محذورات و مقدورات جمهوری اسلامی ایران در قبالِ افغانستان

محذورات و مقدورات جمهوری اسلامی ایران در قبالِ افغانستان

«رضا عطایی» کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران در یادداشتی که در اختیار «ایراف» قرار داد، به بررسی ابعاد مختلف محذورات و مقدوراتِ جمهوری اسلامی ایران در قبالِ افغانستان کنونی پرداخت.

در این یادداشت امده است: در کنار ریشه‌ها و پیوندهای تمدنی-فرهنگی میان افغانستان و ایران، افغانستان از سه منظرِ ژئوپولتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر از اهمیت و جایگاه بی‌مانندی در ساختار سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. از همین‌روی ج.ا.ا نمی‌تواند نسبت به مسائل و تحولات افغانستان، رویکرد بی‌طرفانه داشته باشد.

اما آنچه که در این میان قابل تأمل است و چنین به نظر می‌رسد شاید کمتر مورد توجه تحلیلگران قرار می‌گیرد، ارزیابی و تحلیل درست و منطبق بر واقع از محذورات و مقدورات ج.ا.ا در افغانستان است.

در اصول روابط‌بین‌الملل، بحث محذورات و مقدورات از این روی طرح می‌شود که سیاست‌خارجی یک کشور در کشور دیگر از یک سو با چه چالش‌ها و تهدیداتی (محذورات) و از سوی دیگر با چه فرصت‌ها و بسترهای مساعد و مناسبی (مقدروات) برای پیشبرد هرچه بهتر سیاست‌های دستگاه دیپلماسی و سیاست‌خارجی‌اش مواجه است.

در نوشتار حاضر می‌کوشیم نگاهی به محذورات و مقدوراتِ ج.ا.ا در قبال مسائل و  تحولات افغانستان داشته باشیم تا با توجه به این موضوع، مسائلی را که هر از گاه در روابط میان دو کشور و به دنبال آن در نحوه نگاه و تعامل مردم‌ دو سرزمینِ “وطن فارسی” سایه‌انداز می‌شود، با رویکرد منصفانه‌تر و واقع‌گرایانه‌تری مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم.

 الف) محذورات

محیط امنیتی-سیاسی افغانستان به گونه‌ای است که تمام کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در آن حضور و فعالیت مستقیم و غیرمستقیم دارند. چنانچه رقابت‌های هند-پاکستان، روسیه-آمریکا و چین-آمریکا را در طی تحولات دو سال اخیر افغانستان مد نظر قرار دهیم، اهمیت و جایگاه افغانستان در نظام‌های منطقه‌ای و همچنین در نظام بین‌الملل بهتر ‌نمایان می‌شود. از طرفی هم صحت ادعای مطرح شده در سرآغاز یادداشت پیش‌روی هویدا می‌گردد که چرا ج.ا.ا نمی‌تواند در قبال مسائل و تحولات افغانستان، رویکرد بی‌طرفانه داشته باشد.

در کنار بازی‌های سیاسی می‌توان رقابت‌پردازی‌های ایدئولوژیکی کشورهایی همچون عربستان، ترکیه و پاکستان را هم در افغانستان افزود.

داشتن بیش از نهصد کیلومتر مرز مشترک با افغانستان سبب شده است مرزهای شرقی ایران یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های تبادلات انسانی-اقتصادی و بعضاً قاچاق برای دو کشور باشد.

در شرق ایران، مردمان عزتمند بلوچ مقیم هستند که هم‌تباران آن‌ها در دو کشور افغانستان و پاکستان نیز حضور دارند. این مرزها در طول سال‌ها یکی از مهم‌ترین چالش‌های امنیتی در خصوص قاچاق انسان و مواد مخدر بوده است. بیش از هزاران افغانستانی در طول بیش از چهار دهه گذشته، طعم این مرزها را چشیده‌اند؛ تحولات دو ساله اخیر و روی کار آمدن حکومت سرپرست افغانستان نیز در ابتدا سبب موج مهاجرتی جدید به سوی ایران شد.

در همین موضوع موج جدید مهاجرتی افغانستانی‌ها به ایران، گذشته از پیامدهای اجتماعی-امنیتی و …که باید در جای خود بررسی شود؛ موج‌های مهاجرهراسانه و افغان‌ستیزانه که بیشتر در شبکه‌های اجتماعی و از سوی اپوزيسيون‌های خارج‌نشین ج.ا.ا به راه افتاد، حکایت از آن داشت که روابط دو کشور و اتخاذ سیاست مدبرانه و هوشمندانه از سوی ج.ا.ا در قبال تحولات و موضوعات افغانستان، تا چه میزان، پیچیده و دشوار است.

در دو سال اخیر امنیت مرزهای شرقیِ مشرف به افغانستان با شدت و حدت برقرار بوده، همچنین ماه بلکه هفته‌ای نبوده که مهاجران غیرقانونی از ایران دیپورت نشده باشند و طرح‌های جمع‌آوری اتباع غیرمجاز یا غیرقانونی از سوی نیروی انتظامی نیز در تمام استان‌ها برقرار بوده است.

ب) مقدورات

مهمترین فرصتِ ج.ا.ا در افغانستان که می‌توان ادعا کرد فرصتِ انحصاری ج.ا.ا در مقایسه‌ی با سایر کشورهای همسایه افغانستان می‌باشد، ریشه‌ها و پیوندهای تمدنی-فرهنگیِ مشترک است که در این زمینه هر چه بگوییم حکمِ بحر در کوزه ریختن را دارد؛ نامحدود فرصت‌های سرمایه‌گذاری‌های فرهنگی در افغانستان برای ج.ا.ا، زمینه‌ها و بسترهای آن آماده و فراهم است که به نظر می‌رسد آنچنان که شایسته و بایسته است مورد بهره‌برداری و استفاده قرار نگرفته است.

