بررسی تحولات افغانستان
پس از حدود یک و نیم سال از تسلط طالبان بر کابل، تا هنوز هیچ کشوری حکومت سرپرست طالبان را به رسمیت نشناخته است اما با این حال، روند واگذاری سفارتها و نمایندگیهای دیپلماتیک افغانستان به نمایندگان وابسته به حکومت طالبان ادامه دارد. تا کنون نمایندگیهای سیاسی افغانستان در پاکستان، ترکمنستان، چین، ایران، ترکیه، روسیه، قطر و اخیراً کنسولگری افغانستان در ابوظبی به نمایندگان طالبان سپرده شدهاند. بر اساس برخی گزارشها، برخی از نمایندگیهای سیاسی افغانستان که توسط دیپلماتهای تعیین شده از سوی حکومت اشرف غنی مدیریت میشوند نیز هماهنگ با وزارت خارجه حکومت طالبان فعالیت میکنند.
این در حالی است که امیدها برای تشکیل «دولتی با قاعده وسیع» در افغانستان روز به روز کمرنگ میشود و رهبران طالبان در این خصوص انعطاف و آمادگی از خود نشان نمیدهند. پیشبینیها چنین بود که با عدم واگذاری مراکز دیپلماتیک افغانستان به نمایندگان طالبان، حکومت تازه تاسیس طالبان تحت فشار و انزوای سیاسی، تن به تشکیل دولتی فراگیر خواهد داد اما واگذاری یکی پس از دیگر سفارتخانهها و کنسولگریها به نمایندگان مورد تایید طالبان این فرضیه را باطل کرد.
از سوی دیگر، رهبران سیاسی که در خارج از افغانستان به سرمیبرند، برای اعمال فشار بر حکومت طالبان، نه از انسجام سیاسی لازم برخوردار هستند و نه توانستهاند در این مدت طرح مدون و جامعی ارائه دهند. در بیانیهها و اعلامیههای این رهبران سیاسی دیده میشود که آنان انتظار دارند کشورهای دیگر به نمایندگی از آنان بر طالبان فشار وارد کنند. اما چنان که فرجام بد جمهوریت و تحولات یک و نیم سال اخیر نشان داد، جهان اعتنایی به این مسئله ندارد و آنچه را که در اجلاس بن اول انجام داد، تکرار نخواهد کرد.
تعامل طالبان با کشورهای همسایه و منطقه رو به گسترش است و نهادهای بینالمللی هم بطور منظم کمکهای نقدی به کابل ارسال میکنند. چنین به نظر میرسد که حکومت طالبان نه تنها در انزوای بینالمللی قرار ندارد بلکه توانسته است در داخل نیز حاکمیت خود را بر مردم بقبولاند.
با توجه به این وضعیت، یکی از مهمترین بحثها، تداوم حکومت تکحزبی طالبان و بیسرنوشتی رهبران سیاسی پیشین در بیرون از افغانستان است. در تاریخ سیاسی افغانستان نمونههای بسیاری وجود دارند که رهبران افغان پس از متواری شدن از وطن دیگر هرگز نتوانستهاند به افغانستان بازگردند. به عنوان مثال امانالله خان در ایتالیا در تبعید درگذشت، ظاهرشاه و خانواده وی، سلب تابعیت شده و در یک فرصت نادر تاریخی پس از ۲۹ سال به کشور بازگشتند، اسلم وطنجار وزیر دفاع سابق در اوکراین درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد و رهبران حزب دمکراتیک خلق که سالها در افغانستان حکمرانی کردند در مهاجرت و در غربت سر بر بالین خاک نهادند. لذا با این سابقه تاریخی، به نظر میرسد که سرنوشت تلخی در انتظار رهبران سیاسی متواری شده از افغانستان قرار دارد. رهبران سیاسی سابق افغانستان که عمدتاً در ترکیه پناهنده شدهاند، میپندارند که وضعیت فعلی در داخل افغانستان «موقتی» است و ممکن است به زودی فرصتی فراهم شود که آنان بار دیگر ظفرمندانه به کشور بازگردند اما مسیر تعامل کشورهای منطقه و نهادهای بینالمللی با حکومت سرپرست افغانستان، چشم انداز دیگری را نشان میدهد که با تحلیل و برداشت رهبران سیاسی خارج نشین مطابقت ندارد.
چهار دهه بحران موجود در افغانستان ناشی از کودتای کمونیستی، اشغال افغانستان توسط شوروی سابق، دوران جهاد و سپس مقاومت، فضایی را برای فعالیت برخی از افراد به وجود آورد که آنان را به مقام و ثروت رساند. اوج استفاده این عده از جاه و مقام خود در ۲۰ سال گذشته بود. حتی تکنونکراتهایی که به پس از ۲۰۰۱ به افغانستان وارد شدند، شیفته جاه و ثروت بادآورده شدند. در پسا جمهوریت و در زمانی که طالبان بر افغانستان حکمروایی میکند، هر دو طیف از رهبران و سیاسیون افغان، در خارج از افغانستان چشم انتظار معجزهای هستند تا دوباره به حلقه قدرت و ثروت وصل شوند. اما چشمانداز موجود از تعامل رو به پیشرفت کشورها با حکومت طالبان نشان میدهد که بعید است این دو طیف از رهبران و سیاسیون خارجنشین فرصت دوبارهای را به دست آوردند.