به گزارش ایراف؛ در مقابل، این گروه در دور دوم حکومت داری خود که با استفاده از توافقنامه دوحه به عنوان یک سکوی پرش به قدرت رسید با رویکردی بازتر و سازمان یافتهتر در برابر جامعه بینالمللی در تلاش است تا جامعه جهانی را متقاعد به پذیرش خود کند.
در این میان، این تلاشها اگرچه آرزوی شناسایی بین المللی طالبان به عنوان دولت قانونی و رسمی افغانستان را تحقق نبخشیده، اما در بازگشایی نمایندگیهای افغانستان تحت کنترل آنها در کشورهایی چون روسیه، چین و امارات متحده عربی تا حدودی مثمر ثمر بوده است.
در این میان، عربستان سعودی، متحد پیشین طالبان به تازگی سفارت خود در کابل را پس از دو سال، بازگشایی و سفیر اعزام کرده است.
هفته گذشته فيصل بن طلق البقمی، سفیر عربستان سعودی در افغانستان با مقامات برجسته طالبان دیدار و برای تمایل این کشور جهت تقویت روابط ابراز امیدواری کرد.
این در حالی است که پیش از این، ذبیح الله مجاهد، سخنگوی حکومت سرپرست و رییس هیات طالبان در دوحه در دهم تیرماه سال جاری و در حاشیه این نشست خبر از احتمال بازگشایی سفارت عربستان در کابل داد.
اکنون سفیر عربستان سعودی در حالی برای برقراری روابط دیپلماتیک به افغانستان بازگشته که برخلاف دور نخست حکومت طالبان در دهه ۹۰ میلادی که این گروه را به رسمیت شناخته بود، حالا همسو با جهان از شناسایی بین المللی طالبان، متحد دیروز خود، خودداری کرده است.
از سوی دیگر، عربستان در حالی به صحنه سیاست افغانستان بازمی گردد که قدرتهای بزرگی چون آمریکا و متحدان ریاض با خروج از افغانستان نفوذ خود را در این کشور تا حد زیادی از دست دادهاند.
این در حالی است که به نظر میرسد که در صفحه جدید تاریخ افغانستان با حاکمیت حکومت سرپرست این بار نه قدرتهای بزرگ، بلکه این کشورهای متوسط منطقه چون قطر و حتی سازمانهای منطقهای چون سازمان همکاری اسلامی هستند که در حال چینش معادلات افغانستان چه در قامت یک بازیگر مستقل چه بازیگری نیابتی تاکنون موفق به عرض اندام شدهاند. عربستان نیز در چنین فضایی وارد شده است و تصمیم به تقویت رابطه با کابل در سایه سیاستهای نوسازانه خود گرفته است.
به عبارت دیگر، در سالهای اخیر ریاض به دنبال تغییر وجهه خود در داخل این کشور بوده است؛ چرا که از اتکا به اقتصاد نفتی فراتر رفته و به دنبال ارائه تصویری آزادتر از خود بوده است.
همین امر منجر به آن شده بود که در نوع رابطه با افغانستان تحت کنترل طالبان حساب شدهتر عمل کند.
این در شرایطی است که از دهه 1980 که عربستان به عنوان پل انتقال جنگجویان عرب به افغانستان تعیین شده بود تاکنون بسیاری از چیزها تغییر کرده است. در آن زمان عربستان نقش مهمی در تقویت مجاهدین به طور گسترده به عنوان مکملی برای سیاستهای آمریکا در برابر تهاجم شوروی به افغانستان تلقی میشود و بعدتر در ظهور طالبان نقش برجستهای در شکل دهی سیاستهای افغانستان داشت؛ اما ظهور بازیگران کوچکی چون قطر، کنشگری این بازیگر سنتی را گرفت؛ چرا که این قطر بود که به عنوان نخستین مرکز گفتوگوی بین طالبان و آمریکا در سال 2013 انتخاب شد.
دوحه بعدتر اجازه تاسیس دفتر سیاسی به طالبان را داد و در مذاکرات صلح نگاهها را به خود جلب کرد و اکنون خود را مرکز ثقل دیپلماتیک در مساله افغانستان قرار داده است.
از طرف دیگر، تغییر و تحولاتی که در عربستان در پی سیاستهای نوگرایانه ولیعهد این کشور به وجود آمده عربستان را در مسیری قرار داده است که برای تحقق منافع سیاسی و اقتصادی خود به دنبال کنشگری با حساسیتهای کمتر باشد.
به همین دلیل است که این کشور از اتخاذ سیاست عجولانه در قبال افغانستان تحت کنترل طالبان خودداری و صبر استراتژیک در برابر این کشور اتخاذ کرده است. با این حال، چشم پوشی کامل عربستان از افغانستان نیز سطحی نگری است. به ویژه اکنون که واشنگتن دست خود را از کابل کوتاه می بیند.
ریاض این بار برخلاف دهه نود میلادی در تعامل با طالبان محتاط تر است. از سوی دیگر فضای رقابت آلود منطقه و سرعت پیشی گرفتن کشورهای با قدرت متوسط در جهان به سرعت متحول کنونی در کنترل مدیریت مسائل منطقه از یک سو و پذیرفتن آرام این امر از سوی جهان که در حال حاضر راه گریزی جز تعامل با طالبان برای نیل به خواسته های شان ندارد، در فضای به شدت معامله محور با طالبان منجر شده که سعودی ها افغانستان را به شکلی رسمی تر در دستورکار خود قرار دهند.
کاهش اهمیت، کاهش نفوذ؟
اما باید گفت که در سمت طالبان نیز ضرورت به عربستان به مانند دور نخست حکومت داری این گروه نیست. هرچند طالبان اکنون به همه کشورهای همسایه، منطقه و جهان نیاز دارند، اما گسترش تعاملات این گروه منجر شده که ریاض برای آنها نقش ویژه و غیرقابل جایگزین نداشته باشد.
در واقع، طالبان روابط خود را با سایر دولت های منطقه گسترش دادهاند و در تعامل در سطح جهانی نسبت به گذشته در وضعیت بهتری قرار دارند.
به همین جهت شاید بتوان گفت که کاهش اهمیت دوطرف برای یکدیگر، منجر به کاهش نفوذ شده بود، اما حالا با توجه به تمایل آمریکا به بازگشت به افغانستان؛ دوچندان شدن تلاش های حکومت سرپرست برای گسترش تعامل با جهان از یک طرف و حاشیه نشینی عربستان و قدرت یافتن رقبای این کشور منجر به این بازگشت شده تا به عنوان قدرتی میانه به ایفای نقش هم در راستای منافع خود و هم برای پیگیری اهداف متحدانش عرض اندام کند. این در حالی است که در ابتدای ورود طالبان، سعودی ها منتظر آن بودند که ببیند گام بعدی آمریکا چیست.