بر فرض هم که غلبه با مرزهای سیاسی مدرنِ امروز باشد، مرزهای فرهنگی-تمدنی، این مرزها را فاقد اعتبار می‌سازد و بستر‌سازِ تعاملات و ارتباطات اقتصادی-تجاری و امنیتی-سیاسی دو کشور می‌شود.

از همین روی چنانچه بخواهیم افغانستان امروز را فقط از همین بُعدِ تمدنی-فرهنگی از ایرانِ امروز جدا کنیم و تفکیک نماییم دیگر سخن گفتن از گذشته‌ی تمدنی زبان و ادبیات فارسی و بزرگانی همچون ناصر خسرو قبادیانی، مولانا و رابعه بلخی، سنایی غزنوی و جامی و پیر هرات در ایران سیاسی امروز بی‌معنا خواهد بود.

حضور میلیون‌ها مهاجر افغانستانی در ایران که بیش از چهار دهه در ایران زیسته‌اند و نسل دوم و سوم این مهاجران کسانی‌اند که حتی در ایران متولد شده‌اند؛ بهترین فرصت سرمایه‌گذاری و پل ارتباطی و تقویت ارتباطات دو کشور محسوب می‌شود.

نکته‌ی شایان توجه در موضوع مهاجران به عنوان یکی از مهم‌ترین مقدوراتِ ج.ا.ا در افغانستان، این است که به علت نابسامانی‌های سیاست‌گذاری مهاجرتی همین فرصت و زمینه که از آن به عنوان یکی از مهم‌ترین مقدوراتِ ج.ا.ا در افغانستان تعبیر شد، به چالش و جنجال در قبال افغانستان مبدل شده است.

از بدو فجر انقلاب اسلامی و با توجه به تحولات افغانستان بیش از چهار دهه است که شاهد حضور میلیون‌ها مهاجر افغانستانی در ایران هستیم. اگرچه پذیرش این مهمانانِ مهاجر تماماً از روی برادری و انسانیت انجام گرفته است اما به دلیل نابسامانی‌ در سیاست‌گذاری مهاجرتی این موضوع که قطعا می‌توانست، نتیجه «بُرد-بُرد» (هم برای جامعه میزبان و هم جامعه مهاجر) را داشته باشد حالت معکوس به خود گرفته است به  نحوی که هم مهاجران از وضع موجود راضی باشند و هم دولت و کشور میزبان با وجود تقبل هزینه‌های متعدد در این زمینه، دستاورد و بهره‌برداری لازم را در این خصوص داشته باشد.

ریاست جمهوری اسلامی ایران، جناب آقای رئیسی، در چندین سخنرانی و نشست‌شان در دو-سه سال اخیر، این موضوع را مورد تاکید قرار دادند که کشور نیازمند تشکیل “سازمان مهاجران” و “سازمان ملی مهاجرت” برای سازماندهی مسائل مهاجران می‌باشد. تاکیدات وی اگرچه از سویی خبر مسرت‌بخشی در حوزه سیاست‌گذاری مهاجرتیِ ج.ا.ا می‌باشد از سوی دیگر گویای این واقعیت هم نیز می‌باشد که سیاست‌هایِ قبلی در این زمینه دارای نقد و انتقاداتی نیز بوده است.

جمع‌بندی و پیشنهاد

به طور قطع جمهوری اسلامی ایران در فضای افغانستان و تحولات آن، محذورات و مقدورات منحصر به فرد خودش را دارد که سایر کشورها از آن بی‌بهره‌اند. اما با توجه به مطالب فوق، آنچه که مهم است دو وظیفه کلان را می‌توان رسالتِ ج.ا.ا در  قبال افغانستان دانست؛ نخست استفاده حداکثری از فرصت‌ها و ظرفیت‌هایی که ایران در افغانستان دارد (مقدورات) و دیگر اینکه حفظ این ظرفیت‌ها و فرصت‌هاست که حفظ آن از جذب آن مهم‌تر و دشوارتر می‌باشد چرا که سیاست‌های ناسنجیده چه در مرحله تصمیم‌گیری و چه در مرحله اجرا می‌تواند همین فرصت‌ها را به تهدید و چالش تبدیل کند.(محذورات)

با توجه به «فقرشناختی» که از افغانستان در ایران وجود دارد توصیه می‌شود که رسانه‌های ج.ا.ا با انجام مطالعات عمیق افغانستان‌شناسی و با تکیه بر پروژه‌های پژوهشی-تحقیقاتی در خصوص افغانستان و همچنین استفاده از کارشناسان خبره در حوزه افغانستان به مسائل افغانستان ورود پیدا کند.

همچنین حضور چند میلیون مهاجر افغانستانی در ایران، به خصوص ظرفیت نخبگی مهاجران، نیز یکی از بهترین فرصت‌ها و ظرفیت‌های ج.ا.ا می‌باشد.

ج.ا.ا می‌تواند در بسیاری از سیاست‌های حوزه مهاجران، تصمیمات و اقدامات جدی‌تر و جدیدتری را اعمال کند که دیگر موضوعِ مهاجران به‌عنوان پاشنه آشیل روابط دوجانبه نباشد و رسانه‌های معاند نتوانند مدام آب را گل‌آلود کنند و از سوژه مهاجران، ماهی بگیرند.

پیشنهاد می شود درباره توافق ایران و افغانستان برای تسهیل ترانزیت کالا بیشتر بخوانید.

لینک کوتاه: https://iraf.ir/?p=3194
اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها