زبان ما شناسنامه ماست        

ما با دیگران زندگی می­‌کنیم و زبان ابزار ارتباط ما با همدیگر است؛ یعنی اندیشه‌­ها، مفاهیم ذهنی و نیازهای­مان را با دیگران از طریق زبان به اشتراک می­‌گذاریم و زندگی اجتماعی خود را پیش می‌­بریم. اگر زبانی را ندانیم ارتباط ما سخت می‌­شود؛ حتی برای برطرف کردن نیازهای اولیه­‌مان با مشکل مواجه می ­شویم؛ در روابط اجتماعی و سیاسی، دو نفری که زبان همدیگر را نمی ­فهمند به نفر سومی نیاز پیدا می­‌کنند که حرف‌­های­شان را ترجمه کنند؛ بر همین اساس است که سیاست­مداران دو کشوری که زبان­شان متفاوت است، گفت­‌وگو­های­شان به وسیلۀ مترجم برگردان می­ شود.

مردمان هر کشوری به زبانی حرف می­ زنند؛ ما به فارسی سخن می­‌گوییم، ساکنان انگلیس به زبان انگلیسی و مردم شبه قارۀ هند به زبان اردو. در واقع زبان یکی مؤلفه ­هایی است که گروهی را از گروهی دیگر جدا می­‌کند؛ یعنی همین ابزار ارتباطی وجه امتیاز ما با کسانی می ­شود که به زبان ما حرف نمی­‌زنند. دیده‌ه­­­ایم و شینده­ایم که گاه از ما و شما با عنوان فارسی ­وان یاد می ­شود؛ یعنی کسانی که زبان­شان فارسی است. با این سخن به ما شناسنامۀ فارسی می­ دهند و هویت زبانی ما را تعریف می­‌کنند.

زبان فارسی پیشینۀ بیش از هزار سال دارد. درخت کهنسال با ریشه ­های بسیار عمیقی است که در معرض توفان­‌های شدیدی هم قرار گرفته است، ولی هرگز باد و باران و توفان نتوانسته است آن را از پای درآورد. در زمان استیلای عرب بر قلمروهای زبان فارسی، هرچند بسیاری از دانشمندان فارسی کتاب­‌های­شان را به عربی نوشتند، و گذشته از آن تلاش فراوان می­ شد که زبان فارسی را به حاشیه برانند ولی ادیبان، شاعران، اندیشمندان و دوستداران زبان و ادبیات فارسی همۀ کوشش خود را به کار گرفتند تا از این گنجینۀ بزرگ محافظت کنند. از سوی دیگر بعضی از قدرت­ های مهاجم نه­ تنها نتوانستند، زبان فارسی را کنار بزنند بلکه زیبایی و ظرفیت­‌های زبان فارسی تأثیر خود را بر قدرت‌­های مهاجم می­‌گذاشت و حتی آنان تحت تأثیر زبان و ادبیات فارسی قرار می ­گرفتند و فارسی­‌زبان می­‌شدند.

پیشنهاد:  اظهارات «محمد محقق» درباره تشکیل «مجمع ملی برای نجات افغانستان

استاد محمد­کاظمی در بیتی به زیبایی به این مهم اشاره کرده است:

وطن فارسی نه آن قریه است که به تاراج این و آن برود

روزگاری در این وطن، حتی مغولان فارسی زبان شده­اند

اینگونه نیست که زبان فارسی آسیب­ پذیر نبوده است و یا قدرت­ های حاکم نمی‌­توانند آن را از صحنۀ فرهنگی و اجتماعی حذف کنند. شما می ­دانید که تلاش‌­های استعمار انگلیس برای حذف زبان فارسی از شبه­ قاره هند، نتیجه بخش بود؛ وگرنه پیش از تسلط استعمار بر هند، زبان رسمی این کشور فارسی بود؛ باید بگوییم که یکی از دوره­ های طلایی زبان و ادبیات ما، زمانی در هندوستان بوده است. شاعران و ادیبان فارسی برای دیده شدن، به هندوستان مهاجرت می­ کردند؛ چرا که در آنجا؛ به­ خصوص در دربار شاهان، از شعر و شاعران فارسی استقبال بسیار می­ شد و البته شاعران بسیار بزرگی مانند ابوالمعانی عبدالقادر بیدل دهلوی نیز در این سرزمین پرورش یافتند.

چالش زبان فارسی در افغانستان از زمانی شروع شد که افغان­‌ها در افغانستان به قدرت رسیدند و یا بخش­‌هایی از قدرت را در دست داشتند؛  یعنی از چند سده پیش. آن­ها زبان پشتو را که یک زبان محلی بود و قوم افغان به آن صحبت می­‌کردند، به عنوان زبانی که می­‌تواند هویت فرهنگی و سیاسی آن­ها را تبیین کند، مطرح کردند. از کسانی که در ترویج پشتو نقش مهم داشت، امیر شیر­علی خان بود. او یک اردوی 60 هزار نفری به وجود آورد و برای تعلیم آن جزوه‌­هایی به زبان پشتو تنظیم کرد. گفتنی است که هرچند که طی چند سده از زبان پشتو به عنوان جای­گزین زبان فارسی حرف می‌­زدند ولی حتی بعضی شاهان حاکم به فارسی حرف می‌­زدند و به فارسی شعر می­‌گفتند. تا اینکه در سال 1315 ظاهر­شاه پشتو را زبان رسمی افغانستان اعلام کرد.

با وجود این که پشتو زبان رسمی بود و در مکاتب تدریس می‌­شد، اما کتاب‌­های درسی به زبان فارسی بود. در زمان ظاهر شاه وقتی زبان فارسی هم به عنوان زبان رسمی اعلام می­‌شود و افغانستان دارای دو زبان رسمی می­‌گردد، اما نکتۀ اساسی اینجاست که زبان ملی مردم افغانستان پشتو اعلام می‌­شود. هم اکنون هم طالبان زبان رسمی کشور را دو زبان اعلام کرده ­اند، اما زبان پشتو را زبان ملی می­‌خوانند. همین ملی خواندن زبان پشتو نوعی مقابله سازمان یافته با زبان فارسی است. درهمین راستا چیزی که گاه اهالی زبان و ادبیات فارسی را نگران می­‌سازد، بعضی از سیاست­‌ها و کارهایی است که در مقابله با زبان فارسی انجام می‌­شود؛ از پایین آوردن لوحه­‌ها و تابلوهای فارسی از سر در بعضی از مکان­‌ها مثل بیمارستان‌­ها، دانشکده­‌ها، تا تغییر لوحه­‌های وزارت­خانه‌­ها؛ از منع واژه‌­ها و اصطلاح‌­های فارسی در مکاتبات تا منع استفادۀ واژه­‌های فارسی در روزنامه‌­ها.

پیشنهاد:  واگذاری کرسی افغانستان در سازمان ملل؛ استقبال طالبان، نگرانی مخالفان

گویا هربار می­‌خواهند حساسیت گویندگان فارسی را بسجند. در این اواخر هم شایعات و زمزمه‌­هایی شنیده می‌­شود، مبنی بر ممنوعیت استفاده از زبان فارسی در مکاتبات اداری. هرچند که طالبان این را رد کرده است ولی به نظر می­‌رسد پروژۀ مقابله با زبان فارسی و فارسی ستیزی، به شکل سازمان یافته به طور مستقیم و غیر مستقیم در دستور کار بوده است؛ بسیاری از این می­‌گویند که وقتی در ادارات فارسی حرف می‌­زنند، مورد توجه قرار نمی‌­گیرند و کارشان به سختی اجرا می­‌شود. این مقابله ستیز و با زبان فارسی را در صحبت­‌ها و گفت­وگوهایی تلویزیونی هم گاهی می­‌بینیم؛ وقتی در تلویزیون، مهمان برنامه از این که مجری، دانشگاه می‌­گوید عصبانی می­‌شود و می‌­گوید این واژه بیگانه است، باید فهمید که شما نه ­تنها مجاز نیستید که در مکاتبات­ خود از دانشگاه استفاده کنید، که حتی مجاز نیستید آن را به کار ببرید.

مقابله و ستیز با یک زبان رسمی فقط این نیست که علیه آن کار فعالیت نکنند، بلکه وقتی برای رشد آن کوشش نشود ولی در مقابل به زبان رسمی دیگر اهمیتی بیشتری داده شود، نوعی مقابله است. از این لحاظ زبان فارسی امروزه در میان گویندگان افغانستانی خود غریب است و در وضعیت خوبی قرار ندارد؛ چرا که از یک سو نویسندگان، شاعران و ادیبان و تولید کنندگان فرهنگ و ادبیات و زبان اغلب از افغانستان خارج شده‌­اند و از سوی دیگر فعالیت‌­های ادبی و هنری در پایین‌ترین وضع خود قرار دارد. شما می‌­دانید که روزگاری در بلخ و کابل و هرات و سایر شهرها چندین حلقۀ ادبی بود اما حالا در این شهرها یا فعالیتی دیده نمی‌شود و یا به ندرت دیده می‌­شود؛ وقتی نویسندگان و ادیبان و شعرا در افغانستان نباشند، انتشاراتی­‌ها هم فعالیت­‌های­شان در زمینۀ فارسی کم می‌­شود. همۀ این­ها زبان و ادبیات فارسی را به سوی غربت بیشتر پیش می­برد.

پیشنهاد:  خلیلزاد: عادی شدن روابط جهان با طالبان به نفع هر دو طرف است

از زبان فارسی به عنوان زبان رسمی یاد می­‌کنند، اما گویندگان فارسی را فارسی­وان می­‌گویند. گویا یک عمدی در به کار بردن آن وجود دارد. به نظر می­‌رسد با این عبارت دو نشان می­‌زنند هم فارسی‌­زبانان را غیر از خود می‌­دانند و هم فارسی را زبان خود نمی‌­دانند. البته این عبارت پیش از طالبان هم به کار برده می‌­شد.

با همۀ این حرف‌­ها زبان فارسی و زبان پشتو هردو زبان رسمی افغانستان است و هردو باید تقویت شوند. نهاد­هایی برای تقویت هردو باید شکل بگیرد و برای توسعه و گسترش­‌شان بودجه در نظر گرفته شود. اگر یکی تقویت شود و یکی نشود، روشن است که ستیز با دیگری است. نکتۀ دیگری که باید به روی آن تأکید شود این است که زبان پشتو با زبان فارسی دو رودخانۀ جاری در بستر فرهنگی افغانستان­‌اند و نباید در مقابل هم قرار داده شوند. یعنی راه رشد یک زبان، ستیز با زبان دیگر نیست. و رودررو قرار دادن آن­ها باعث تضعیف هر دو می‌­شود؛ چرا که سرمایه‌­های فکری و ادبی هر دو زبان به جای کوشش برای رشد زبان و ادبیات، در جهت مقابله و تضعیف یک­دیگر می­‌کوشند.

زبان فارسی هویت ماست، هویت خود را تضعیف نکنیم.


بیشتر بخوانید:

کهن‌گرای نواندیش؛ زبان و اندیشه واصف باختری از منظر دیگران

حذف فارسی از فرهنگ افغانستان امری محال است

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=72164
اخبار مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها
0
دیدگاه های شما برای ما ارزشمند است، لطفا نظر دهید.x