیدی، ناقص خواهد بود:

۱. آمریکا: با فشار اقتصادی، تهدید سیاسی و دیپلماسی فشرده تلاش می‌کند نقش ایران را محدود کند، اما بدون هماهنگی داخلی و پذیرش بازیگران لبنانی موفق نخواهد شد.

۲. رژیم صهیونیستی: بر امنیت مرزها و مهار تهدیدهای موشکی حزب‌الله تمرکز کرده است. توانایی تغییر معادلات داخلی لبنان محدود است و فشار نظامی بدون بازدارندگی محور مقاومت، نتیجه بلندمدتی نخواهد داشت.

۳. سوریه: با تثبیت حضور منطقه‌ای و احیای نقش دیپلماتیک خود، مسیر تعامل لبنان با رژیم اسرائیل و محور مقاومت را شکل می‌دهد. نقش دمشق در تعامل با جولانی و تل‌آویو می‌تواند مستقیماً ثبات جنوب لبنان و جولان را تحت تأثیر قرار دهد.

۴. لبنان: کشوری بحران‌زده که ضعف ساختار دولتی و حضور پررنگ حزب‌الله، مدیریت بحران‌ها را پیچیده کرده است.

۵. ایران: محور اصلی حمایت از حزب‌الله و تضمین‌کننده توازن قدرت منطقه‌ای است.

این پنج‌ضلعی قدرت نشان می‌دهد فشار حداکثری ترامپ و نتانیاهو، حتی با تکیه بر منابع گسترده اقتصادی و نظامی، قادر به تغییر معادلات داخلی لبنان و جایگاه محور مقاومت نیست.

چشم‌انداز آینده لبنان: دیپلماسی، بازدارندگی و مدیریت بحران

لبنان در وضعیت شکننده‌ای قرار دارد و هر تصمیم شتاب‌زده می‌تواند تعادل داخلی و ثبات منطقه‌ای را به خطر اندازد. مسیر آینده لبنان بر سه محور اصلی شکل می‌گیرد:

۱. تعامل دیپلماتیک هوشمندانه: مذاکره محدود و گام‌به‌گام با اسرائیل، با حفظ خطوط قرمز محور مقاومت و هماهنگی با دمشق و تهران، می‌تواند از تشدید بحران‌های امنیتی و سیاسی جلوگیری کند.

۲. مدیریت متوازن بحران داخلی: فشارهای اقتصادی و ضعف دولت باید با اقدامات عملی برای کنترل بحران، ارائه خدمات عمومی و حفظ مشروعیت اجتماعی همراه شود. حزب‌الله نقش کلیدی در تثبیت ثبات داخلی ایفا می‌کند.

۳. بازدارندگی هوشمندانه محور مقاومت: توان نظامی، شبکه‌های اطلاعاتی و حمایت منطقه‌ای محور مقاومت، ابزار اصلی لبنان برای متوازن‌سازی فشارهای خارجی و جلوگیری از اقدامات یک‌جانبه رژیم اسرائیل و آمریکا است.

جمع‌بندی و توصیه‌ها

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=91530
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x